eitaa logo
هندوستان
870 دنبال‌کننده
77 عکس
18 ویدیو
6 فایل
کانال اشعار عاصی خراسانی @sheikh_ali_moghaddam
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  علی مقدم
کجا محراب گیرد از من آن ابرو هلالی را خدا بر من نیارد هرگز این نعمت زوالی را اگر از دست های مهربان یار من باشد به گوهر می دهم ترجیح آری گوشمالی را گهی مشمول مهرش میکند ما را و گاهی قهر مگیر از ما خدایا دلبر حالی به حالی را بهار وصل را وقت خزان هجر فهمیدم چنان پیران که می فهمند قدر خردسالی را جسارت کرده ام نام تو را گر بر لب آوردم بزرگی کن ببخش این بار هم این لاابالی را از آن‌ روزی که دل بستم به پیچ و تاب گیسویت به دنیایی نخواهم داد این آشفته حالی را شبی در خواب دیدم خاک راه کوی تو هستم ز جا برخاستم از شوق، بنگر خوش خیالی را شنیدم که شبی از کوچه‌ ما هم گذر کردی از آن شب سخت می بوسم زمین این حوالی را ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ @sheikh_ali_moghaddam
پای صبا ببند و سرِ شیشه باز کن از بزمِ ما مباد به جایی خبر بَرَد 📚 گلزار جاویدان
عشقی که رفته‌رفته جنون آورد چه سود؟ دیوانه گشتن از نظرِ اوّلین خوش‌ست! 📚 گلزار جاویدان
هدایت شده از  علی مقدم
دلیل مهاجرت کیمیا علیزاده به گفته خودش: نمی تونستم با محدودیت لباس(روسری) عملکرد مناسب ارائه دهم! ناهید کیانی با روسری تو المپیک 2024 حذفش کرد... چقدر زیبا فرمود جناب در مورد این افراد که هم بازنده دین هستند و هم بازنده دنیا نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام از حق گذشته ایم و به باطل نمی رسیم
هدایت شده از  علی مقدم
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم @sheikh_ali_moghaddam
صلی الله علیک یا حسن ابن علی نسیم لطف تو بر دوزخ ار وزد شاید که دوزخی ز عذابِ ابد شود ایمن اگر به دشمن خود صلح کرده‌ای چه عجب که عادت است به لقمه دهان سگ بستن مرا چو لطف تو باشد شکایت از که کنم؟ مرا چو کوی تو باشد کجا کنم مسکن؟ @SAEB_TABRIZ
هدایت شده از  علی مقدم
 شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و آل او (صلوات‌الله علیهم) می شود. شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد  آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد: خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت دل را تهی زخون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام عمریش روزگار همین در پیاله کرد نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد زینب درید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد هر خواهری که بود روان کرد سیل خون هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از  علی مقدم
تجلی کرده از هر سو جمال کبریا اینجا اگر دیدار حق داری هوس ای دل بیا اینجا نگاهِ بر ضریح او حجاب از دیده بردارد خدا را دیده اند اهل حقایق بارها اینجا ز آدم تا به خاتم را در این درگاه می بینی که مهمان ولی الله هستند انبیا اینجا دل خورشید هم از سایه ایوان او گرم است پناه آورده چون طفلی تمام ماسوا اینجا چنان بوی غنا آید ز کشکول گدایانش گدایی از گدایانش نمایند اغنیا اینجا ملائک بال خود را فرش راه زائرش سازند به نرمی زائرانِ نور بگذارید پا اینجا نه تنها از غم دنیا شود فارغ در این درگاه که زائر می شود از خویش هم حتی رها اینجا چنان احسانِ او بی حدّ و بی حصر است ای عاصی که داده راه آن شاه کرم حتی تو را اینجا ۱۳ صفر ۱۴۴۶ نجف اشرف
هیچگه راه جدایی در میان شان وا نشد دوست دارم الفت آن ابروی پیوسته را
کم  از هنر نبود عیب چون بجا باشد که‌ تنگ چشمی عیب است و نقص سوزن نیست
بیدل! به هر کجا رگ ابری نشان دهند در ماتم حسین‌ و حسن‌ گریه می‌کند