eitaa logo
هندوستان
929 دنبال‌کننده
70 عکس
17 ویدیو
6 فایل
کانال اشعار عاصی خراسانی @sheikh_ali_moghaddam
مشاهده در ایتا
دانلود
یک بار بی خبر به شبستان من درآ چون بوی گل نهفته به این انجمن درآ از دوری ات چو شام غریبان گرفته ایم از در گشاده روی چو صبح وطن درآ مانند شمع ، جامه فانوس شرم را بیرون در گذار و به این انجمن درآ دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است بند قبا گشوده به آغوش من درآ @SAEB_TABRIZ
بمال بر لبِ خونخوار حرص ، خاکِ قناعت وگرنه تشنگی افزاست آبِ شورِ تمنّا @SAEB_TABRIZ
در آن سر است بزرگی که نیست فکرِ بزرگی در آن دل است تماشا که نیست راهِ تماشا @SAEB_TABRIZ
به قدر رم از این عالم ، توانی آرمید آنجا که اینجا هر که سستی کرد نتواند رسید آنجا رواجی نیست در محشر عبادات ریایی را به سیم قلب نتوان ماه کنعان را خرید آنجا به غربال بصیرت پاک گردان دانه ی خود را که هر تخمی که کاری یک به یک خواهد دمید آنجا ز خشکی خرده ای کز تنگ دستان در گره بستی عرق خواهد شد و بر چهره ات خواهد دوید آنجا اگر اینجا گشایی عقده ای از کار محتاجان درِ جنّت به رویَت باز گردد بی کلید آنجا رم : فرار سیم قلب : سکه ی تقلّبی خشکی خرده : خرده نان خشک @SAEB_TABRIZ
برکت می رود از هر چه به آن چشم رسید زینهار از نظر خلق نهان کن خود را می خورندت به نظر گرسنه چشمان جهان چون شب قدر نهان در رمضان کن خود را @SAEB_TABRIZ
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ فرامُشی ز فراموشیِ تو می خیزد اگر تو یاد کنی ، یاد می کنیم تو را @SAEB_TABRIZ
نخورد اینجا ز غفلت هر که روی دست از دنیا نخواهد از ندامت پشت دست خود گزید آنجا @SAEB_TABRIZ
✅ قَالَ رَسُولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه إنَّکُم لَن تَسَعُوا النَّاسَ بِأَموالِکُم فَسِعُوهُم بِأَخلَاقِکُم عالم به حسن خلق توان کرد صید خویش دام و کمند نیست به گیرایی زبان @SAEB_TABRIZ
لذتِ افطار در دنبال باشد روزه را صبح اگر بندد دَری ایزد، گشاید وقت شام @SAEB_TABRIZ
✅ «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا» در آفتابِ قیامت نمیشوی سیراب ز تشنگی نشود تا دل تو آب اینجا @SAEB_TABRIZ
نگاه دار سرِ رشته ی حساب اینجا که دم شمرده زند بحر از حباب اینجا ✳️اینقدر محاسبه دقیق است که دم وتنفس(حباب) دریا شمرده میشود چه رسد به اعمال انسان @SAEB_TABRIZ
از زخم سنگ‌نیست درِ بسته را گریز رویِ گشاده را سپر حادثات کن @SAEB_TABRIZ
از پختگی است گر نشد آوازِ ما بلند کی از سپند سوخته گردد صدا بلند @SAEB_TABRIZ
اگر حجاب کنی از خدا ، فرشته شوی چنین که می کنی از مردمان حجاب اینجا @SAEB_TABRIZ
جواب را نتوان فکر کرد روز سوال چو هست فرصتی ، آماده کن جواب اینجا @SAEB_TABRIZ
بهشت و دوزخ باریک بینان نقد می باشد حسابِ خود نیندازد به فردا خود حساب اینجا @SAEB_TABRIZ
میسّر نیست خود را یافتن در شورش محشر سری در جِیب تنهایی بکش ، خود را بیاب اینجا جِیب : گریبان @SAEB_TABRIZ
نگاه دار سرِ رشته ی حساب اینجا که دم شمرده زند بحر از حباب اینجا @SAEB_TABRIZ در آفتابِ قیامت نمیشوی سیراب ز تشنگی نشود تا دل تو آب اینجا @SAEB_TABRIZ اگر حجاب کنی از خدا ، فرشته شوی چنین که می کنی از مردمان حجاب اینجا @SAEB_TABRIZ جواب را نتوان فکر کرد روز سوال چو هست فرصتی ، آماده کن جواب اینجا @SAEB_TABRIZ بهشت و دوزخ باریک بینان نقد می باشد حسابِ خود نیندازد به فردا خود حساب اینجا @SAEB_TABRIZ میسّر نیست خود را یافتن در شورش محشر سری در جِیب تنهایی بکش ، خود را بیاب اینجا جِیب : گریبان @SAEB_TABRIZ عجب دارم تو را صبح قیامت هم به هوش آرد چنین کز باده غفلت شدی مست و خراب اینجا @SAEB_TABRIZ از سفر کردن ظاهر نشود کار تمام هر که در خویش سفر کرد ، تمام است اینجا @SAEB_TABRIZ عارفان تلخ لبِ خود به شکایت نکنند کج رویهای فلک ، گردشِ جام است اینجا @SAEB_TABRIZ رسیدگی ، ز مطالب گذشتن است اینجا به مُدّعا نرسیدن ، رسیدن است اینجا @SAEB_TABRIZ خراب هر که شد ، از سیل می شود ایمن علاجِ مرگ ، ز جان دست شستن است اینجا @SAEB_TABRIZ در این ریاض اگر باغِ دلگشایی هست چو غنچه سر به گریبان کشیدن است اینجا @SAEB_TABRIZ نشاطِ دهر به زخمِ ندامت آغشته ست شراب خوردنِ ما ، شیشه خوردن است اینجا @SAEB_TABRIZ ز سیلِ حادثه صائب زمانه خالی نیست نه جای راحت و هنگام خفتن است اینجا @SAEB_TABRIZ گره تا میتوانی باز کرد از کار محتاجان چو بیکاران به ناخن گردنِ خود را مخار اینجا @SAEB_TABRIZ نگیرد هیچ کس در دامن محشر گریبانت اگر دامان خود را جمع سازی غنچه وار اینجا @SAEB_TABRIZ به شرمِ موشکافانِ قیامت بر نمی آیی نظر کن از سر دقّت به پشت و روی کار اینجا @SAEB_TABRIZ نصیب تلخکامان است صائب میوه جنّت دو روزی همچو مردان بر جگر دندان فشار اینجا @SAEB_TABRIZ اگر خواهی که نگذارد کسی انگشت بر حرفت به هر نقشی مده از سادگی تن چون نگین اینجا @SAEB_TABRIZ کلیدِ گنج شو ، نه قفلِ در ، ارباب حاجت را که ماری می شود هر چین که داری بر جبین اینجا @SAEB_TABRIZ به دامانِ تو از صحرای محشر گرد ننشیند اگر افشانده ای گردی ز دلهای غمین اینجا @SAEB_TABRIZ ز تنهایی نخواهی کرد وحشت در لحد صائب اگر پیش از اجل گردیده ای عُزلت گزین اینجا @SAEB_TABRIZ
آفات بحث آیینه را سیاه کند با غبار بحث گو آسمان مکن به من خاکسار بحث در عالم شهود ندارد دلیل راه حیران عشق را نکند بیقرار بحث آخر کدام نقص ازین بیشتر بود؟ کز خجلت طرف نشود شرمسار بحث از نبض اختیار، بلا موج می زند تسلیم هر که شد نکند اختیار بحث آیینه را ز نقش پریشان مکن سیاه در مجلس حضورمکن زینهار بحث یک عقده وا نشد ز دل ارباب علم را چندان که برد ناخن دقت به کار بحث صائب نصیحتی است ز صاحبدلان مرا تا صلح ممکن است مکن اختیار بحث   پ ن : البته پر واضح است که مراد صائب از مذمت بحث ، جدل های بی فایده و از روی غرض تخریب است و گر نه گفتگوی علمی با رعایت اخلاق خودش یک عبادت است. @SAEB_TABRIZ
آن چنان کز رفتنِ گُل ، خار می ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می ماند به جا @SAEB_TABRIZ
آن چنان کز رفتنِ گُل ، خار می ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می ماند به جا آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است آنچه از عمر سبک رفتار می ماند به جا نیست غیر از رشته طول امل چون عنکبوت آنچه از ما بر در و دیوار می ماند به جا کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گلچین ز گلشن خار می ماند به جا نیست از کردار ، ما بی حاصلان را بهره ای چون قلم از ما همین گفتار می ماند به جا @SAEB_TABRIZ
 العبودیه جوهره کنهها الربوبیه اگر به بندگی ارشاد می‌کنیم ترا اشاره‌ای است که آزاد می‌کنیم ترا تو با شکستگی پا قدم به راه گذار که ما به جاذبه امداد می‌کنیم ترا درین محیط، چو قصر حباب اگر صد بار خراب می‌شوی، آباد می‌کنیم ترا ز مرگ تلخ به ما بدگمان مشو زنهار که از طلسم غم آزاد می‌کنیم ترا فرامُشی ز فراموشی تو می‌خیزد اگر تو یاد کنی، یاد می‌کنیم ترا اگر تو برگ علایق ز خود بیفشانی بهار عالم ایجاد می‌کنیم ترا مساز رو ترش از گوشمال ما صائب که ما به تربیت استاد می‌کنیم ترا   @SAEB_TABRIZ