eitaa logo
دکتر مرعشی
1.8هزار دنبال‌کننده
388 عکس
602 ویدیو
68 فایل
این کانال برای ارائه مباحث علمی و معرفتی ایجاد شده است. دکتر مرعشی: پزشک و متخصص روانشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز. شماره عضویت نظام روانشناسی 8324. شماره پروانه نظام روانشناسی 3024
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم ولادت مرد مردان امیرالمؤمنین علی علیه السلام، روز مرد و پیشاپیش سال نو بر همراهان گرامی مبارک و پرسعادت باد
اسلام نامی عام برای تمامی ادیان الهی است، همه ادیانی که خداوند برای بشر فرستاده اسلام نام دارند، هر شریعت جدید که خداوند فرستاده برای تحکیم و تکمیل شریعت های پیشین است، دعوت اسلام دو محور اصلی دارد که بقیه محورها برای تحقق این دو هستند: یکی محور عمودی و دیگری افقی، محور عمودی همان توحید است یعنی تنظیم رابطه انسان با خدا بر اساس یکتاپرستی و بسیج خالصانه نیروهای او در جهت رضای خداوند یکتا، محور افقی همان عدالت است، یعنی تنظیم رابطه انسان ها با همنوعان و محیطش بر نظم و نسقی عادلانه، آموزه ها و احکام اسلام که برای تحقق این دو محور تنظیم شده اند، خود دو دسته هستند: احکام تاسیسی و احکام تاییدی، احکام تاسیسی آنها هستند که برای انهدام آداب و رسوم و فرهنگ های ضد توحیدی و ناعادلانه، به صورت مستقل و ابتدایی توسط اسلام آورده شده اند، مانند ممنوعیت قربانی برای بتها، عید قربان، روزه و عید فطر، زکات، نماز و حج و ... اما احکام تاییدی، ناظر بر تایید آن دسته از آداب و رسوم مردم هستند که مزاحمتی برای توحید و عدالت یعنی همان دو محور اصلی تربیت انسان ندارند، بلکه گاه به آن ممکن است کمک نیز بنمایند، اسلام اینگونه عادات مردمی را نفی نمی کند و بر آنها مهر تایید می زند. برای مثال در شریعت محمدی ص حکم حجاب یک حکم تاییدی است نه تاسیسی. چرا که این عادت از قرنها پیش از بعثت رسول خدا ص وجود داشته است. در این شریعت به شهادت احادیث اهل بیت علیهم السلام، بر عادت جشن گرفتن در نوروز مهر تایید زده شده است (مانند اصنعوا لنا کل یوم نیروزا، هر روزمان را نوروز کنید)، چرا که اسلام تقابل و منافاتی میان این جشن و اعیاد تاسیسی اسلام مانند عید فطر و قربان ندیده است، عید نوروز عید اتحاد و مهربانی میان مردم و کنار گذاشتن کدورتهاست، چرا باید اسلام با این رسم کهن تقابلی داشته باشد، به همین جهت مردم مسلمان ایرانی هویت ملی خود را در نوروز، اما هویت دینی خود را در اعیاد اسلامی می جویند، از این جهت که دینشان مخالفتی با آن نداشته بلکه آن را تایید نیز فرموده است و اگر جز این می بود حتما آن را کنار می گذاشتند، مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگری که به خاطر منع شرعی آنها را کنار گذاشتند و تنها نامی از آنها در تاریخ مانده است مانند تقدیم دختران به موبدان زرتشتی برای کفاره گناهان یا مانند ازدواج خواهر و برادر که در دوران پادشاهان زرتشتی بنای آن نهاده شد، اما از سوی دیگر به فرمایش امیرالمؤمنین علی علیه السلام به بردگی گرفته شدن دختران یزدگرد سوم پادشاه مغلوب ایرانی، منع شد و ایشان با بیان حکم اسلام که شاهزادگان مخیر هستند تا خود همسر خود را انتخاب کنند و به کنیزی نمی روند، مانع اهدای آنها شدند. حمایت همه جانبه اهل بیت پیامبر ص از ایرانیان در برابر ستم خلفای ستمگر که شواهد تاریخی بسیاری دارد، و حمایت همه جانبه ایرانیان از اهل بیت ع که همواره پناهگاه آنها بودند و حضور گسترده امامزادگان در ایران از شواهد آن است، پیوند تاریخی ناگسستنی تری میان هویت ایرانی و اسلامی مردم ما برقرار کرده است. نوروز بر هموطنان مبارک کانال علمی معرفتی دکتر مرعشی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
40.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی کلیپ 1 از 4 بحث هایی پیرامون علم دینی مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی(پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) @fatehan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی کلیپ 2 از 4 پنج حیطه روانشناسی اسلامی مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی(پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) @fatehan
31.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 تماشا کن3 🎤 جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی 🎥 کلیپ3 از 4 🔎 پاسخ به سه سوال: آیا روانشناسی اسلامی همان روانشناسی دین است؟ آیا روانشناسی اسلامی همان روانشناسی از دیدگاه دانشمندان مسلمان است؟ آیا روانشناسی اسلامی همان انسان شناسی اسلامی است؟ 🎓 مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی (پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) با فتح همراه باشید: http://eitaa.com/fatehan
37.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 تماشا کن4 🎤 جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی 🎥 کلیپ4 از 4 🔎 مباحثی پیرامون ضرورت روانشناسی اسلامی(چرا ما به روانشناسی اسلامی نیاز داریم؟). ادامه دارد... 🎓 مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی (پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) با فتح همراه باشید: http://eitaa.com/fatehan
شهادت مظلومانه و غریبانه حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام تسلیت باد
داستان خیالی تکامل. قسمت اول داروینیستها مدعی هستند که پرندگان از تکامل خزندگان پدید آمدهاند. ببینیم برای آنکه یک خزنده تبدیل به پرنده شود چه تغییراتی لازم است؟ وآیا امکان دارد که این تغییرات یکی یکی و به نوبت رخ داده باشند و هر تغییر صدها و هزارها سال منتظر تغییر بعدی مانده باشد تا خزنده به پرنده تبدیل گردد و موجودات بینابینی نیز بتوانند در این فاصله زمانی طولانی زنده مانده و تولید مثل کرده باشند و بلکه گوی سبقت را در بقا از همگنان خود ربوده باشند (قاعده انتخاب اصلح داروینی)؟ میدانیم که خزندگان فَلس دارند و اگر قرار باشد خزنده به پرنده تبدیل شود یکی از تغییرات لازم، تبدیل فلس به پَر است. برای این کار لازم است پروتئینهای تشکیل دهنده فلس تغییر کنند. لازمه تغییر پروتئینها نیز تغییر ژنهای کُد کننده این پروتئینها آن هم به صورت هماهنگ است. اگر یک یا چند عدد از این ژنها به طور نامناسبی تغییر کنند ما به جای پر، فلس نابهنجار خواهیم داشت که به جای آنکه به بقای موجود زنده کمک کند ممکن است سبب میرائی زودهنگام او گردد. اما اگر تا اینجای کار خوب پیش رود، با تغییر فلس به پر و فقدان تغییرات دیگر ما خزندهای خواهیم داشت که به جای فلس پر دارد و این با شرایط زندگی او ناسازگار و برای بقای او نامساعد است. بنابراین لازم است همزمان و به طور هماهنگ تغییرات دیگری نیز رخ دهد. یکی از این تغییرات آن است که دستهای خزنده به بال تبدیل شوند. برای اینکار باید شکل استخوانها، عضلات، پوست، اعصاب و عروق دست به طور هماهنگ تغییر کنند. هر یک از این تغییرات مستلزم تغییر تعداد زیادی پروتئین، و تغییر هر پروتئین، مستلزم تغییر یک ژن است. پس برای آن که دست تبدیل به بال شود لازم است تعداد زیادی از ژنهای جاندار به طور هماهنگ تغییر کنند. توجه به این نکته مهم است که تغییر اندک اندک دست تا تبدیل آن به بال محال است. زیرا چیزی بین دست و بال، نه کارکرد دست را دارد و نه کارکرد بال را. در این فرض، جاندار مزیتی برای بقا نسبت به سایر همنوعانی که این تغییر را نکرده اند نخواهد داشت بلکه دیگران بر او مزیت دارند و با این حساب اگر قانون انتخاب اصلح درست باشد این جاندارِ تازه تغییر یافته، محکوم به فناست. حال فرض کنیم به طور هماهنگ و کامل ژنهای پر و ژنهای بال در اثر تغییرات هماهنگ پدید آیند. در این صورت ما هنوز پرنده نخواهیم داشت. برای آنکه پرنده وجود داشته باشد باید شکل بدن جاندار، آئرودینامیک شود تا در حین پرواز در برابر فشار هوا مقاومت نکند. و این مستلزم تغییر هماهنگ تعداد خیلی بیشتری از ژنها است. هنوز ما پرنده نداریم. استخوان خزندگان توپُر و استخوان پرندگان توخالی است تا بدن آنها سبک شود. پس ژنهای کنترلکننده استخوانها نیز باید هماهنگ با هم و هماهنگ با ژنهای تغییر یافته دیگر عوض شوند. همچنین دُم خزنده باید به دُم پرنده که نقش فرمان را در حین پرواز دارد تبدیل شود. این نیز مستلزم تغییرات ژنی زیاد و هماهنگ دیگری است. اما تغییر شکل دم کافی نیست. بلکه باید مسیرهای عصبی کنترل کننده دم و مراکز فرماندهی و هماهنگی آن در مغز و نخاع جاندار نیز تغییر کنند و همه اینها نیازمند تغییرات گسترده و هماهنگ ژنی هستند. هنوز ما پرنده نداریم بلکه موجودی داریم که نه مزایای خزنده را دارد و نه مزایای پرنده را و محکوم به فناست. اما اگر این موجود بتواند پرواز کند، در ارتفاع، سرعت باد که با نیروی پرواز تشدید هم میشود، سبب زخمی شدن قرنیه چشم جاندار و در نهایت کور شدن او میگردد. زیرا قرنیه به منظور شفاف بودن فقط یک لایه سلول پوششی دارد. اگر هم جاندار پلک خود را در حین پرواز ببندد مسیر خود را ندیده با اصابت به موانع از بین میرود. پس باید یک پلک شفاف اضافه به دست بیاورد که در حین پرواز آن را ببندد و بتواند از پشت آن ببیند. پلک عادی را نیز برای هنگام خواب ببندد. برای ایجاد یک پلک شفاف لازم است غضروف مخصوص، عضله، مخاط، بافت پوششی محافظ، عروق مغذی و اعصاب حسی و حرکتی جدیدی به وجود آیند. به علاوه لازم است مرکز کنترل فرماندهی خاص این پلک نیز در مغز جاندار پدید آید. همه اینها ممکن نیست مگر با تغییر هماهنگ تعداد وسیعی از ژنها. باز هم یادآوری میکنم، یک پلک ناقص و بیناینی سبب بقا نیست بلکه موجب مشکلات است، پس این تشکیلات نمیتوانند تدریجا به وجود آیند. میدانم خسته و متحیر شدهاید اما ما هنوز هم پرنده نداریم. در ارتفاع، غلظت اکسیژن کمتر از روی زمین است. وقتی جاندار پرواز کرد غلظت کم اکسیژن برای او توانفرسا بوده مانع حرکت او میشود. پس باید هموگلوبین خون او تغییر شکل دهد تا میل ترکیبی همگلوبین با اکسیژن افزایش یابد و بتواند اکسیژن اندک هوا را جذب کند و به بافتهای پرنده برساند. https://eitaa.com/SAmarashi
داستان خیالی تکامل. قسمت دوم برای تغییر هموگلوبین، لازم است ژنهای مربوطه تغییر کنند و این تغییر اگر زودتر یا دیرتر از تغییرات قبلی رخ دهد برای جاندار مهلک خواهد بود. در این صورت او نمیماند تا تولید مثل کند و نسل‌های بعدی منتظر ادامه تغییرات باشند. همچنین برای حل مشکل غلظت اکسیژن، تغییر هموگلوبین کافی نیست بلکه لازم است تا دیواره حبابچهها (آلوئولها) در ریههای جاندار نیز تغییراتی داشته باشند تا بتوانند اکسیژن رقیق را از خود عبور دهند و به خون برسانند تا با هموگلوبین ترکیب شود. صبر کنید! به هیچ وجه هنوز ما پرنده نداریم. پرندگان، خونگرم و خزندگان، خونسرد هستند. به این معنی که دمای بدن پرندگان در محدوده ثابتی باقی میماند و چندان تابع دمای محیط نیست. اما دمای بدن خزندگان با دمای محیط کم و زیاد میشود. برای اینکه موجودِ خونسردی، خونگرم شود بایستی تعداد زیادی تغییرات عصبی و هورمونی در او صورت گیرد. همچنین بایستی یک ترموستات در هیپوتالاموس مغز او پدید آید. همه اینها مستلزم تغییرات گسترده و هماهنگ ژنی هستند که اگر زودتر یا دیرتر از تغییرات دیگر پدید آیند موجب مرگ جاندار میشوند و نه مزیتی برای بقای او. میدانم ناامید کننده است ولی ما هنوز پرنده نداریم. هنوز تعداد زیادی تغییرات دیگر نیز لازم است که دیگر شما را با بیان آنها خسته نمیکنم. کافی است برخی از این تغییرات بدون برخی دیگر رخ دهند، آنگاه جاندار ناقصی خواهیم داشت که قدرت بقا ندارد. آنچه مایکل بیهی میگوید همین است که تغییرات جزئی، کند و تدریجی، آن هم در طول میلیونها سال، مزیتی برای بقا ایجاد نمیکند، بلکه موجب مرگ جاندار است. تکامل تدریجی یک خیالپردازی بیش نیست. آنچه حقیقت دارد طراحی هوشمند است. https://eitaa.com/SAmarashi
وفات حضرت ابوطالب عمو و سرپرست گرامی رسول خدا ص و پدر بزرگوار امیرالمؤمنین ع بر همراهان عزیز تسلیت باد.
امام علی(ع) درباره مقام شفاعت پدر بزرگوارشان می‌فرمایند: قسم به کسی که محمد را به حق به پیامبری برگزید، اگر پدرم (حضرت ابوطالب) در حق همه گناهکاران روی زمین شفاعت کند، خداوند می‌پذیرد.
امشب که شب مبعث احمد باشد مشمول همه عطای سرمد باشد یارب چه شود طلوع صبح فردا صبح فرج آل محمد باشد عید سعید مبعث برشما همراهان عزیز تبریک و تهنیت باد
روشن است که قصه تکامل از مشاهده شباهتهای میان موجودات زنده، در ذهن صاحبان آن شکل گرفته است و قدرت خیال پردازی، آنان را به سوی ساختن این قصه سوق داده است. اما می توان قصه های دیگری هم ساخت. آیا هر گاه دو یا چند چیز واجد شباهت هائی به یکدیگر باشند الزاما از یکدیگر بوجود آمده اند یا با هم خویشاوندند؟ چرا فرض نکنیم که اینها بر اساس طرح مشترکی به وجود آمده اند مانند شباهت کرات آسمانی به یکدیگر؟ یا شباهت کریستالهای کانی که قطعا خویشاوند هم نیستند. طرفداران تکامل داروینی به وفور از روشهای غیرعلمی برای ترویج دیدگاه خود استفاده میکنند که ما را بیش از پیش به صحت گفتار تکاملگرایان مشکوک میسازد، از جمله دادگاهی کردن دانشمندان مخالف (بیور، 2005)، سابقه بزرگنمائی آزمایشهایی مانند آزمایش میلر و یوری در مورد ایجاد خود به خودی پروتئینهای اولیه حیات که بعدا معلوم شد صحت ندارد (موناسترسکی، 1998)، دستکاری فسیلها از جمله چفت کردن فک پائین یک اورانگوتان (نوعی میمون) با بقیه جمجمه یک انسان (که مرد پیلتداون نامیده شد) از راه تراش مصنوعی (واینر، 2004)، برخوردهای تبعیض آمیز، حذفی، غیراخلاقی و غیرعلمی با دانشمندان مخالف قصه تکامل (سودر، 2006) و توسل افراطی به حجم زیادی از نقاشیهای خلاقانه و غیرواقعی که روند تغییر جانداران را تلقین میکنند. ساپینگتون (1989، ترجمه حسینشاهی برواتی، 1387)  در کتاب «تطابق: نظریه، پژوهش و کاربست شخصی» که تحت عنوان «بهداشت روانی» ترجمه شده است، با اشاره به وجود نظریه های رقیب برای تکامل و اینکه رقبا حرفهائی برای گفتن دارند، این واقعیت اسفناک را یادآوری میکند که «غالبا، کتابهای علمی به ویژه آنهائی که در سطح دبیرستان تدریس میشوند، نظریه های علمی را چنان ارائه میکنند که گوئی این نظریات، به معنای واقعی کلمه، حقیقت را میگویند. همچنین در اغلب اوقات این کتابها از ذکر نظریه های رقیب و دادههای ناهمخوان با نظریه های پذیرفته شده خودداری میورزند». https://eitaa.com/SAmarashi
اعیاد شعبانیه ولادت حضرت سیدالشهدا حضرت ابوالفضل العباس و حضرت سیدالساجدین علیهم السلام بر همراهان گرامی مبارکباد
پاسخ به یک شبهه متن شبهه: شرم می کنم با ترازوی کودک گرسنه کنار خیابان، سیری ام را وزن کنم! ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم از اذان صبح تا غروب آفتاب فقرا را سیر کنیم نه این که گرسنگی و تشنگی کشیده تا فقط رنج آن ها را درک نماییم! آری هزاران بار افسوس که دیریست وا مانده ایم در ظاهر دین، دهانمان پر شده است از غلظت تلفظ حرف <ض> در کلمه "و لا الضالین" ولی غافل ازآن که خود عمریست در گمراهی به سر می بریم.... به راستی ما به کجا می رویم... وچه زیباگفت پروفسور ا. م.: روزه داران هیچ گاه حال گرسنگان را درک نخواهند کرد زیرا به افطار اطمینان دارند...! پاسخ شبهه: در یک آزمایش روانشناسی روی کودکان یافته جالبی پیدا شد: به عده ای از کودکان مقداری خوراکی داده شد و به آنها گفته شد که اگر تا زمان معینی بتوانند لب به آن خوراکی نزنند به همان اندازه خوراکی اضافه دریافت می کنند. از میان این کودکان عده ای خوب خود را مهار کرده و لب به خوراکی نزدند و پس از مدت معین اجازه یافتند آن خوراکی را همراه با همان اندازه خوراکی اضافه بخورند. عده ای دیگر از کودکان نتوانستند خویشتنداری کنند و قبل از موعد مقرر خوراکی را خوردند. همه‌ی این کودکان سالها تحت نظر گرفته شدند و پس از سه دهه مشخص شد کودکان خویشتندار نوعاً افرادی موفق، از لحاظ روانشناختی سالم، و دارای خصلت مسالمت با دیگران و نوعدوستی هستند، اما در مقابل، کودکانی که خویشتنداری کمتری داشتند کمتر موفق، کمتر دارای بهداشت روانی، و کمتر واجد ملاحظه نسبت به دیگران بودند. ساپینگتون در کتاب بهداشت روانی به پژوهش های علمی متعددی اشاره می کند که نشان می دهند خصلت خویشتنداری یا self control یک سازه ی محوری در سلامت روان است، و بنابراین توصیه می کند که افراد این خصلت را در خود تقویت کنند. پژوهش های عصب - روانشناختی نشان داده اند که در مغز انسان مرکز خویشتنداری ناحیه جلوی پیشانی مغز یا prefrontal lobe می باشد که یکی از مسئولیت های آن برقراری مهار درونی یا internal inhibition یا به عبارتی همان خویشتنداری است، این ناحیه از مغز چنانچه به کار گرفته نشود ضعیف مانده و برعکس چنانچه به فعالیت گرفته شود تقویت می گردد، بنابراین لازم است که انسان برنامه هایی برای تمرین خویشتنداری داشته باشد. در آموزه های متعالی اسلام، خویشتنداری برای خدا که به عنوان <تقوی> یا پرهیزکاری معرفی می شود، به عنوان فلسفه ی اصلی روزه داری بیان شده است: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقونَ﴿سوره بقره آیه ۱۸۳﴾ ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید. بنابراین خدای متعال، خالق ناحیه جلوی پیشانی مغز، و خالق ساختار روانی انسان و خیرخواه ترین خیرخواهان، برنامه ای مدون و تخلف ناپذیر (از نگاه مؤمنین) برای تحقق منظم تمرین خویشتنداری طراحی و در شریعت اسلام و ادیان پیشین گنجانده است، که خود فرموده: أَلَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿سوره ملک آیه 14﴾ آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست ؟ در حالی که او از اسرار دقیق با خبر، و نسبت به همه چیز عالم است. در روزه، این برنامه تمرینی هوشمندانه، اثر تقویتی پاداش نیز لحاظ شده است. چنانکه در روانشناسی رفتارگرا مشخص شده است که هر رفتاری که پس از آن پاداش بیاید تقویت و تکرار خواهد شد، به همین ترتیب فرد روزه دار پس از یک روز روزه با افطار به خود پاداش می دهد و رفتار خویشتنداری (تقوی) را در خود تقویت می نماید. البته باید توجه داشت که اگر در زندگی فرد عواملی وجود داشته باشد که در خلاف جهت تقویت خویشتنداری عمل کنند اثر تقوی زایی روزه کاهش یافته یا از بین می رود، بنابراین تعجبی ندارد اگر افرادی دیده شوند که از روزه حاصل معنوی و روانی اندکی به دست می آورند، که این مربوط به ضعف هایی در زوایای دیگر زندگی آنان است. اینکه گفته شده از دلایل روزه درک گرسنگی گرسنگان است، یک فلسفه ی فرعی است زیرا حکمت اصلی روزه تمرین تقوی است. این که گاه گفته می شود <روزه دار هیچگاه حال گرسنگان را درک نخواهد کرد زیرا به افطار اطمینان دارد> نیز نوعی مغالطه است، چرا که باید پرسید آیا کسانی که هرگز به خود گرسنگی نمی دهند، بهتر حال گرسنگان را می فهمند؟ از سوی دیگر باید توجه داشت که در اسلام روزه منهای زکات قبول نیست، فرد روزه دار هم باید زکات فطره بپردازد که شرط قبولی روزه است، و هم باید خمس و زکات واجب خویش را از اموالش جدا کند تا با غذای حلال افطار کند، و همه می دانیم که برای فرد متشرع غذا تا هنگامی که با پول تزکیه شده از راه زکات و خمس، تهیه نشده باشد حلال نیست. همچنین تشویق های معتنابهی برای افطار دادن در ماه رمضان به ویژه به مستمندان در اسلام در نظر گرفته
شده که همگی واقف هستیم. با این تفاصیل حقیقتا نمی توان توصیه های شبه انساندوستانه بشری را جایگزین برنامه های بی مثال الهی دانست و من نمی دانم این <ض> در عبارت ولاالضالین چه مزاحمتی برای انساندوستی دارد؟! https://eitaa.com/SAmarashi
سلام بر همراهان گرامی طاعات همگی مقبول درگاه خداوند باشد. عید سعید فطر مبارکباد.
52.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 تماشا کن 🎤 جلسه اول کارگاه روانشناسی اسلامی 🎥 کلیپ ویژه 🔎 چگونه علمی که عقیده بنیان نباشد،کلا نداریم!؟ 🎓 مدرس:دکتر سیدعلی مرعشی (پزشک،متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز) با فتح همراه باشید: 🔺www.fatehan.net 🔺http://eitaa.com/fatehan 🔺https://ble.im/fatehan https://www.instagram.com/fatehan__net
شادی و موسقی و سبک زندگی پرحاصل
*_طب جدید، طب سنتی یا طب اسلامی؟ مسئله این است!_* هر رشته علمی به ناچار دارای سنگ بناهایی است که از جمله آن سنگ بناها متغیرهای خاص آن علم و نحوه دستکاری این متغیرهاست. برای مثال در طب سنتی متغیرهایی معرفی می‌شود مانند سردی، گرمی، سودا، صفرا، بلغم، رطوبت، خشکی و امثالهم. طب سنتی برای دستکاری این متغیرها راهکارهایی را نیز ارائه می‌دهد. همچنانکه در طب جدید نیز متغیرهای دیگری معرفی می‌شود مانند غلظت قند خون، غلظت هموگلوبین خون، دمای بدن، فشار خون، تون سمپاتیک، تون پاراسمپاتیک، غلظت هورمون تیروئید، غلظت سدیم خون، غلظت کلسترول خون و بسیاری متغیرهای دیگر. بی‌گمان در هر دو عرصه طب سنتی و طب جدید کم و زیاد موفقیت هایی در درمان احساس می شود و البته شکست هایی! اما چه زمانی می‌توان گفت که یک ادعا در طب سنتی یا جدید علمی است یا غیرعلمی؟ برای این ابتدا هر متغیر بایستی دو نوع تعریف داشته باشد: 1. تعریف مفهومی 2. تعریف عملیاتی تعریف مفهومی آن است که جنس متغیر را بیان کند. برای مثال بگوید قند خون ماهیتش چیست؟ که در پاسخ گفته می شود جنس قند خون گلوکز است. یا اگر پرسیده شود جنس فشار خون چیست گفته می‌شود میزان فشاری است که عبور خون به دیواره شریان‌ها وارد می‌کند. اما تعریف عملیاتی آن است که معین کند یک متغیر چگونه سنجیده و اندازه گیری می‌شود؟ برای اینکار لازم است هم وسیله اندازه گیری و هم واحد اندازه گیری معلوم گردد. برای مثال تعریف عملیاتی غلظت قند خون عبارت است از عددی که تست بندیکت نشان می‌دهد و واحد اندازه گیری آن میلی گرم در دسی لیتر است. گرچه بی‌گمان طب سنتی پتانسیل های بسیار خوبی دارد اما به نظر می‌رسد یکی از ضعفهای بزرگ طب سنتی آن است که تعاریف مفهومی و عملیاتی خود را روشن نکرده است. برای مثال وقتی از یک همکار متخصص طب سنتی که پزشکی بود که از قضا در دانشگاه تهران هم دوره طب سنتی دیده بود پرسیدم فلانی! وقتی می‌گویی گرمی منظورت دقیقا چیست؟ گفت منظورم گرمی است دیگر!! گفتم آیا منظور از گرمی بالا بودن درجه حرارت است؟ گفت نه. گفتم پس آیا گرمی یعنی زیادی کالری و انرژی؟ گفت این هم نیست. گفتم گرمی یعنی قلیایی یا اسیدی بودن و به PH بستگی دارد؟ گفت نه. گفتم بالاخره جنس گرمی از نظر شما چیست؟ گفت نمی‌دانم!! البته من خودم یک احتمال را آن میدانم که سردی همان افزایش تون پاراسمپاتیک و گرمی همان افزایش تون سمپاتیک باشد، شاید هم نه والله اعلم!!! اما خود این دوستان تعریف مفهومی خاصی برای گرمی و سردی ارائه نمی‌کنند. به همین سیاق برای سایر متغیرهای طب سنتی نیز معمولا تعریف مفهومی روشنی ارائه نشده است. تا وقتی شما ندانید که ماهیت واقعی یک متغیر چیست به شدت در تاریکی هستید. از طرفی طب سنتی برای متغیرهای خود نوعا تعریف عملیاتی نیز ارائه نمی‌کند. یعنی معلوم نیست گرمی یا بلغم یا سودا را چگونه باید سنجید؟ اگر قرار است روش‌های مداخله ای طبی، این متغیرها را دستکاری کنند، بدون در دست داشتن تعریف عملیاتی چگونه باید به صورت عینی (و نه ذهنی، لطفا دقت کنید) مطمئن شویم که واقعا دستکاری مؤثر بوده است و اگر بوده به چه میزان؟ اشکال سوم طب سنتی که بسیار ویرانگر و البته قابل رفع است و آن را به یک طب ذهنی و نه عینی تبدیل کرده آن است که طب سنتی برخلاف طب جدید تاثیرات مداخلات خود را با روش کارآزمایی بالینی نشان نمی‌دهد. در طب جدید وقتی می‌گویند داروی گلیبن کلامید کاهنده قند خون است اولا همانطور که گفته شد مشخص است که مفهوم قند خون چیست؟ ثانیا مشخص است که چگونه می‌توان قند خون را سنجش و اندازه گیری نمود؟ و ثالثا برای نشان دادن تاثیر داروی گلیبن کلامید بر قند خون کارآزمایی بالینی صورت گرفته است و پس از آن است که این دارو مورد استفاده بالینی واقع می‌شود. برای کارآزمایی بالینی لازم است عده ای بیمار دیابتی را انتخاب و آنها را به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم کنیم. میانگین قند خون دو گروه را ثبت کرده و آنگاه داروی گلیبن کلامید را به گروه آزمایش می دهیم و به گروه گواه قرص خنثایی که شبیه قرص گلیبن کلامید است داده می‌شود تا اثر روانی دارو خوردن در دو گروه یکسان شود (دارونما یا پلاسیبو). پس از مصرف دارو دوباره میانگین قند خون دو گروه سنجیده می‌شود و با یک روش آماری بنام تحلیل کوواریانس بررسی می‌شود که اگر میانگین قند خون گروه آزمایش بعد از مصرف دارو نسبت به گروه گواه کمتر شده مربوط به تصادف است یا مربوط به اثر دارو؟ اگر تحلیل کوواریانس نشان دهد که به احتمال بالای 95 درصد اثر مربوط به دارو بوده آنگاه دارو مؤثر شناخته می‌شود وگرنه کنار گذاشته می‌شود. اگر بناست که مداخلات طب سنتی و داروهای آن به صورت عینی و نه تنها ذهنی مؤثر شناخته شوند باید چنین مراحلی را طی کنند در غیر اینصورت نمی‌توان این توصیه ها را علمی دانست. باید توجه داشت که وقتی می‌گوییم یک توصیه علم
ی نیست به آن معنی نیست که لزوما غلط است بلکه به آن معنی است که نمی توان آن را به صورت عینی نشان داد تا همه بتوانند تاثیرش را بدون مناقشه و با روش اندازه گیری ببینند. بی شک اگر در حیطه طب سنتی تلاش شود که متغیرها تعریف مفهومی و تعریف عملیاتی پیدا کنند و سپس اثر مداخلات در کارآزمایی های بالینی بررسی شود آنگاه طب سنتی حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. لیکن تا آن زمان فافد قدرت عرض اندام در برابر طب جدید خواهد بود. اما چند کلمه نیز راجع به طب اسلامی ... خیلی اوقات میان اصطلاحات طب سنتی و طب اسلامی خلط می‌شود. فقط آن دسته از مفاهیم طبی را می توان جزو طب اسلامی دانست که اولا از متون دینی و با روش اجتهاد عام استخراج شده باشند بدان معنی که با روش تفسیری قابل قبولی از آیات قرآن استخراج شده و یا از روایات صحیح السند بدون معارض و با دلالت درست استخراج شده باشند. در غیر اینصورت بستن هر توصیه طبی قدیمی به ریش اسلام جفایی است نابخشودنی به اسلام. بهتر است آنگونه توصیه های طبی را طب سنتی یا طب قدیم بنامیم نه طب اسلامی. وانگهی حتی پس از اجتهاد عام و استخراج یک توصیه طبی مثلا از یک روایت از آنجا که گاه ممکن است این توصیه نسخه شخصی یک بیمار معین بوده و قابل استفاده برای فرد دیگری که همان بیماری را دارد نباشد، لازم است برای توصیه های طبی اسلام نیز کارآزمایی‌های بالینی انجام شود تا معلوم شود این توصیه ها عام هستند و نه خاص یک فرد که مخاطب معصوم علیه السلام بوده است. تنها در این صورت است که مجاز به تجویز عام این توصیه هستیم والا فلا!! بنابراین گرچه طب سنتی و طب اسلامی بالقوه های زیادی ممکن است داشته باشند که جامعه علمی نباید از آنها غافل باشد اما تا وقتی مقدمات علمی این بالقوه ها طی نشده باشد در حد ادعاهای تایید نشده ای باقی می مانند. لذا از علاقمندان طب سنتی و طب اسلامی دعوت میکنم کار را از راهش دنبال کنند تا ان شاءالله منشأ برکات باشند نه متهم به خرافات. کانال علمی و معرفتی دکتر مرعشی، پزشک، متخصص روانشناسی، ام پی اچ در بهداشت اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
آگاهی های معتبر انسانی در مورد واقعیات جهان (چه در مدیریت چه در حقوق چه در علوم سیاسی چه در روانشناسی چه در فیزیک و...) سه منبع بیشتر ندارند و هر چیزی از این سه منبع خارج باشد دیگر آگاهی معتبری محسوب نمیشود و صرفا تصور دلخواه فرد یا افرادی است از واقعیت که ممکن است با واقعیت هیچ انطباقی نداشته باشد. این سه منبع معتبر عبارتند از 1. تجربه نظام مند و کنترل شده که به آن علم تجربی یا science میگویند. یعنی آزمایش های قابل تعمیم. مثل اینکه یک دارو را روی گروهی از افراد امتحان کنند و با گروهی که دارو را نگرفته اند مقایسه کنند. 2. منطق ریاضی که گاهی به آن عقل میگویند ولی عقل اصطلاح دقیقی نیست. مثل اینکه بدانیم وقتی دو چیز با چیز سومی برابر هستند با همدیگر هم برابرند. 3. آگاهی هایی که مستقیما از طرف خالق جهان در مورد جهان به بشر داده میشوند که به آن وحی میگویند و چون مستقیما از طرف خود خالق جهان می رسند آگاهی های معتبری در مورد جهان محسوب میشوند. البته این سومی با دومی اثبات میشود. اکثر نظریه های مدیریت، حقوق، علوم سیاسی، روانشناسی، جامعه شناسی، و ... و حتی اکثر دیدگاه های فیلسوفان غربی و بسیاری از آموزه های خرافی جدید مانند قانون جذب یا قضیه چاکراهای بدن که به طور گسترده ترویج می‌شوند نه science هستند که بتوان با تجربه نظام مند اثباتشان کرد نه مبتنی بر دو دوتا چهارتای منطقی هستند و نه ادعا دارند که از طرف خالق هستند. یعنی اکثر این نظریه ها از دیدگاه فلسفه علم هیچ اعتبار آگاهی بخشی در مورد واقعیات جهان ندارند. بلکه سرگرمی هایی هستند برای مشغول کردن مردم ناآگاه و غافل نمودن آنها از آگاهی های معتبر کانال علمی و معرفتی دکتر مرعشی، پزشک، متخصص روانشناسی، ام پی اچ در بهداشت اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز https://eitaa.com/SAmarashi
دعای امیرالمؤمنین علیه السلام برای حفظ از هر درد و بیماری که ثمالی از امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است که فرمود هرکس این دعا را بخواند هیچ درد و بیماری به او آسیب نمی رساند: ترجمه دعا: به شکست ناپذیری و قدرت خداوند بر همه اشیاء پناه می‌برم و خودم را به قاهر و مسلط بر آسمانها و زمین می‌سپاریم و خود را از هر درد و مرض به کسی پناه می‌دهم‌ که با نام او چیزی زیان نمی رساند و خود را به کسی پناه می‌دهم که نامش برکت و شفاست (منبع صحیفه علویه. انتشارات بوستان کتاب)