eitaa logo
هندوستان
853 دنبال‌کننده
77 عکس
18 ویدیو
6 فایل
کانال اشعار عاصی خراسانی @sheikh_ali_moghaddam
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه دار سرِ رشته ی حساب اینجا که دم شمرده زند بحر از حباب اینجا @SAEB_TABRIZ در آفتابِ قیامت نمیشوی سیراب ز تشنگی نشود تا دل تو آب اینجا @SAEB_TABRIZ اگر حجاب کنی از خدا ، فرشته شوی چنین که می کنی از مردمان حجاب اینجا @SAEB_TABRIZ جواب را نتوان فکر کرد روز سوال چو هست فرصتی ، آماده کن جواب اینجا @SAEB_TABRIZ بهشت و دوزخ باریک بینان نقد می باشد حسابِ خود نیندازد به فردا خود حساب اینجا @SAEB_TABRIZ میسّر نیست خود را یافتن در شورش محشر سری در جِیب تنهایی بکش ، خود را بیاب اینجا جِیب : گریبان @SAEB_TABRIZ عجب دارم تو را صبح قیامت هم به هوش آرد چنین کز باده غفلت شدی مست و خراب اینجا @SAEB_TABRIZ از سفر کردن ظاهر نشود کار تمام هر که در خویش سفر کرد ، تمام است اینجا @SAEB_TABRIZ عارفان تلخ لبِ خود به شکایت نکنند کج رویهای فلک ، گردشِ جام است اینجا @SAEB_TABRIZ رسیدگی ، ز مطالب گذشتن است اینجا به مُدّعا نرسیدن ، رسیدن است اینجا @SAEB_TABRIZ خراب هر که شد ، از سیل می شود ایمن علاجِ مرگ ، ز جان دست شستن است اینجا @SAEB_TABRIZ در این ریاض اگر باغِ دلگشایی هست چو غنچه سر به گریبان کشیدن است اینجا @SAEB_TABRIZ نشاطِ دهر به زخمِ ندامت آغشته ست شراب خوردنِ ما ، شیشه خوردن است اینجا @SAEB_TABRIZ ز سیلِ حادثه صائب زمانه خالی نیست نه جای راحت و هنگام خفتن است اینجا @SAEB_TABRIZ گره تا میتوانی باز کرد از کار محتاجان چو بیکاران به ناخن گردنِ خود را مخار اینجا @SAEB_TABRIZ نگیرد هیچ کس در دامن محشر گریبانت اگر دامان خود را جمع سازی غنچه وار اینجا @SAEB_TABRIZ به شرمِ موشکافانِ قیامت بر نمی آیی نظر کن از سر دقّت به پشت و روی کار اینجا @SAEB_TABRIZ نصیب تلخکامان است صائب میوه جنّت دو روزی همچو مردان بر جگر دندان فشار اینجا @SAEB_TABRIZ اگر خواهی که نگذارد کسی انگشت بر حرفت به هر نقشی مده از سادگی تن چون نگین اینجا @SAEB_TABRIZ کلیدِ گنج شو ، نه قفلِ در ، ارباب حاجت را که ماری می شود هر چین که داری بر جبین اینجا @SAEB_TABRIZ به دامانِ تو از صحرای محشر گرد ننشیند اگر افشانده ای گردی ز دلهای غمین اینجا @SAEB_TABRIZ ز تنهایی نخواهی کرد وحشت در لحد صائب اگر پیش از اجل گردیده ای عُزلت گزین اینجا @SAEB_TABRIZ
آفات بحث آیینه را سیاه کند با غبار بحث گو آسمان مکن به من خاکسار بحث در عالم شهود ندارد دلیل راه حیران عشق را نکند بیقرار بحث آخر کدام نقص ازین بیشتر بود؟ کز خجلت طرف نشود شرمسار بحث از نبض اختیار، بلا موج می زند تسلیم هر که شد نکند اختیار بحث آیینه را ز نقش پریشان مکن سیاه در مجلس حضورمکن زینهار بحث یک عقده وا نشد ز دل ارباب علم را چندان که برد ناخن دقت به کار بحث صائب نصیحتی است ز صاحبدلان مرا تا صلح ممکن است مکن اختیار بحث   پ ن : البته پر واضح است که مراد صائب از مذمت بحث ، جدل های بی فایده و از روی غرض تخریب است و گر نه گفتگوی علمی با رعایت اخلاق خودش یک عبادت است. @SAEB_TABRIZ
آن چنان کز رفتنِ گُل ، خار می ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می ماند به جا آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است آنچه از عمر سبک رفتار می ماند به جا نیست غیر از رشته طول امل چون عنکبوت آنچه از ما بر در و دیوار می ماند به جا کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گلچین ز گلشن خار می ماند به جا نیست از کردار ، ما بی حاصلان را بهره ای چون قلم از ما همین گفتار می ماند به جا @SAEB_TABRIZ
رتبه‌ی ریزش بُوَد بالاتر از اندوختن پیش عارف، برگ‌ریز از نوبهاران خوش‌تر است @SAEB_TABRIZ
دندان ما ز خوردن نعمت تمام ریخت اندوه روزی از دل ما کم نمی شود! @SAEB_TABRIZ
پریشان مے ڪنے جمعیت شب زنده داران را به زلف خود مڪش اے عنبرین مو ، شانه در شب ها @saeb_tabriz
تا کسی دریا تواند گشتن از ترک هوا چون حباب پوچ در بند نفس باشد چرا @SAEB_TABRIZ
هندوستان
🥸چند بیت توصیه پدرانه ی صائب تبریزی وقتی می بینه جوانی داره سراغ دود میره نیست سرمایه عمر تو به جز
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم یه غزل از صائب در مورد قلیان خیلی هم ظاهرا عصبانی بوده تا کی ز دود غلیان دل را تباه سازی؟ این خانه خدا را تا کی سیاه سازی؟ تا کی برای دودی آتش پرست باشی؟ تا چند همچو حیوان با این گیاه سازی؟ تا چند شمع ماتم در بزم دل فروزی؟ هر دم که سربرآرد همرنگ آه سازی لوح وجود انسان آیینه ای خدایی است این قسم مظهری را تا کی سیاه سازی؟ در یک شمار باشد جادو و دود، تا کی این قسم جادویی را از دل پناه سازی؟ رنجی نبرده ای زان در سوختن دلیری یک برگ را نسوزی گر یک گیاه سازی خندید صبح پیری وقت سفیدکاری است طومار زندگی را تا کی سیاه سازی؟ غلیان به کف ندارد جز اشک و آه چیزی تا کی به اشک جوشی، تا کی به آه سازی؟ از ریشه گر برآری این برگ بی ثمر را هر موی بر تن خود زرین گیاه سازی هر دم که تیره نبود صبح گشاده رویی است صبح وجود خود را تا کی سیاه سازی؟ گر ترک دودگیری، آیینه درون را در عرض یک دو هفته روشن چو ماه سازی وقت است وقت صائب کز دود لب ببندی روشنگر دل خود ذکر اله سازی @SAEB_TABRIZ