eitaa logo
﴿روضــه مخـدراتـــﷻ﴾
837 دنبال‌کننده
392 عکس
214 ویدیو
8 فایل
< #روضـــه_مخـدراتـــﷻ 🇮🇷🇮🇶 قالَ الصّادِق "علیه‌السلام" التقيه دِينِي وَ دِينُ آبَائِي وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّة لَهْ °نݜـــــ↓↓ـــر° - #ڪلیپ🎥 - #اســتورے📱 - #متـــن📄 - #عڪس📸 - #مداحــے🎧 🌐https://harfeto.timefriend.net/17500547483378
مشاهده در ایتا
دانلود
به خدا از روز قیامت میترسم محضر امیرالمؤمنین مولاعلــیﷻ برسم و حضرت بر من غضب کنه که چرا مظلومیت پیامبر ات را فریاد نزدی ، چرا نگفتی محمدﷺ تنها پیامبر شیعه است ، پیغمبرِ هیچ گروه و فرقه دگر نیست... .◇. بی تعارف بگم خیلی کم گذاشتیم برا پیامبرمون
◾️«زهر» با بدن مبارک علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام چه کرد ... به چند گزارش در این رابطه اشاره می‌کنیم: 🩸سخت ترین زهر ... در نقلی آمده است: زهری که به امام رضا علیه‌السلام دادند از تمام زهرهایی که به ائمه هدی علیه السلام دادند سخت تر بود؛ زیرا زهری که به امام مجتبی علیه السلام دادند سه روز به آن حضرت مهلت داد و زهری که به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دادند هفت روز مهلت داد ولکن زهری که به امام رضا علیه السلام مأمون (لعنه الله) داد بیش از صبح تا بعدازظهر به آن حضرت‌ مهلت نداد و سریعاً به شهادت رسیدند. 📚منهاج البیان ص ۱۴۲. 🩸از کاخ مأمون ملعون تا خانه، به زمین می‌افتاد... در نقلی اباصلت گوید: وقتی که امام رضا علیه‌السلام از کاخ مأمون عباسی بیرون آمد، دائماً میل افتادن پیدا می‌کرد... ( از قدیم الایام مشهور بین علماء و اهل منبر بوده است که آن حضرت در این مسیر، پنجاه بار به زمین نشستند و دست به دیوار برخواستند) 📚عین البکاء ص۶۴۶ 🩸مثل مارگزیده‌ها به خودش می‌پیچید... در نقل‌ها آمده است: یَتَمَلمَلُ کَتَمَلمُلِ السّلیم ▪️ آن حضرت مثل مارگزیده‌ها از درد به خودش می‌پیچید. و جَعَلَ یَتَقَّلَبُ شِمالاً و یَمیناً ▪️آن حضرت از درد ، دائماً به سمت چپ و راست خود زیر و رو می‌شد. 📚منهاج الصالحین،وحیدخراسانی، ج۱ ص۴۱۴ 📚تفسیر اطیب البیان ج۹ ص۲۰ 📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۱۳ 🩸از دهان تا امعاء و احشاء مبارک او را گویا با چاقو، پاره پاره کرده بودند ... در گزارشی دیگر نیز آمده است: کأنّهُ مِن فَمِهِ إلی أمعائهِ تُقَطّعُ بِالسّکّاکین ▪️از دهان تا امعاء و احشاء مبارک او را گویا با چاقو، پاره پاره کرده بودند ... 📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۱۳ ✍از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است گویی تمامِ بسترم آتش گرفته است تر میکند لبانِ مرا کودکم ولی از تشنگی,لب ترم آتش گرفته است پا میکشم به خاک و نفس میزنم که شهر از آه آهِ آخرم آتش گرفته است حالا کبوتران به غمم گریه میکنند از بال و پر زدن, پَرم آتش گرفته است امشب تمام حجره‌ی من کربلا شده یک جرعه آب، حنجرم آتش گرفته است امشب دوباره خیمه‌ی آتش گرفته را میبینم و سراسرم آتش گرفته است سر ها به روی نیزه و سرنیزه ها به تن یک دشت در برابرم آتش گرفته است فریادِ دختری زِ دلِ خیمه میرسد عمه کمک که معجرم آتش گرفته است @Maghaatel