May 11
یک بار بی خبر به شبستان من درآ
چون بوی گل نهفته به این انجمن درآ
از دوری ات چو شام غریبان گرفته ایم
از در گشاده روی چو صبح وطن درآ
مانند شمع ، جامه فانوس شرم را
بیرون در گذار و به این انجمن درآ
دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است
بند قبا گشوده به آغوش من درآ
#صائب_تبریزی
#عاشقانه
@SAEB_TABRIZ
بمال بر لبِ خونخوار حرص ، خاکِ قناعت
وگرنه تشنگی افزاست آبِ شورِ تمنّا
#صائب_تبریزی
#حرص
#قناعت
@SAEB_TABRIZ
در آن سر است بزرگی که نیست فکرِ بزرگی
در آن دل است تماشا که نیست راهِ تماشا
#صائب_تبریزی
#چشم_پوشی
@SAEB_TABRIZ
به قدر رم از این عالم ، توانی آرمید آنجا
که اینجا هر که سستی کرد نتواند رسید آنجا
رواجی نیست در محشر عبادات ریایی را
به سیم قلب نتوان ماه کنعان را خرید آنجا
به غربال بصیرت پاک گردان دانه ی خود را
که هر تخمی که کاری یک به یک خواهد دمید آنجا
ز خشکی خرده ای کز تنگ دستان در گره بستی
عرق خواهد شد و بر چهره ات خواهد دوید آنجا
اگر اینجا گشایی عقده ای از کار محتاجان
درِ جنّت به رویَت باز گردد بی کلید آنجا
#صائب_تبریزی
#غزل_اخلاقی
رم : فرار
سیم قلب : سکه ی تقلّبی
خشکی خرده : خرده نان خشک
@SAEB_TABRIZ
برکت می رود از هر چه به آن چشم رسید
زینهار از نظر خلق نهان کن خود را
می خورندت به نظر گرسنه چشمان جهان
چون شب قدر نهان در رمضان کن خود را
#صائب_تبریزی
#چشم_زخم
#برکت
@SAEB_TABRIZ