eitaa logo
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
726 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5هزار ویدیو
115 فایل
📍تحت مدیریت تر‌ک اوشاخلاری پارس آبادمغان😁 - کپۍ؟ حلالت‌ رفیق😉! https://harfeto.timefriend.net/17250461676885
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار سلام.mp3
7.98M
سردار سلام✋ سردار علمدار سلام👋 @shahidsarjoda
🌿‏خـــــدا با اون‌ عظمتش‌ میگه: "أنَاجَلیٖسُ،مَنْ جٰالَسَنِیٖ" من‌ همنشین‌ اون‌ ڪسی‌ هستم‌ ڪه‌ با من‌ بشینه! انگار خـــــدا دارہ، دنبال‌ یه‌ رفیقِ‌ ناب‌ میگردہ، یارفیقَ‌من‌لارفیق له! چقدر منِ‌ حقیر رو تحویل‌ میگیرے؟! حاج‌حسین‌یڪتا‌ @shahidsarjoda
• • • [ 📿] [ ؟ ] حضرت امام حسن عسڪرۍ {علیھ‌السلام} در روایتے راھ نجات از گمراهے و هلاڪت در دوران آخرالزمان و غیبت را تشریح ڪردھ اند : بھ خدا سوگند ؛ مهدۍ آن گونھ نهان خواهد گشت ڪھ هیچ شخصے در زمان غیبت او ، از گمراهے و هلاڪت نجات نخواهد یافت ؛ مگر آنان ڪھ خداۍ عزّ وجل بر اعتقاد بھ امامت آن حضرت ، پایدارشان دارد و در دعا براۍ تعجیلِ فرج مقدسش ، موفقشان فرماید...! 📚منبع| ڪمال‌الدّین ، باب۳۸ ، حدیث۱ ♥️
دو نوع زن وجود دارد: ⭕️ زنانی که در اوج امنیت می جنگند، برای برداشتن تکه ای پارچه از سرشان! ✅ و زنانی که زیر بمباران می گردند ،به دنبال همان یک تکه پارچه برای حفاظت از شرافتشان... 🌷 آیت الله جوادی آملی میفرماید: 🔶حرمت زن، نه اختصاص به خود زن دارد، نه مال شوهر و نه ویژه برادران و فرزندانش می باشد. 💢 همه ی اینها اگر رضایت بدهند، "قرآن" راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان "حق الله" مطرح است. حجاب زن حقی است الهی عصمت زن حق الله است. ✅ زن به عنوان امین حق الله، از نظر قرآن مطرح است. - زن باید این مسئله را درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم! 🔸 حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم! 🔺 حجاب زن مال خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند... ✅ حجاب زن حقی الهی است... @shahidsarjoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقااااا خواهش میکنم برامدافع حرمی که معلوم نیست شهید شدن یا نه .. دعا کنید التماس میکنم که دعااا کنید خانواده اش خیلی نگرانن😭😭😭😭
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 #دام_شیطان😈 #قسمت_هیجدهم 🎬 بابا هی گریه میکرد ومیگفت,دختر باهوشم,دخترنابغه ام
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 😈 🎬 سرم را تکون دادم وبه گوشه ی اتاق جایی که اون شیطان خبیث باچشمای آتشینش ایستاده بود, نگاه کردم. آقای موسوی از درون کیفش یک نوشته درآورد فک کنم سوره ی جن با چهار قل بود,آویزون کرد چهار گوشه ی اتاق... یک‌دفعه دیدم خبری از اون شیطان نیست,ناپدید شده بود ,اما وقتی خوب نگاه کردم دیدم از پشت پنجره ی اتاق زل زده توچشام,با چشام به پنجره اشاره کردم آقای موسوی منظورم را فهمید,پاشد پنجره را که مامان برای تهویه هوا باز گذاشته بود بست و پرده هم کشید. خوشحال بودم که یکی پیدا شده بدون این‌که کلامی حرف بزنم ,می‌فهمه و باورم داره , آخه می‌ترسیدم آقای موسوی هم مثل بابا و مامان فک کنه من دیوونه شدم. آقای موسوی در را باز کرد و بابا را صدا زد و گفت: آقای سعادت من یک لحظه بیرون میایستم ,شما دست‌های دخترتون رو باز کنید. بابام باترس گفت:مطمئنید خطری نداره؟؟آخه می‌ترسم مثل امروز یکدفعه به جایی حمله کنه... موسوی:نه آقای سعادت,اتفاقا دخترخانمتون ازمن و تو هم هوشیارتر و فهیم تره,اون حرکتش هم علتی داشته که اگرصلاح بود بعداً به شما عرض می‌کنم. حالا چادرم راسرکردم و راحت نشستم روصندلی کنارمیز مطالعه ام, دوباره آقای موسوی آمد ,داخل و گفت: دخترم به من اعتماد کن از اولین روزی که وارد این حلقه شدی تا همین ساعت را,هر اتفاقی افتاده برام بنویس.. شروع کردم به نوشتن, آقای موسوی هم رو به قبله مشغول خوندن دعاهایی از داخل مفاتیح شد... ... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─ @shahidsarjoda. ‎‌‌‎‌‎‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا