eitaa logo
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
656 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
5هزار ویدیو
115 فایل
📍تحت مدیریت تر‌ک اوشاخلاری پارس آبادمغان😁 - کپۍ؟ حلالت‌ رفیق😉! https://harfeto.timefriend.net/17250461676885
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم هنوز جاهای باحالش مونده 👻😱😜
Alireza Esfandiari ~ Music-Fa.ComAlireza Esfandiari - Agham Agham Hossein (128).mp3
زمان: حجم: 4.09M
مداحی ترکی:علیرضا اسفندیاری اردبیل_پارس اباد مخصوص اونهایی که دلشون واسه کربلا تنگ شده😭
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
#دام_شیطان 🔥 #قسمت_چهارم 🎬 داخل کلاس شدم. سمیرا از دیدنم تعجب کرد.رفتم کنارش نشستم. سمیرا گفت:تو که
😈 🎬 از جهان ماورای ماده سخن می‌گفت,من با این‌که هیچی از حرفاش نمی‌فهمیدم,اما همه‌ی گفته هاش را تأیید می‌کردم. بعد از ساعتی با صدای در که سمیرا بود,حرفاش را‌ تموم کرد و اجازه داد راهی خانه شوم. واین اول ماجرا بود.... سمیرا سوال پیچم کرد,استاد چکارت داشت,چرا اینقد طول کشید؟ چرا گردنبندت را دادی به من؟ و.... هر چی سمیرا پرسید جوابی نشنید ، چون من مثل آدم‌های مسخ شده به دقایقی قبل فکر می‌کردم,به اون گرمای لذت بخش,احساس می‌کردم,هنوز نرفته دلم برای سلمانی تنگ شده,دوست داشتم به یک بهانه ای دوباره برگردم و ببینمش! رسیدیم خانه. سمیرا با عصبانیت گفت:بفرمایید خانوووم,انگار شانس من لالمونی گرفتی والااا پیاده شدم بدون هیچ حرفی. صدا زد ، همااااا بیا بگیر گردنبندت ... برگشتم گردنبند را گرفتم و راهی خانه شدم مامان برگشته بود خانه. گفت :کجا بودی مادر؟ بابات صد بار بیشتر به گوشی من زنگ زد ,مثل اینکه تو گوشیت را جواب نمی‌دادی. بی حوصله گفتم:کلاس گیتار بودم,گوشیمم یادم رفته بود,بابا خودش منو رسوند... مامان از طرز جواب دادنم ,متعجب شد آخه من هیچ وقت اینجور با بی احترامی صحبت نمی‌کردم و بنا را گذاشت برخستگی‌م واقعاً چرا من اینجور شده بودم؟؟ مانتو قرمزم را خواستم دربیارم اما این بار دکمه هاش راحت باز شد,یاد حرف سلمانی افتادم که میگفت:قرمز بهت میاد,همیشه قرمز بپوش... لبخندی رو لبام نشست. تو خونه کلا بی قرار بودم ,بااینکه یک روز هم از کلاس گیتارم نگذشته بود ولی به شدت دلم برای سلمانی تنگ شده بود, اصلاً سر در نمی‌آوردم ، من که به هیچ مردی رو نمی‌دادم و تمایلی نداشتم, این حس عشق شدید از کجا شکل گرفت... حتی تو دانشگاه هم اصلاً حواسم به درس نبود. هنوز یک روز دیگه باید سپری می‌شد تا دوباره ببینمش... دیگه طاقتم طاق شد ,شماره‌ی سلمانی را که در آخرین لحظات بهم داده بود ، ازجیب مانتوم درآوردم و گرفتم. تا زنگ خورد ، یکهو به خودم اومدم وگفتم وای خدا مرگم بده الان چه بهانه‌ای بیارم برای این تلفن؟! ..... گوشی رابرداشت,الو بفرمایید, من:س س س سلام استاد سلمانی:سلام همای عزیزم، دیگه به من نگو استاد ، راحت باش بگو بیژن.... خوبی؟ چه خبرا؟ من:خوبم ,فقط فقط... بیژن:می‌دونم نمی‌خواد بگی ,منم خیلی دلم برات تنگ شده,میخوای بیا یه جا ببینمت؟ با این حرفش انگار دنیا را بهم داده بودند. گفتم:اگه بشه که خوب میشه بیژن:تانیم ساعت دیگه بیا جلو ساختمان کلاس ، باشه؟؟ من:چشم ,اومدم مامان و بابا هر دوشون سر کار بودند. یه زنگ زدم مامان,گفتم بیرون کار دارم. مامان هم کلی سفارش کرد که مراقب خودت باش و.... آژانس گرفتم سمت کلاس گیتار ... .. ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─ ‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم *۞اَللّهُمَّ۞* *۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞* *۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞* *۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞* *۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞* *۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞* *۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞* *۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞* *۞طَویلا۞* 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🦋⃟📸 ●درخلقت‌ماسـوۍسهیم‌اسٺ‌حسیـن •درنزدخداذبـح‌عظیم‌اسٺ‌حسیـن ●اےغـــــرقِ‌گنـہ‌بگیردامانش‌را ●زیـــــراچوخداےخودڪریم‌اسٺ‌حسین :)♥️ " 📸|↫ 🦋|↫ @shahidsarjoda
🔴شخصے به نزد آیت اللّه " آمد و گفت: _من از خواندن لذت نمی‌برم😞 به برخی از هم علاقه دارم، آیا ذکری📿 هست که.....📖 🔺آیت اللّه شاه آبادی بلافاصله گفت: _شما 🎵🎶🚫 گوش میکنی؟🤔 طرف یکباره جا خورد😨 و حرف ایشان را تائید کرد. ⚜️آیت الله شاه آبادی فرمودند: _ لازم نیست، موسیقی🎵 حرام🚫 را ترک کنید صدای🗣 حرام انسان را به گناه⛔️ علاقمند ودر نتیجه از نماز 📿دور و بی علاقه کرده و راه حضور شیطان 👹را فراهم می کند
🕊🍃 بچہ‌ها یھ‌جور؁ زندگےڪنید ڪہ‌بھ غـــلـط ڪࢪدن‌نیفتید.. • @shahidsarjoda
🍁🍂🍃🍁🍂 میگن‌ڪہ استغفار‌ خیلے‌ خوبہ..! حَتے‌ اگہ‌ بہ‌ خیال‌ خودٺ گناهے‌ رو‌ مرتڪب‌ نشده‌ باشے، استغفار‌ ڪن دِل‌ رو‌ جَلا‌ میدھ!:) اَسْتَغْفِرُاللّهَ‌رَبِّـےوَاَتُـوبُ‌اِلَیـه
+‌هدفِ‌اسلام،تربیتِ‌انسانِ‌عاقل‌نیست ؛ بلکه‌تربیتِ‌انسانِ‌عاشقِ‌عاقل‌است ...🔐