شده که همگی واقف هستیم.
با این تفاصیل حقیقتا نمی توان توصیه های شبه انساندوستانه بشری را جایگزین برنامه های بی مثال الهی دانست و من نمی دانم این <ض> در عبارت ولاالضالین چه مزاحمتی برای انساندوستی دارد؟!
https://eitaa.com/SAmarashi
سلام بر همراهان گرامی طاعات همگی مقبول درگاه خداوند باشد. عید سعید فطر مبارکباد.
هدایت شده از گروه علمی فرهنگی فتح
52.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 تماشا کن
🎤 جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی
🎥 کلیپ ویژه
🔎 چگونه علمی که عقیده بنیان نباشد،کلا نداریم!؟
🎓 مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی
(پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز)
با فتح همراه باشید:
🔺www.fatehan.net
🔺http://eitaa.com/fatehan
🔺https://ble.im/fatehan
https://www.instagram.com/fatehan__net
*_طب جدید، طب سنتی یا طب اسلامی؟ مسئله این است!_*
هر رشته علمی به ناچار دارای سنگ بناهایی است که از جمله آن سنگ بناها متغیرهای خاص آن علم و نحوه دستکاری این متغیرهاست. برای مثال در طب سنتی متغیرهایی معرفی میشود مانند سردی، گرمی، سودا، صفرا، بلغم، رطوبت، خشکی و امثالهم. طب سنتی برای دستکاری این متغیرها راهکارهایی را نیز ارائه میدهد. همچنانکه در طب جدید نیز متغیرهای دیگری معرفی میشود مانند غلظت قند خون، غلظت هموگلوبین خون، دمای بدن، فشار خون، تون سمپاتیک، تون پاراسمپاتیک، غلظت هورمون تیروئید، غلظت سدیم خون، غلظت کلسترول خون و بسیاری متغیرهای دیگر.
بیگمان در هر دو عرصه طب سنتی و طب جدید کم و زیاد موفقیت هایی در درمان احساس می شود و البته شکست هایی!
اما چه زمانی میتوان گفت که یک ادعا در طب سنتی یا جدید علمی است یا غیرعلمی؟
برای این ابتدا هر متغیر بایستی دو نوع تعریف داشته باشد:
1. تعریف مفهومی
2. تعریف عملیاتی
تعریف مفهومی آن است که جنس متغیر را بیان کند. برای مثال بگوید قند خون ماهیتش چیست؟ که در پاسخ گفته می شود جنس قند خون گلوکز است. یا اگر پرسیده شود جنس فشار خون چیست گفته میشود میزان فشاری است که عبور خون به دیواره شریانها وارد میکند.
اما تعریف عملیاتی آن است که معین کند یک متغیر چگونه سنجیده و اندازه گیری میشود؟ برای اینکار لازم است هم وسیله اندازه گیری و هم واحد اندازه گیری معلوم گردد. برای مثال تعریف عملیاتی غلظت قند خون عبارت است از عددی که تست بندیکت نشان میدهد و واحد اندازه گیری آن میلی گرم در دسی لیتر است.
گرچه بیگمان طب سنتی پتانسیل های بسیار خوبی دارد اما به نظر میرسد یکی از ضعفهای بزرگ طب سنتی آن است که تعاریف مفهومی و عملیاتی خود را روشن نکرده است.
برای مثال وقتی از یک همکار متخصص طب سنتی که پزشکی بود که از قضا در دانشگاه تهران هم دوره طب سنتی دیده بود پرسیدم فلانی! وقتی میگویی گرمی منظورت دقیقا چیست؟ گفت منظورم گرمی است دیگر!! گفتم آیا منظور از گرمی بالا بودن درجه حرارت است؟ گفت نه. گفتم پس آیا گرمی یعنی زیادی کالری و انرژی؟ گفت این هم نیست. گفتم گرمی یعنی قلیایی یا اسیدی بودن و به PH بستگی دارد؟ گفت نه. گفتم بالاخره جنس گرمی از نظر شما چیست؟ گفت نمیدانم!! البته من خودم یک احتمال را آن میدانم که سردی همان افزایش تون پاراسمپاتیک و گرمی همان افزایش تون سمپاتیک باشد، شاید هم نه والله اعلم!!! اما خود این دوستان تعریف مفهومی خاصی برای گرمی و سردی ارائه نمیکنند.
به همین سیاق برای سایر متغیرهای طب سنتی نیز معمولا تعریف مفهومی روشنی ارائه نشده است.
تا وقتی شما ندانید که ماهیت واقعی یک متغیر چیست به شدت در تاریکی هستید.
از طرفی طب سنتی برای متغیرهای خود نوعا تعریف عملیاتی نیز ارائه نمیکند. یعنی معلوم نیست گرمی یا بلغم یا سودا را چگونه باید سنجید؟ اگر قرار است روشهای مداخله ای طبی، این متغیرها را دستکاری کنند، بدون در دست داشتن تعریف عملیاتی چگونه باید به صورت عینی (و نه ذهنی، لطفا دقت کنید) مطمئن شویم که واقعا دستکاری مؤثر بوده است و اگر بوده به چه میزان؟
اشکال سوم طب سنتی که بسیار ویرانگر و البته قابل رفع است و آن را به یک طب ذهنی و نه عینی تبدیل کرده آن است که طب سنتی برخلاف طب جدید تاثیرات مداخلات خود را با روش کارآزمایی بالینی نشان نمیدهد. در طب جدید وقتی میگویند داروی گلیبن کلامید کاهنده قند خون است اولا همانطور که گفته شد مشخص است که مفهوم قند خون چیست؟ ثانیا مشخص است که چگونه میتوان قند خون را سنجش و اندازه گیری نمود؟ و ثالثا برای نشان دادن تاثیر داروی گلیبن کلامید بر قند خون کارآزمایی بالینی صورت گرفته است و پس از آن است که این دارو مورد استفاده بالینی واقع میشود. برای کارآزمایی بالینی لازم است عده ای بیمار دیابتی را انتخاب و آنها را به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم کنیم. میانگین قند خون دو گروه را ثبت کرده و آنگاه داروی گلیبن کلامید را به گروه آزمایش می دهیم و به گروه گواه قرص خنثایی که شبیه قرص گلیبن کلامید است داده میشود تا اثر روانی دارو خوردن در دو گروه یکسان شود (دارونما یا پلاسیبو). پس از مصرف دارو دوباره میانگین قند خون دو گروه سنجیده میشود و با یک روش آماری بنام تحلیل کوواریانس بررسی میشود که اگر میانگین قند خون گروه آزمایش بعد از مصرف دارو نسبت به گروه گواه کمتر شده مربوط به تصادف است یا مربوط به اثر دارو؟ اگر تحلیل کوواریانس نشان دهد که به احتمال بالای 95 درصد اثر مربوط به دارو بوده آنگاه دارو مؤثر شناخته میشود وگرنه کنار گذاشته میشود.
اگر بناست که مداخلات طب سنتی و داروهای آن به صورت عینی و نه تنها ذهنی مؤثر شناخته شوند باید چنین مراحلی را طی کنند در غیر اینصورت نمیتوان این توصیه ها را علمی دانست. باید توجه داشت که وقتی میگوییم یک توصیه علم
ی نیست به آن معنی نیست که لزوما غلط است بلکه به آن معنی است که نمی توان آن را به صورت عینی نشان داد تا همه بتوانند تاثیرش را بدون مناقشه و با روش اندازه گیری ببینند.
بی شک اگر در حیطه طب سنتی تلاش شود که متغیرها تعریف مفهومی و تعریف عملیاتی پیدا کنند و سپس اثر مداخلات در کارآزمایی های بالینی بررسی شود آنگاه طب سنتی حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. لیکن تا آن زمان فافد قدرت عرض اندام در برابر طب جدید خواهد بود.
اما چند کلمه نیز راجع به طب اسلامی ...
خیلی اوقات میان اصطلاحات طب سنتی و طب اسلامی خلط میشود. فقط آن دسته از مفاهیم طبی را می توان جزو طب اسلامی دانست که اولا از متون دینی و با روش اجتهاد عام استخراج شده باشند بدان معنی که با روش تفسیری قابل قبولی از آیات قرآن استخراج شده و یا از روایات صحیح السند بدون معارض و با دلالت درست استخراج شده باشند. در غیر اینصورت بستن هر توصیه طبی قدیمی به ریش اسلام جفایی است نابخشودنی به اسلام. بهتر است آنگونه توصیه های طبی را طب سنتی یا طب قدیم بنامیم نه طب اسلامی. وانگهی حتی پس از اجتهاد عام و استخراج یک توصیه طبی مثلا از یک روایت از آنجا که گاه ممکن است این توصیه نسخه شخصی یک بیمار معین بوده و قابل استفاده برای فرد دیگری که همان بیماری را دارد نباشد، لازم است برای توصیه های طبی اسلام نیز کارآزماییهای بالینی انجام شود تا معلوم شود این توصیه ها عام هستند و نه خاص یک فرد که مخاطب معصوم علیه السلام بوده است. تنها در این صورت است که مجاز به تجویز عام این توصیه هستیم والا فلا!!
بنابراین گرچه طب سنتی و طب اسلامی بالقوه های زیادی ممکن است داشته باشند که جامعه علمی نباید از آنها غافل باشد اما تا وقتی مقدمات علمی این بالقوه ها طی نشده باشد در حد ادعاهای تایید نشده ای باقی می مانند. لذا از علاقمندان طب سنتی و طب اسلامی دعوت میکنم کار را از راهش دنبال کنند تا ان شاءالله منشأ برکات باشند نه متهم به خرافات.
کانال علمی و معرفتی دکتر مرعشی، پزشک، متخصص روانشناسی، ام پی اچ در بهداشت اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
https://eitaa.com/SAmarashi
آگاهی های معتبر انسانی در مورد واقعیات جهان (چه در مدیریت چه در حقوق چه در علوم سیاسی چه در روانشناسی چه در فیزیک و...) سه منبع بیشتر ندارند و هر چیزی از این سه منبع خارج باشد دیگر آگاهی معتبری محسوب نمیشود و صرفا تصور دلخواه فرد یا افرادی است از واقعیت که ممکن است با واقعیت هیچ انطباقی نداشته باشد.
این سه منبع معتبر عبارتند از
1. تجربه نظام مند و کنترل شده که به آن علم تجربی یا science میگویند. یعنی آزمایش های قابل تعمیم. مثل اینکه یک دارو را روی گروهی از افراد امتحان کنند و با گروهی که دارو را نگرفته اند مقایسه کنند.
2. منطق ریاضی که گاهی به آن عقل میگویند ولی عقل اصطلاح دقیقی نیست. مثل اینکه بدانیم وقتی دو چیز با چیز سومی برابر هستند با همدیگر هم برابرند.
3. آگاهی هایی که مستقیما از طرف خالق جهان در مورد جهان به بشر داده میشوند که به آن وحی میگویند و چون مستقیما از طرف خود خالق جهان می رسند آگاهی های معتبری در مورد جهان محسوب میشوند. البته این سومی با دومی اثبات میشود.
اکثر نظریه های مدیریت، حقوق، علوم سیاسی، روانشناسی، جامعه شناسی، و ... و حتی اکثر دیدگاه های فیلسوفان غربی و بسیاری از آموزه های خرافی جدید مانند قانون جذب یا قضیه چاکراهای بدن که به طور گسترده ترویج میشوند نه science هستند که بتوان با تجربه نظام مند اثباتشان کرد نه مبتنی بر دو دوتا چهارتای منطقی هستند و نه ادعا دارند که از طرف خالق هستند.
یعنی اکثر این نظریه ها از دیدگاه فلسفه علم هیچ اعتبار آگاهی بخشی در مورد واقعیات جهان ندارند. بلکه سرگرمی هایی هستند برای مشغول کردن مردم ناآگاه و غافل نمودن آنها از آگاهی های معتبر
کانال علمی و معرفتی دکتر مرعشی، پزشک، متخصص روانشناسی، ام پی اچ در بهداشت اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
https://eitaa.com/SAmarashi
دعای امیرالمؤمنین علیه السلام برای حفظ از هر درد و بیماری که ثمالی از امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است که فرمود هرکس این دعا را بخواند هیچ درد و بیماری به او آسیب نمی رساند: ترجمه دعا: به شکست ناپذیری و قدرت خداوند بر همه اشیاء پناه میبرم و خودم را به قاهر و مسلط بر آسمانها و زمین میسپاریم و خود را از هر درد و مرض به کسی پناه میدهم که با نام او چیزی زیان نمی رساند و خود را به کسی پناه میدهم که نامش برکت و شفاست (منبع صحیفه علویه. انتشارات بوستان کتاب)
کرونا عذاب الهی است یا آزمایش الهی؟
چرا کرونا بر بشر مسلط شد و چرا مصیبت های زیادی چون سیل و زلزله و... مرتب گریبان بشر را میگیرد؟ آیا این وقایع امتحان اند؟ بی شک اینها وقتی خفیف اند امتحان هستند. زیرا کنش انسانها در این موقعیت ها مختلف است و جوهره آنها را عیان میکند و خداوند به صابران پاداش خواهد داد، که خود فرمود:
وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
ﻭ بیﺗﺮﺩﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﻧﺪﻙ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻭ ﮔﺮسنگی ﻭ ﻛﺎﻫﺶ بخشی ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﻛﺴﺎﻥ ﻭ ﻣﺤﺼﻮﻟﺎﺕ [ﻧﺒﺎﺗﻲ ﻳﺎ ﺛﻤﺮﺍﺕ ﺑﺎﻍ ﺯﻧﺪگی ﺍﺯ ﺯﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ] ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﺻﺒﺮﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺩﻩ (بقره/١٥٥).
اما وقتی بلایا شدید و ویرانگر شد دیگر امتحان نیست بلکه عذاب الهی است که در اثر گناهان بشر نازل میشود که خداوند فرمود:
وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ
ﻭ ﻫﺮ ﺁسیبی ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻋﻤﺎلی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩﺍﻳﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭی [ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻫﻢ] ﺩﺭﻣﻰﮔﺬﺭﺩ (شوری/٣٠).
اما چگونه میتوان از این عذابها در امان ماند؟
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻫﻞ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺁﺑﺎﺩیﻫﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﻰﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭی ﭘﻴﺸﻪ ﻣﻰﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً [ﺩﺭﻫﺎی] ﺑﺮﻛﺎتی ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﺸﻮﺩﻳﻢ، ﻭﻟﻲ [ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻟﻬﻲ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ] ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ [ﺑﻪ ﻋﺬﺍبی ﺳﺨﺖ] ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ (اعراف/٩٦).
پس آنچه نجات بخش است ایمان و پرهیزگاری است و آنچه منجر به عذاب الهی است دروغ، مال مردم خوری، رباخواری، غیبت، فحشا و زنا، دزدی، بیحیایی، قطع رحم، بدی به والدین، ریا و نفاق، ظلم و ستم، امر به منکر و نهی از معروف و... است که اگر چشم باز کنی همه را به وفور دور و برت میبینی. اما مگر همه گناهکارند که عذاب همگانی شد؟ از سنت های الهی آنست که در عذاب تر و خشک با هم میسوزند. تنها یک استثناء هست:
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ
ﭘﺲ ﭼﻮﻥ ﭘﻨﺪی ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ [ﺩﺭ هنگام ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ] ﭘﻨﺪ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎنی ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺪیﻫﺎ ﺑﺎﺯﻣﻰﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎنی ﻣﻰﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ (اعراف/١٦٥).
آری آنان که خود اهل گناه نیستند اما نسبت به شیوع گناهان بیتفاوت اند شریک جرم اند و مشمول عذاب. استثناء برای کسانی است که پیه آزارهای ناشی از امر به معروف و نهی از منکر را به تن خود مالیدند ولاغیر.
پس چاره کرونا چیست؟
1. باید از همه امکانات و دانش روز استفاده کرد تا مصداق کفران نعمتهای الهی نشود.
2. باید ما مردم از گناهان گذشته استغفار کنیم.
3. باید توبه کنیم و دست از ادامه گناهان برداریم.
4. باید دست به دعا شویم و به درگاه خداوند تضرع کنیم.
5. باید امر به معروف و نهی از منکر را در میان خود زنده کنیم و گرامی بداریم نه از آن شرم کنیم و نه در برابر آن گردن کلفتی کنیم.
6. چون آبرویی در درگاه خدا نداریم به آبروداران متوسل شویم و معصومین علیهم السلام را و به ویژه محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را در درگاه خدا شفیع بیاوریم:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا
ﻭ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﺭﺍ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ [ﺑﺎ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ] ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﻣﻰﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻣﻰﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ، ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻃﻠﺐ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻣﻰﻛﺮﺩ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﻰﻳﺎﻓﺘﻨﺪ (نساء/٦٤).
تا دیر نشده باید جنبید وگرنه اراده الهی و قوانین فیزیک و شیمی و زیست شناسی که در اراده او هستند کار خود را کرده و اعتنایی به ما نخواهند نمود:
وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ
ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺯﻧﺪگی ﺍﺯ ﺑﻬﺮﻩ ﻧﻴﻚ ﻭ ﺧﻮﺷﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺻﻔﺎﺕ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻭ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺯﻳﺎﺩﺗﺮی ﻋﻄﺎ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﻱ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﻤﻨﺎﻛﻢ (هود/٣).
کانال علمی معرفتی دکتر مرعشی
https://eitaa.com/SAmarashi
✍️ ویروس کرونا درمان علمی یا دعا؟
(قسمت اول)
جهان از اجزائی بنیادین و بسیار کوچک تشکیل شده که همگی متحرک (متغیر) اند. ذرات بنیادین تشکیل دهنده جهان نمیتوانند بدون حرکت (تغییر) وجود داشته باشند. همچنین این ذرات نمیتوانند به میزان نامحدودی سابقه حرکت داشته باشند زیرا در آن صورت هرگز نباید نوبت به حرکات فعلی آنها میرسید. بنابراین ذرات جهان هرچند سابقه میزان خیلی زیادی از حرکت هم داشته باشند باز هم اندازه این حرکتها محدود و معین است. به همین سبب ذرات بنیادین جهان بیشک سابقه نیستی دارند. اساساً به عنوان یک اصل کلی هر چیز متغیری سابقه نیستی دارد. همچنین باید دانست که این ذرات خود نیز خود را پدید نیاوردهاند زیرا نبودهاند تا بخواهند کاری کنند مانند پدید آوردن خود! پس پدیدآورنده ای که خود متحرک و متغیر نیست ذرات جهان را از نیست هست کرده است. او از آنجا که متغیر و متحرک نیست مادی هم نیست و زمان و مکان او را محدود نمیکند (فرازمانی و فرامکانی است). او خدای تعالی است که میتواند به چیزی بگوید باش و او میباشد، نمیدانیم چگونه میگوید فقط میدانیم گفتن او از جنس حرکت و تغییر نیست و اراده کردنش در ذات او تغییری ایجاد نمیکند چون در بستر زمان و مکان نیست. ما هرمقدار هم باهوش باشیم نمیتوانیم چگونگی این امر را درک کنیم زیرا مغز ما در بستر زمان و مکان میاندیشد و خود موجودی متغیر است. اما اگر حقیقت جز این بود امروز جهانی وجود نداشت.
ذرات جهان به اراده خداوند بودن خود را آغازیده اند با همان کیفیت و خواصی که او خواسته است. استمرار وجود این ذرات و خواص آنها نیز منوط به اراده خداوند است. او بر این ذرات مسلط است و حکمش در آنها نافذ. به این ترتیب او مدام جهان را اداره میکند. خواص این ذرات است که منتهی به قوانین فیزیک و شیمی و زیست شناسی شده است. این قوانین تابعی از اراده خداوند هستند و در کار خود مستقل و صاحب اراده نیستند. قدرت نافذه خداوند در همه اشیاء این قوانین را طراحی کرده است و هر آن قادر است آنها را دگرگون کند. خداوند چون خود طراح این قوانین است و نظم جهان را بر آنها استوار نموده است غالبا این قوانین را به هم نمیزند و ما به طور غالب احساس میکنیم این قوانین لایتغیراند. اما جز خداوند همه چیز متغیر است. همانطور که اراده او هستی و چگونگی این قوانین را رقم زده، هرگاه بخواهد طرح را عوض میکند و این است قدرت نافذه خداوند در جمیع اشیاء. اگر لازم باشد اراده میکند تا ذرات عصای موسی ع خواصشان دگرگون شود و در نتیجه عصا به ماری سهمگین بدل شود. اگر اراده کند ذرات خاک و سنگ کوه خواص دیگری مییابند تا به شتری برای صالح نبی ع تبدیل شوند. اگر اراده کند عیسی ع را بدون پدر به دنیا میآورد و اگر اراده کند رسول خود ص را در اندک زمانی از مکه به بیت المقدس میبرد. این معجزات شدنی نیست الا به اراده خداوند اما خداوند معجزه را دوست ندارد و فقط به قدر ضرورت انجام میدهد چرا که نظم هستی بر خواص عادی ذرات آن استوار است و خداوند نمیخواهد این نظم را که خود بانی آنست به هم زند (دستکم در نظر ما بندگان که باید آزمون شویم). اما دعا به درگاه او کارساز است. او شنوا و بینا است اما نه با ادواتی مانند چشم و گوش. او به همه ذرات عالم آگاه است. او دعا را اساس بندگی میداند. اگر دعا متضمن خیر و صلاح و حکمت باشد مستجاب میشود و مسیر اتفاقات تغییر میکند. زیرا کافی است خداوند در مورد برخی ذرات عالم اراده ای کند غیر از آنچه بوده. قدرت نافذه خداوند در ذرات عالم و سلطه او بر آنها، برای این ذرات جای سرپیچی باقی نمیگذارد. فرق استجابت دعا با معجزه آنست که در معجزه مستقیماً خودِ یک پدیده یا یک امر دستکاری میشود (مانند عصای موسی) اما در استجابت دعا علل مقدماتی یک امر دستکاری میشوند تا به نتایج دیگری ختم شوند. بنابراین استجابت دعا سبب بهم خوردگی نظم ظاهری جهان نمیشود و به نظر نمیرسد اتفاقی غیرعادی رخ داده است. به همین سبب استجابت دعا در درگاه خداوند بسیار محتملتر از معجزه است.
اما آنجا که حکم قطعی الهی رانده شده باشد نه از دعا کاری ساخته است نه از دانش بشری زیرا هر دو فقط به شرط اذن الهی موثرند.
https://eitaa.com/SAmarashi