هدایت شده از ناگفتهها ؛
راستش دیگر برای شرح آنچه بر من میگذرد واژگانی ندارم. شب و روز چشم میدوزم به زبان و قلم دیگران تا شاید کسی به اتفاق حرفی بزند تا آنچه بر من میگذرد را شرح دهد و من فقط بگویم ؛ من هم . .
هدایت شده از _
تورو قسم به پریشونیِ مادرت لبِ گودال ؛ یه نگاهم اینورا بنداز . .
هدایت شده از Lena|لِنا
دیدید دکمه لباس که یکم شل میشه چقد بده؟
پس به زور، آویزون نباشید
هر وقت دیدی جات نیست، کنده شو برو
هدایت شده از ناگفتهها ؛
میخای خوشحالم کنی ؟
هرچی هیئت بود و نبود من و بردار ببر