هدایت شده از •• قَتلِگـٰاه ••
آجَرَکَاللهیابَقیَّهَاللهفیمُصیبَةجَدِّکَ🏴
*مقتل حضرت جواد سلاماللهعلیه..
طبق مقاتل زهری که بهحضرت امام
جواد(علیهالسّلام)دادند، چنین آثاری
داشت:
اول آنکه دست حضرت به لرزه افتاد،
دوم رنگ چهره مبارکش دگرگون شد،
سوم نتوانست بایستد و روی زمین
افتاد، چهارم آن که احساس کرد با
چاقو یا تیغ از دهان تا درون شکمش
را پارهپاره کردند، پنج درد جانکاهی
میکشید و ششم آنکه از شدت درد
به خود میپیچید و میغلتید، هفتم
بشدت تشنه شد، نهم از سوز تشنگی
ناله میزد و آب میخواست،
و در آخر لخته های خون را بالا آورد.
@Qatlegah 📜
منابع؛
الطریق، عاملی، جلد۳، صفحه۵۴۶
انوارالشهاده، یزدی، صفحع۱۹۷؛
نورالأبصار، حائری، صفحه۲۷۰؛
درة الواعظین، خدایی، صفحه۵۶۱؛
انوارالمجالس، جلد۲، صفحه۷۹۵.
هدایت شده از •• قَتلِگـٰاه ••
پیکر جوادالائمه سه روز بر زمین ماند🏴
پس از شهادت امام جواد(علیه السّلام)
به فرمان معتصم اعلان شد:
کسی نباید برای تشییع و خاکسپاری
امام به پیکر او نزدیک شود. هدفش
این بود که پیکر امام روی زمین بماند
و بوی بدی از آن به مشام برسد.
شیعیان برای خاکسپاری تلاش کردند؛
ولی خدمتکاران معتصم بسختی
با آنها درگیر شدند و نگذاشتند کاری
انجام شود،ازاین رو پیکرامام "سه روز"
روی زمین ماند. پس از سه روز، بوی
خوشی همه بغداد را فراگرفت، متصم
از ترس رسوایی بیشتر، فرمان
داد که پیکر امام را به خاک بسپارند.
@Qatlegah 📜
منابع؛
مجمع النورین، سبزواری، صفحه۶۲۱.
انوارالشهادة، صفحه۱۹۷؛
مصائب المعصومین، جلد۳، صفحه۱۷۶
درة الواعظین، صفحه۵۶۱؛
هدایت شده از کتابخانه فضائل | مقتل پژوهی
1.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 حکایت حاج اکبر ترک، در مورد
خوابی که در مورد دعا برای فرج حضرت
دیده بودند :
تا بیست سی سال قبل ، بنده برای فرج
حضرت امام زمان عج ، دعا نمی کردم؛
این حکایت را عرض می کنم که همه ی
شما ، عظمت دعا برای فرج حضرت امام
زمان عج را متوجه شوید.
هر عمل صالحی انجام می دهید ، بعد از
آن بگویید " اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج " تا
عملتان قبول شود.
در خواب به بنده گفتند ، علی اکبر سینه
زدی ، قمه زدی ، نماز خواندی ، هر کار
خیری که کرده ای ، چون در اخر این کار
ها برای فرج امام زمان عج دعا نکرده ای،
همه.ی انها توقیف مانده اند و اعمالت
بالا نرفته اند. نترس تو را شبانه میبریم
یک جایی ، انجا دعا کن تا اعمالت بالا
برود.
بنده را در خواب ، به یک مکان تاریکی
بردند و گفتند دعا کن، انجا " اَللّهُمَّ عَجِّل
لِوَلیِّکَ الفَرَج " گفتم و ان مکان پر از نور
شد و گفتند اعمالت را بالا بردیم. دیگه از
فردا صبحش بنده شروع کردم ، بعد از
اعمالی که انجام میدادم ، به اَللّهُمَّ عَجِّل
لِوَلیِّکَ الفَرَج گفتن..
حاج اکبر ترک به دیدار اربابش شتافت..
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
عکسان قاب شد و از تو نیامد خبری..