eitaa logo
دکتر مرعشی
1.8هزار دنبال‌کننده
388 عکس
602 ویدیو
68 فایل
این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز. شماره عضویت نظام روانشناسی 8324. شماره پروانه نظام روانشناسی 3024
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال یک دانشجو: سلام استاد آیا بیگ بنگ منشاء جهان هستی است؟ سلام بیگ بنگ یا انفجار بزرگ در یک گوی کوچکی از جنس ماده و انرژی بسیار متراکم رخ داده که اندازه اش تقریبا معادل یک نخود بوده (و روایات اسلامی هم این را تایید می کنند) استیفن هاوکینگ در پاسخ به این سوال که این گوی کوچک از کجا آمده می گوید این گوی از "هیچ" به وجود آمده، وقتی از او سوال میشود که منظورت از هیچ دقیقا چیست می گوید منظورم خلاء است، خلاء هم به معنای یک میدان فضا-زمان است، جمله هاوکینگ دقیقا این است: افت و خیز خلاء سبب پیدایش ماده و انرژی اولیه برای بیگ بنگ شده است، پس تا اینجا دانستیم که ابتدا یک موجودی (دقت کنید) به نام خلاء یا هیچ یا میدان فضا-زمان وجود داشته که نوساندار بوده است، این موجود هیچ واقعی نیست فقط اسمش را گذاشته اند هیچ! این موجود نوساندار از کجا آمده؟ آیا همیشه بوده؟ اگر همیشه بوده، آیا همیشه نوساندار بوده یا از یک جایی به بعد تصمیم گرفته نوساندار شود؟😊 هاوکینگ می گوید قوانین فیزیک مانند جاذبه عمومی سبب می شوند که جهان از هیچ!! ایجاد شود، مثلا قوانین فیزیک سبب شده اند که میدان فضا-زمان نوساندار باشد، نکته این است که اگر علت این نوسانات قوانین فیزیک هستند و قوانین فیزیک ثابت اند پس میدان یا همان خلاء نمی تواند که هم باشد و هم نوسان نداشته باشد، نکته بعد این است که اگر قرار است نوسان میدان یا خلاء سبب ایجاد ماده و انرژی برای بیگ بنگ گردد، پس از هر زمانی که میدان فضا-زمان وجود داشته بایستی ماده و انرژی هم وجود می داشته، یعنی قوانین فیزیک و همچنین میدان فضا-زمان نمی توانند تصمیم بگیرند که ماده و انرژی ایجاد کنند یا نکنند، اینکه ظهور ماده و انرژی نقطه آغاز دارد نشان می دهد که قوانین فیزیک و میدان فضا-زمان مستقل نبوده و از جایی تدبیر می شوند، جایی که قدرت تصمیم گیری دارد، از اینها گذشته چون میدان فضا-زمان نوساندار است هر کدام از نوسانهای آن نمی تواند بعد از بی نهایت نوسان قبلی رخ داده باشد و گرنه هرگز نوبت به آن نوسان معین نمی رسید، بنابراین میدان فضا-زمان از ازل نبوده و بلکه سابقه نیستی دارد، با این حساب هاوکینگ مجبور است توضیح دهد که میدان فضا-زمان یا همان به اصطلاح هیچ که واقعا هیچ نیست خودش از کجا آمده؟ اگر هاوکینگ باز هم بخواهد ایجاد این میدان را به موجود متغیر دیگری نسبت دهد باز باید توضیح دهد که آن موجود قبلی را چه چیز ایجاد کرده و این سلسله را تا بی نهایت نمی تواند به عقب ببرد چون در اینصورت هرگز نباید نوبت حلقه آخر این زنجیره میشد که می بینیم شده، پس هاوکینگ چاره ای ندارد جز آنکه اعتراف کند این زنجیره یک نقطه ابتدا دارد که خودش متغیر نیست، به زبان دیگر موجودات متغیر را موجودی نامتغیر ایجاد کرده است که چون نامتغیر است سابقه نیستی ندارد و ازلی است، این موجود که دیگر نه ماده است نه انرژی و نه میدان نوساندار، نه زمان بر او می گذرد و نه مکانها او را دربرمی گیرد، همان خدا است با تعریف دینی اش کیش و مات این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
شاید خودش باشد. فقط شاید ...
🏴مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم.. همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم... 🏴داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میكرد تا كه برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم... 🏴بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت بهم... 🏴ثلث سادات میان در و دیوار افتاد نسل سادات به یك ضربه ی پا ریخت بهم.. 🏴گُر گرفته بدنِ فاطمه،ای در بس كن وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم... 🏴رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم... 🏴شدتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم.. 🏴پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد گیسوانِ پسرش كرب و بلا ریخت بهم.. 🏴مادرش آمده گودال نچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم... ◾️آجرک الله یا بقیت الله...
با سلام به علاقمندان روانشناسی اسلامی ما هنوز در ابتدای تاسیس علم دینی (علم به معنای science) به طور عام و روانشناسی اسلامی به طور خاص هستیم، مبانی فلسفی، نظری و پژوهشی ما هنوز جای چکش کاری بسیار زیادی دارد تا به پختگی مطلوب برسد، عجله در چیدن میوه کال درختی که تازه کاشته ایم به معنای نابود کردن این ثمره است، اگر روش های ناپخته به نام دین عرضه شوند دین نیز آسیب می بیند، بنده با آنکه عمیقا معتقدم که نظریات غربی پایه ایدئولوژیک داشته و مسمومند و ما باید روزی از آنها خلاص شویم، عمیقا از روانشناسی اسلامی دفاع می کنم و باکی از تقابل و حتی صدمه دیدن در راه روانشناسی اسلامی نداشته ام و از سال 82 تا کنون مشغول به آن هستم و پژوهش های متعددی را در این زمینه انجام داده یا هدایت کرده ام و خود را از قدیمی های این مبحث می پندارم، اما تاکنون ادعای مرکز روان درمانی اسلامی نداشته ام، هر چند به صورت جسته و گریخته در بیماران کاملا مستعد آن هم با احتیاط و به صورت پارشیال و جزئی از آموزه های دینی بهره می برم، عزیزان! ما باید ابتدا مبانی فلسفی و نظری خود را خوب چکش کاری کنیم، در روش شناسی خود پخته شویم، حجم پژوهش های خود را بیافزاییم، روش های مداخله ای متعددی را در نمونه های محدود آزمون کنیم، آنها را پس از بارها و بارها امتحان اصلاح نماییم، و تا خوب پخته نشده ایم ادعایی نکنیم که در آن بمانیم، وگرنه خدای ناکرده بجای خدمت به دین خدا، به آن آسیب می زنیم و شاید کار به جایی برسد که دیگران هم که می خواهند با تامل و متانت کار را به پیش برند کار برایشان بسیار سخت شود، من واقعا وقتی می شنوم که فلان کارگاه آموزشی رواندرمانی اسلامی دایر شده یا فلان مرکز مشاوره و رواندرمانی اسلامی بیمار و کارورز می پذیرد بدون تعارف تنم می لرزد، نه از اینکه موج روانشناسی اسلامی در حال فراگیر شدن است، که آن مایه مسرت و مباهات است، بلکه از اینکه چیزی به نام روانشناسی اسلامی به جامعه عرضه شود که در جامعه تولید مقاومت و طرد و لجاجت نماید و آنگاه که کارهای پخته فراهم شد دیگر پذیرشی نباشد دوستان همراه! ما الان در مرحله مطالعات نظری و پژوهش و پایلوت هستیم و با مرحله "کاربردی" روانشناسی اسلامی فاصله بسیار داریم، به ویژه به دوستان جوان خود توصیه می کنم: هیجان زدگی و عجله را کنار بگذاریم و مدتی صبر کنیم و بی سروصدا کار نظری و پژوهشی و آزمایش های محدود انجام دهیم ما راه درازی تا حصول نتیجه در پیش داریم کانال علمی و معرفتی دکتر مرعشی، پزشک، متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
نظریه شخصیت توحیدی.pdf
315.5K
نظریه شخصیت توحیدی در قرآن بریده ای از کتاب درسنامه روانشناسی اسلامی (آماده چاپ) دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
✔️گزارشی مختصر از جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی(٦ اسفند ۹۷) ➖در این جلسه دکتر مرعشی در خصوص «چیستی و چرایی روانشناسی اسلامی» مباحثی را مطرح کردند. ➖به اعتقاد ایشان روانشناسی اسلامی ۵ حیطه دارد: ۱- جستجو در متون دینی(قرآن و روایات معتبر اهل بیت) ۲- درونی سازی آموزه های روانشناسی عرفی که با عقاید بنیادین اسلامی ناسازگار نباشند. ۳- نقد آن بخشی از روانشناسی عرفی که با بنیان‌های عقیدتی ما سازگار نیستند. ۴- پژوهش در آموزه هایی که از منابع دینی استخراج کرده ایم. ۵- خلاقیت در علم روانشناسی در صورتی که با بنیان‌های عقیدتی ما سازگار باشند. 🔺گروه علمی فرهنگی فتح 🔺 @fatehan
✔️گزارشی مختصر از جلسه دوم کارگاه روانشناسی اسلامی(۱۳ اسفند ۹۷) ➖در این جلسه دکتر مرعشی توضیحات بیشتری در خصوص "چرایی" روانشناسی اسلامی مطرح کردند. ➖ایشان در این جلسه پس از بیان ویژگی های science بیان کردند که علمی بودن مساوی درست بودن نیست و غیرعلمی بودن نیز مساوی غلط بودن نیست. در واقع هر حرف علمی را نمی‌شود پذیرفت و هر حرف غیر علمی را نیز نمی شود رد کرد. در واقع وظیفه علم کارگشایی امور روزمره است و نه معرفت شناسی؛لذا ما اگر علوم انسانی اسلامی نداشته باشیم آن وقت نمی توانیم تمدن اسلامی داشته باشیم زیرا نمی توانیم از امور زندگی مردم گره‌گشایی کنیم. ➖همچنین باید دانست که علوم انسانی مستقل از فرهنگ نیست و به شدت متاثر از فرهنگ است. در گزارش سال ۲۰۰۱ سازمان جهانی بهداشت بخش بهداشت روانی این جمله آمده است که: «ما نمی توانیم یک تعریف واحدی برای سلامت روان ارائه کنیم که در همه فرهنگ‌ها درست باشد، چون سلامت روان به فرهنگ وابستگی دارد» 🔺گروه علمی فرهنگی فتح 🔺 http://eitaa.com/fatehan 🔺 https://ble.im/fatehan_net 🔺https://www.instagram.com/fatehan__net/
✔️گزارشی مختصر از جلسه سوم کارگاه روانشناسی اسلامی (۲۰ اسفند ۹۷) ➖ در این جلسه دکتر مرعشی در رابطه با «روش شناسی روانشناسی اسلامی» مباحثی را مطرح کردند. ایشان فرمودند روش‌شناسی ما در روانشناسی اسلامی ترکیبی از سه جزء نقلی، عقلی و تجربی است. روش‌شناسی نقلی و عقلی یعنی شیوه‌های استنباط از متون (آیات و روایات) را رعایت کنیم. روش‌شناسی تجربی نیز یعنی پس از این که بر مبنای متون فرضیه‌سازی کردیم، این فرضیه‌ها را در میدان آزمایش نیز نشان دهیم. اگر این بخش صورت نگیرد روانشناسی ما نمی‌تواند جایگزین روانشناسی تجربی عرفی شود. ➖ دکتر مرعشی در ادامه گفتند حجم پیام‌های روانشناسانه در متون دینی ما بسیار هستند. این در حالی است که دو دسته از افراد به روانشناسی اسلامی ایراد می‌گیرند: ۱- کسانی که متون دینی را نمی‌شناسند. ۲- کسانی که متون دینی را می‌شناسند ولی نمی‌دانند چه پیام‌هایی پیام‌های روانشناسانه است، چون روانشناس نیستند. در ادامه این جلسه به بیان نمونه ای از نظریه شخصیت توحیدی در قرآن و نمونه هایی در صحیفه سجادیه،پرداخته شد. 🔺گروه علمی فرهنگی فتح 🔺 http://eitaa.com/fatehan 🔺 https://ble.im/fatehan_net
قال مولانا الامام الجواد علیه السلام: الثقه بالله عزوجل ثمن لکل غال و سلم الی کل عال. اعتماد به خدای عز و جل بهای هر چیز گرانقیمت و نردبان به سوی هر چیز بلندی است. ولادت حضرتش مبارکباد https://eitaa.com/SAmarashi
سلام علیکم ولادت مرد مردان امیرالمؤمنین علی علیه السلام، روز مرد و پیشاپیش سال نو بر همراهان گرامی مبارک و پرسعادت باد
اسلام نامی عام برای تمامی ادیان الهی است، همه ادیانی که خداوند برای بشر فرستاده اسلام نام دارند، هر شریعت جدید که خداوند فرستاده برای تحکیم و تکمیل شریعت های پیشین است، دعوت اسلام دو محور اصلی دارد که بقیه محورها برای تحقق این دو هستند: یکی محور عمودی و دیگری افقی، محور عمودی همان توحید است یعنی تنظیم رابطه انسان با خدا بر اساس یکتاپرستی و بسیج خالصانه نیروهای او در جهت رضای خداوند یکتا، محور افقی همان عدالت است، یعنی تنظیم رابطه انسان ها با همنوعان و محیطش بر نظم و نسقی عادلانه، آموزه ها و احکام اسلام که برای تحقق این دو محور تنظیم شده اند، خود دو دسته هستند: احکام تاسیسی و احکام تاییدی، احکام تاسیسی آنها هستند که برای انهدام آداب و رسوم و فرهنگ های ضد توحیدی و ناعادلانه، به صورت مستقل و ابتدایی توسط اسلام آورده شده اند، مانند ممنوعیت قربانی برای بتها، عید قربان، روزه و عید فطر، زکات، نماز و حج و ... اما احکام تاییدی، ناظر بر تایید آن دسته از آداب و رسوم مردم هستند که مزاحمتی برای توحید و عدالت یعنی همان دو محور اصلی تربیت انسان ندارند، بلکه گاه به آن ممکن است کمک نیز بنمایند، اسلام اینگونه عادات مردمی را نفی نمی کند و بر آنها مهر تایید می زند. برای مثال در شریعت محمدی ص حکم حجاب یک حکم تاییدی است نه تاسیسی. چرا که این عادت از قرنها پیش از بعثت رسول خدا ص وجود داشته است. در این شریعت به شهادت احادیث اهل بیت علیهم السلام، بر عادت جشن گرفتن در نوروز مهر تایید زده شده است (مانند اصنعوا لنا کل یوم نیروزا، هر روزمان را نوروز کنید)، چرا که اسلام تقابل و منافاتی میان این جشن و اعیاد تاسیسی اسلام مانند عید فطر و قربان ندیده است، عید نوروز عید اتحاد و مهربانی میان مردم و کنار گذاشتن کدورتهاست، چرا باید اسلام با این رسم کهن تقابلی داشته باشد، به همین جهت مردم مسلمان ایرانی هویت ملی خود را در نوروز، اما هویت دینی خود را در اعیاد اسلامی می جویند، از این جهت که دینشان مخالفتی با آن نداشته بلکه آن را تایید نیز فرموده است و اگر جز این می بود حتما آن را کنار می گذاشتند، مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگری که به خاطر منع شرعی آنها را کنار گذاشتند و تنها نامی از آنها در تاریخ مانده است مانند تقدیم دختران به موبدان زرتشتی برای کفاره گناهان یا مانند ازدواج خواهر و برادر که در دوران پادشاهان زرتشتی بنای آن نهاده شد، اما از سوی دیگر به فرمایش امیرالمؤمنین علی علیه السلام به بردگی گرفته شدن دختران یزدگرد سوم پادشاه مغلوب ایرانی، منع شد و ایشان با بیان حکم اسلام که شاهزادگان مخیر هستند تا خود همسر خود را انتخاب کنند و به کنیزی نمی روند، مانع اهدای آنها شدند. حمایت همه جانبه اهل بیت پیامبر ص از ایرانیان در برابر ستم خلفای ستمگر که شواهد تاریخی بسیاری دارد، و حمایت همه جانبه ایرانیان از اهل بیت ع که همواره پناهگاه آنها بودند و حضور گسترده امامزادگان در ایران از شواهد آن است، پیوند تاریخی ناگسستنی تری میان هویت ایرانی و اسلامی مردم ما برقرار کرده است. نوروز بر هموطنان مبارک کانال علمی معرفتی دکتر مرعشی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
40.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی کلیپ 1 از 4 بحث هایی پیرامون علم دینی مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی(پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) @fatehan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی کلیپ 2 از 4 پنج حیطه روانشناسی اسلامی مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی(پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) @fatehan
31.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 تماشا کن3 🎤 جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی 🎥 کلیپ3 از 4 🔎 پاسخ به سه سوال: آیا روانشناسی اسلامی همان روانشناسی دین است؟ آیا روانشناسی اسلامی همان روانشناسی از دیدگاه دانشمندان مسلمان است؟ آیا روانشناسی اسلامی همان انسان شناسی اسلامی است؟ 🎓 مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی (پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) با فتح همراه باشید: http://eitaa.com/fatehan
37.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 تماشا کن4 🎤 جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی 🎥 کلیپ4 از 4 🔎 مباحثی پیرامون ضرورت روانشناسی اسلامی(چرا ما به روانشناسی اسلامی نیاز داریم؟). ادامه دارد... 🎓 مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی (پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) با فتح همراه باشید: http://eitaa.com/fatehan
شهادت مظلومانه و غریبانه حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام تسلیت باد
داستان خیالی تکامل. قسمت اول داروینیستها مدعی هستند که پرندگان از تکامل خزندگان پدید آمدهاند. ببینیم برای آنکه یک خزنده تبدیل به پرنده شود چه تغییراتی لازم است؟ وآیا امکان دارد که این تغییرات یکی یکی و به نوبت رخ داده باشند و هر تغییر صدها و هزارها سال منتظر تغییر بعدی مانده باشد تا خزنده به پرنده تبدیل گردد و موجودات بینابینی نیز بتوانند در این فاصله زمانی طولانی زنده مانده و تولید مثل کرده باشند و بلکه گوی سبقت را در بقا از همگنان خود ربوده باشند (قاعده انتخاب اصلح داروینی)؟ میدانیم که خزندگان فَلس دارند و اگر قرار باشد خزنده به پرنده تبدیل شود یکی از تغییرات لازم، تبدیل فلس به پَر است. برای این کار لازم است پروتئینهای تشکیل دهنده فلس تغییر کنند. لازمه تغییر پروتئینها نیز تغییر ژنهای کُد کننده این پروتئینها آن هم به صورت هماهنگ است. اگر یک یا چند عدد از این ژنها به طور نامناسبی تغییر کنند ما به جای پر، فلس نابهنجار خواهیم داشت که به جای آنکه به بقای موجود زنده کمک کند ممکن است سبب میرائی زودهنگام او گردد. اما اگر تا اینجای کار خوب پیش رود، با تغییر فلس به پر و فقدان تغییرات دیگر ما خزندهای خواهیم داشت که به جای فلس پر دارد و این با شرایط زندگی او ناسازگار و برای بقای او نامساعد است. بنابراین لازم است همزمان و به طور هماهنگ تغییرات دیگری نیز رخ دهد. یکی از این تغییرات آن است که دستهای خزنده به بال تبدیل شوند. برای اینکار باید شکل استخوانها، عضلات، پوست، اعصاب و عروق دست به طور هماهنگ تغییر کنند. هر یک از این تغییرات مستلزم تغییر تعداد زیادی پروتئین، و تغییر هر پروتئین، مستلزم تغییر یک ژن است. پس برای آن که دست تبدیل به بال شود لازم است تعداد زیادی از ژنهای جاندار به طور هماهنگ تغییر کنند. توجه به این نکته مهم است که تغییر اندک اندک دست تا تبدیل آن به بال محال است. زیرا چیزی بین دست و بال، نه کارکرد دست را دارد و نه کارکرد بال را. در این فرض، جاندار مزیتی برای بقا نسبت به سایر همنوعانی که این تغییر را نکرده اند نخواهد داشت بلکه دیگران بر او مزیت دارند و با این حساب اگر قانون انتخاب اصلح درست باشد این جاندارِ تازه تغییر یافته، محکوم به فناست. حال فرض کنیم به طور هماهنگ و کامل ژنهای پر و ژنهای بال در اثر تغییرات هماهنگ پدید آیند. در این صورت ما هنوز پرنده نخواهیم داشت. برای آنکه پرنده وجود داشته باشد باید شکل بدن جاندار، آئرودینامیک شود تا در حین پرواز در برابر فشار هوا مقاومت نکند. و این مستلزم تغییر هماهنگ تعداد خیلی بیشتری از ژنها است. هنوز ما پرنده نداریم. استخوان خزندگان توپُر و استخوان پرندگان توخالی است تا بدن آنها سبک شود. پس ژنهای کنترلکننده استخوانها نیز باید هماهنگ با هم و هماهنگ با ژنهای تغییر یافته دیگر عوض شوند. همچنین دُم خزنده باید به دُم پرنده که نقش فرمان را در حین پرواز دارد تبدیل شود. این نیز مستلزم تغییرات ژنی زیاد و هماهنگ دیگری است. اما تغییر شکل دم کافی نیست. بلکه باید مسیرهای عصبی کنترل کننده دم و مراکز فرماندهی و هماهنگی آن در مغز و نخاع جاندار نیز تغییر کنند و همه اینها نیازمند تغییرات گسترده و هماهنگ ژنی هستند. هنوز ما پرنده نداریم بلکه موجودی داریم که نه مزایای خزنده را دارد و نه مزایای پرنده را و محکوم به فناست. اما اگر این موجود بتواند پرواز کند، در ارتفاع، سرعت باد که با نیروی پرواز تشدید هم میشود، سبب زخمی شدن قرنیه چشم جاندار و در نهایت کور شدن او میگردد. زیرا قرنیه به منظور شفاف بودن فقط یک لایه سلول پوششی دارد. اگر هم جاندار پلک خود را در حین پرواز ببندد مسیر خود را ندیده با اصابت به موانع از بین میرود. پس باید یک پلک شفاف اضافه به دست بیاورد که در حین پرواز آن را ببندد و بتواند از پشت آن ببیند. پلک عادی را نیز برای هنگام خواب ببندد. برای ایجاد یک پلک شفاف لازم است غضروف مخصوص، عضله، مخاط، بافت پوششی محافظ، عروق مغذی و اعصاب حسی و حرکتی جدیدی به وجود آیند. به علاوه لازم است مرکز کنترل فرماندهی خاص این پلک نیز در مغز جاندار پدید آید. همه اینها ممکن نیست مگر با تغییر هماهنگ تعداد وسیعی از ژنها. باز هم یادآوری میکنم، یک پلک ناقص و بیناینی سبب بقا نیست بلکه موجب مشکلات است، پس این تشکیلات نمیتوانند تدریجا به وجود آیند. میدانم خسته و متحیر شدهاید اما ما هنوز هم پرنده نداریم. در ارتفاع، غلظت اکسیژن کمتر از روی زمین است. وقتی جاندار پرواز کرد غلظت کم اکسیژن برای او توانفرسا بوده مانع حرکت او میشود. پس باید هموگلوبین خون او تغییر شکل دهد تا میل ترکیبی همگلوبین با اکسیژن افزایش یابد و بتواند اکسیژن اندک هوا را جذب کند و به بافتهای پرنده برساند. https://eitaa.com/SAmarashi
داستان خیالی تکامل. قسمت دوم برای تغییر هموگلوبین، لازم است ژنهای مربوطه تغییر کنند و این تغییر اگر زودتر یا دیرتر از تغییرات قبلی رخ دهد برای جاندار مهلک خواهد بود. در این صورت او نمیماند تا تولید مثل کند و نسل‌های بعدی منتظر ادامه تغییرات باشند. همچنین برای حل مشکل غلظت اکسیژن، تغییر هموگلوبین کافی نیست بلکه لازم است تا دیواره حبابچهها (آلوئولها) در ریههای جاندار نیز تغییراتی داشته باشند تا بتوانند اکسیژن رقیق را از خود عبور دهند و به خون برسانند تا با هموگلوبین ترکیب شود. صبر کنید! به هیچ وجه هنوز ما پرنده نداریم. پرندگان، خونگرم و خزندگان، خونسرد هستند. به این معنی که دمای بدن پرندگان در محدوده ثابتی باقی میماند و چندان تابع دمای محیط نیست. اما دمای بدن خزندگان با دمای محیط کم و زیاد میشود. برای اینکه موجودِ خونسردی، خونگرم شود بایستی تعداد زیادی تغییرات عصبی و هورمونی در او صورت گیرد. همچنین بایستی یک ترموستات در هیپوتالاموس مغز او پدید آید. همه اینها مستلزم تغییرات گسترده و هماهنگ ژنی هستند که اگر زودتر یا دیرتر از تغییرات دیگر پدید آیند موجب مرگ جاندار میشوند و نه مزیتی برای بقای او. میدانم ناامید کننده است ولی ما هنوز پرنده نداریم. هنوز تعداد زیادی تغییرات دیگر نیز لازم است که دیگر شما را با بیان آنها خسته نمیکنم. کافی است برخی از این تغییرات بدون برخی دیگر رخ دهند، آنگاه جاندار ناقصی خواهیم داشت که قدرت بقا ندارد. آنچه مایکل بیهی میگوید همین است که تغییرات جزئی، کند و تدریجی، آن هم در طول میلیونها سال، مزیتی برای بقا ایجاد نمیکند، بلکه موجب مرگ جاندار است. تکامل تدریجی یک خیالپردازی بیش نیست. آنچه حقیقت دارد طراحی هوشمند است. https://eitaa.com/SAmarashi
وفات حضرت ابوطالب عمو و سرپرست گرامی رسول خدا ص و پدر بزرگوار امیرالمؤمنین ع بر همراهان عزیز تسلیت باد.
امام علی(ع) درباره مقام شفاعت پدر بزرگوارشان می‌فرمایند: قسم به کسی که محمد را به حق به پیامبری برگزید، اگر پدرم (حضرت ابوطالب) در حق همه گناهکاران روی زمین شفاعت کند، خداوند می‌پذیرد.
امشب که شب مبعث احمد باشد مشمول همه عطای سرمد باشد یارب چه شود طلوع صبح فردا صبح فرج آل محمد باشد عید سعید مبعث برشما همراهان عزیز تبریک و تهنیت باد
روشن است که قصه تکامل از مشاهده شباهتهای میان موجودات زنده، در ذهن صاحبان آن شکل گرفته است و قدرت خیال پردازی، آنان را به سوی ساختن این قصه سوق داده است. اما می توان قصه های دیگری هم ساخت. آیا هر گاه دو یا چند چیز واجد شباهت هائی به یکدیگر باشند الزاما از یکدیگر بوجود آمده اند یا با هم خویشاوندند؟ چرا فرض نکنیم که اینها بر اساس طرح مشترکی به وجود آمده اند مانند شباهت کرات آسمانی به یکدیگر؟ یا شباهت کریستالهای کانی که قطعا خویشاوند هم نیستند. طرفداران تکامل داروینی به وفور از روشهای غیرعلمی برای ترویج دیدگاه خود استفاده میکنند که ما را بیش از پیش به صحت گفتار تکاملگرایان مشکوک میسازد، از جمله دادگاهی کردن دانشمندان مخالف (بیور، 2005)، سابقه بزرگنمائی آزمایشهایی مانند آزمایش میلر و یوری در مورد ایجاد خود به خودی پروتئینهای اولیه حیات که بعدا معلوم شد صحت ندارد (موناسترسکی، 1998)، دستکاری فسیلها از جمله چفت کردن فک پائین یک اورانگوتان (نوعی میمون) با بقیه جمجمه یک انسان (که مرد پیلتداون نامیده شد) از راه تراش مصنوعی (واینر، 2004)، برخوردهای تبعیض آمیز، حذفی، غیراخلاقی و غیرعلمی با دانشمندان مخالف قصه تکامل (سودر، 2006) و توسل افراطی به حجم زیادی از نقاشیهای خلاقانه و غیرواقعی که روند تغییر جانداران را تلقین میکنند. ساپینگتون (1989، ترجمه حسینشاهی برواتی، 1387)  در کتاب «تطابق: نظریه، پژوهش و کاربست شخصی» که تحت عنوان «بهداشت روانی» ترجمه شده است، با اشاره به وجود نظریه های رقیب برای تکامل و اینکه رقبا حرفهائی برای گفتن دارند، این واقعیت اسفناک را یادآوری میکند که «غالبا، کتابهای علمی به ویژه آنهائی که در سطح دبیرستان تدریس میشوند، نظریه های علمی را چنان ارائه میکنند که گوئی این نظریات، به معنای واقعی کلمه، حقیقت را میگویند. همچنین در اغلب اوقات این کتابها از ذکر نظریه های رقیب و دادههای ناهمخوان با نظریه های پذیرفته شده خودداری میورزند». https://eitaa.com/SAmarashi
اعیاد شعبانیه ولادت حضرت سیدالشهدا حضرت ابوالفضل العباس و حضرت سیدالساجدین علیهم السلام بر همراهان گرامی مبارکباد
پاسخ به یک شبهه متن شبهه: شرم می کنم با ترازوی کودک گرسنه کنار خیابان، سیری ام را وزن کنم! ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم از اذان صبح تا غروب آفتاب فقرا را سیر کنیم نه این که گرسنگی و تشنگی کشیده تا فقط رنج آن ها را درک نماییم! آری هزاران بار افسوس که دیریست وا مانده ایم در ظاهر دین، دهانمان پر شده است از غلظت تلفظ حرف <ض> در کلمه "و لا الضالین" ولی غافل ازآن که خود عمریست در گمراهی به سر می بریم.... به راستی ما به کجا می رویم... وچه زیباگفت پروفسور ا. م.: روزه داران هیچ گاه حال گرسنگان را درک نخواهند کرد زیرا به افطار اطمینان دارند...! پاسخ شبهه: در یک آزمایش روانشناسی روی کودکان یافته جالبی پیدا شد: به عده ای از کودکان مقداری خوراکی داده شد و به آنها گفته شد که اگر تا زمان معینی بتوانند لب به آن خوراکی نزنند به همان اندازه خوراکی اضافه دریافت می کنند. از میان این کودکان عده ای خوب خود را مهار کرده و لب به خوراکی نزدند و پس از مدت معین اجازه یافتند آن خوراکی را همراه با همان اندازه خوراکی اضافه بخورند. عده ای دیگر از کودکان نتوانستند خویشتنداری کنند و قبل از موعد مقرر خوراکی را خوردند. همه‌ی این کودکان سالها تحت نظر گرفته شدند و پس از سه دهه مشخص شد کودکان خویشتندار نوعاً افرادی موفق، از لحاظ روانشناختی سالم، و دارای خصلت مسالمت با دیگران و نوعدوستی هستند، اما در مقابل، کودکانی که خویشتنداری کمتری داشتند کمتر موفق، کمتر دارای بهداشت روانی، و کمتر واجد ملاحظه نسبت به دیگران بودند. ساپینگتون در کتاب بهداشت روانی به پژوهش های علمی متعددی اشاره می کند که نشان می دهند خصلت خویشتنداری یا self control یک سازه ی محوری در سلامت روان است، و بنابراین توصیه می کند که افراد این خصلت را در خود تقویت کنند. پژوهش های عصب - روانشناختی نشان داده اند که در مغز انسان مرکز خویشتنداری ناحیه جلوی پیشانی مغز یا prefrontal lobe می باشد که یکی از مسئولیت های آن برقراری مهار درونی یا internal inhibition یا به عبارتی همان خویشتنداری است، این ناحیه از مغز چنانچه به کار گرفته نشود ضعیف مانده و برعکس چنانچه به فعالیت گرفته شود تقویت می گردد، بنابراین لازم است که انسان برنامه هایی برای تمرین خویشتنداری داشته باشد. در آموزه های متعالی اسلام، خویشتنداری برای خدا که به عنوان <تقوی> یا پرهیزکاری معرفی می شود، به عنوان فلسفه ی اصلی روزه داری بیان شده است: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقونَ﴿سوره بقره آیه ۱۸۳﴾ ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید. بنابراین خدای متعال، خالق ناحیه جلوی پیشانی مغز، و خالق ساختار روانی انسان و خیرخواه ترین خیرخواهان، برنامه ای مدون و تخلف ناپذیر (از نگاه مؤمنین) برای تحقق منظم تمرین خویشتنداری طراحی و در شریعت اسلام و ادیان پیشین گنجانده است، که خود فرموده: أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿سوره ملک آیه 14﴾ آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست ؟ در حالی که او از اسرار دقیق با خبر، و نسبت به همه چیز عالم است. در روزه، این برنامه تمرینی هوشمندانه، اثر تقویتی پاداش نیز لحاظ شده است. چنانکه در روانشناسی رفتارگرا مشخص شده است که هر رفتاری که پس از آن پاداش بیاید تقویت و تکرار خواهد شد، به همین ترتیب فرد روزه دار پس از یک روز روزه با افطار به خود پاداش می دهد و رفتار خویشتنداری (تقوی) را در خود تقویت می نماید. البته باید توجه داشت که اگر در زندگی فرد عواملی وجود داشته باشد که در خلاف جهت تقویت خویشتنداری عمل کنند اثر تقوی زایی روزه کاهش یافته یا از بین می رود، بنابراین تعجبی ندارد اگر افرادی دیده شوند که از روزه حاصل معنوی و روانی اندکی به دست می آورند، که این مربوط به ضعف هایی در زوایای دیگر زندگی آنان است. اینکه گفته شده از دلایل روزه درک گرسنگی گرسنگان است، یک فلسفه ی فرعی است زیرا حکمت اصلی روزه تمرین تقوی است. این که گاه گفته می شود <روزه دار هیچگاه حال گرسنگان را درک نخواهد کرد زیرا به افطار اطمینان دارد> نیز نوعی مغالطه است، چرا که باید پرسید آیا کسانی که هرگز به خود گرسنگی نمی دهند، بهتر حال گرسنگان را می فهمند؟ از سوی دیگر باید توجه داشت که در اسلام روزه منهای زکات قبول نیست، فرد روزه دار هم باید زکات فطره بپردازد که شرط قبولی روزه است، و هم باید خمس و زکات واجب خویش را از اموالش جدا کند تا با غذای حلال افطار کند، و همه می دانیم که برای فرد متشرع غذا تا هنگامی که با پول تزکیه شده از راه زکات و خمس، تهیه نشده باشد حلال نیست. همچنین تشویق های معتنابهی برای افطار دادن در ماه رمضان به ویژه به مستمندان در اسلام در نظر گرفته