به به
هیچکس را نیست از دام رگ نخوت خلاص
سرو هم در لاف آزادی سراپا گردن است
#بیدل_دهلوی
#سبک_هندی
@SAEB_TABRIZ
طی به ماهی سازد از کندی، ره یک روزه را
رشته بیرون آمده است از پای، ماه روزه را
در مه شوال، دست از باده روشن مدار
صیقل سی روزه باید، ظلمت سی روزه را
در خسیسان عیب ظاهر گردد اسباب طمع
می کند کوری مثنی، کاسه دریوزه را
دل ز دنیا زودتر گردد جوانان را خنک
کهنگی از سردی آب است مانع کوزه را
در غریبی زود میرد ناز پرورد وطن
شد نگین دان چار دیوار لحد فیروزه را
سخت رویی با ملایم طینتان زیبنده نیست
در زمین نرم بیرون آور از پا موزه را
دیده عاشق نگردد صائب از دیدار سیر
کز طمع سیری نباشد کاسه دریوزه را
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
ماه رمضان حافظ این گله بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
#صائب_تبریزی
#وداع_رمضان
@SAEB_TABRIZ
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
#صائب_تبریزی
#وداع_رمضان
@SAEB_TABRIZ
واویلا از این غزل زیبا
نداد عشق گریبان به دست کس ما را
گرفت این می پر زور، چون عسس ما را
اگر چه سگ به مرس می کشند صیادان
کشیده است سگ نفس در مرس ما را
تمام روز ازان همچو شمع، خاموشیم
که خرج آه سحر می شود نفس ما را
فغان که منزل دور و دراز وادی عشق
نکرد دل تهی از ناله چون جرس ما را
خراب حالی ما لشکری نمی خواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را
ترا که پای گلی هست، می به ساغر کن
که زهد خشک کشیده است در قفس ما را
به گرد خاطر ما آرزو نمی گردید
لب تو ریخت به دل رنگ صد هوس ما را
اگر چه در قفس افتاده ایم از گلزار
ز گل نمی گسلد رشته نفس ما را
شکسته بال و پرانیم، جای آن دارد
که باغبان کند از چوب گل قفس ما را
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب
که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
هدایت شده از علی مقدم
زِ بس زهد و ریا در معرضِ بیع و شری آمد
به روز جمعه مسجد، جمعه بازار است پنداری
#شاپور_تهرانی
گریه شادی مرا از وصل او محروم کرد
برد وسواسِ وضو ، وقت نماز از دست من
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
مکن ذخیره به خاطر حدیث هر دهنی
کتابخانهء دل نیست جای هر سخنی
#اثر_شیرازی
@SAEB_TABRIZ