eitaa logo
روحي.
291 دنبال‌کننده
110 عکس
48 ویدیو
2 فایل
مگر تو کیستی؟چیستی؟ که این‌چنین نغزی، نیکی، سودی، پُری، عمری، کَسی، سری، [روحي].
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره دارم از اون ورژنم که آدمای رومخ و نچسب رو به کتفش میگیره خارج میشم. به ریحایِ وحشی سابق سلام کنین🪄
،
خوش‌به‌حالش! وصفِ گیسویِ تو را نشنیده‌است هرکه با دیوانِ حافظ، ارتباطش کمتر است..
آدم‌هایی که بدون فکر صحبت میکنن خیلی ناراحت‌کننده‌ن. ببین، من خودم میدونم که نمره‌م بد شده، خودم میدونم که دارم گریه میکنم، خودم میدونم فلان مشکل ظاهری رو دارم، خودم میدونم.. تو از طرف خدا مأموریت نداری این چیزا رو بهم بگی.
،
روحي.
،
نمیدانم چرا با این اوصاف هنوز هم تو را از عمقِ جان دوست می‌دارم. چرا تمام نمیشوی در دنیایم؟ چرا پایان نمیابی در ذهن بیمارم؟ چرا رؤیای داشتنت نمیپرد از سرم؟ من از تمام این هستی و متعلاقتش فقط تو را آرزو کردم. آرزویم را با خود به گور میبرم و دردم را به روی دوش تو باقی نمیگذارم. گرانی‌ِ غمت استخوان‌های کمرم را خرد میکند، نفسم را میبرد، زجرکُشم میکند و اندوهم را در بین بازوانت جا نمیگذارم. هجرانت پیرم میکند و خطوطش را روی پیشانی و دستانم به جای میگذارد و من هرگز نمیگذارم رد خستگی‌هایم روی سینه‌ات بماند..
کاش همه قطع‌رابطه‌ها و از دست‌دادنا اینجوری باشه که صبح وقتی بیدار میشی همه‌چی تموم شده باشه. اینکه یه دوره‌ای رو باهاش بگذرونی مرگِ تدریجیه. کم‌کم از درون ریشه‌ت رو میسوزونه، بی‌حست میکنه..
:)))))))))
نه مومنم، نه مقدس، نه کافرم، نه پلید. که هرکه هرچه خودش خواست در نگاهم دید..
،
روحي.
،
شب که میشد لبخندش را پشت در اتاقش میگذاشت و پیراهن تنهایی به تن میکرد و وارد اتاقش میشد. اگر حوصله‌اش میکشید سیگاری روشن میکرد و شاید دوتا بدوبیراه هم به چرخ فلک میگفت و چند قطره اشکی هم مهمان چشمانش میشد. _ آنقدر دم پنجره می‌ایستاد و از سیگارش کام میگرفت تا یا پاکتش خالی شود یا گاز فندکش. از کنجِ فلک‌زدگی‌هایش که دل می‌کند به خاطراتش پناه می‌برد.. _ در خاطراتش سیگارها لذتشان بیشتر بود. در گذشته پیراهن تنهایی‌اش انقدر کهنه نبود. در دور‌دست‌ها پنجرهٔ کوچک اتاقش غمخانهٔ او نبود..