گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_یکم . دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😕 . با سمانه رفتیم بیرو
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_دوم
.
.
-اینکه ...
.
-سرمو پایین انداختم و چیزی نگفتم تا حرفشو بزنه
.
-اینکه... اخه چه جوری بگم...لا اله الاالله...😐 خیلی سخته برام
.
-اگه میخواید یه وقت دیگه مزاحم بشم؟؟😯
.
-نه...اینکه... خواهرم...راستیتش گفتن این حرف برام خیلی سخته...
شاید اصلادرست نباشه حرفم😒 ولی حسم میگه که باید بگم...😟 منتظر موندم امتحانهاتون تموم بشه و بعد بگم که خدای نکرده ناراحتی و چیزی پیش نیاد اجازه هست رو راست حرفمو بزنم؟!
.
-بفرمایید 😊
.
_راستیتش…من... من...من از علاقه شما به خودم از طریقی خبر دار شدم و باید بهتون بگم متاسفانه این اتوبان دو طرفه هست😯🙈
.
.
-چیزی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم😶
تا شنیدم تو دلم غوغا 💓شد ولی به روی خودم نیاوردم😌
.
-ولی به این دلیل میگم متاسفانه چون بد موقعی دیدمتون..بد موقعی شناختمتون..بد موقعی...😔✋
.
-بازم هیچی نگفتم و سرم پایین بود😯
.
_باید بگم من غیر از شما تو زندگیم یه عشق دیگه دارم و به اون هم خیلی وفادارم و شما یه جورایی عشق دوم منید😔 درست زمانی که همه چی داشت برای وصل من و عشقم جور میشد سر و کله شما تو زندگیم پیدا شد.😕
و همیشه میترسیدم بودنتون یه جورایی من رو از اون دلسرد کنه😔 من از بچگی عاشقشم😕 خواهش میکنم نزارید به عشقم که الان شرایط جور شده که دارم بهش میرسم..نرسم😞
.
دیگه تحمل نکردم 😡میدونستم داره زهرا رو میگه 😢اشک تو چشمام حلقه زد😢 به زور صدامو صاف کردم و گفتم
_خواهشا دیگه هیچی نگید...هیچی😢😒
.
. -اجازه بدید بیشتر توضیح بدم😯😕
.
-هیچی نگید😒✋
.
و بلند شدم و به سرعت سمت بیرون رفتم و وقتی رسیدم حیاط 🌳صدای گریه هام بلند بلند شد😭 تمام بدنم میلرزید😢
احساس میکردم وزن سرم دوبرابر شده بود..
پاهام رمق دویدن نداشتن 😢 توی راه زهرا من و دید و پرسید
_ریحانه چی شده؟!
ولی هیچی نگفتم بهش وفقط رفتم😢😢
تو دلم فقط بهشون فحش میدادم
.
.
رفتم خونه با گریه و رو تختم نشستم😢
گریه ام بند نمیومد😢😢
گریه از سادگی خودم😔
گریه از اینکه گول ظاهرش رو خوردم 😔
.
پسره زشت بدترکیب
صاف صاف نگاه کرد تو صورتم گفت عشق دوممی😢
منو بگو که فک میکردم این خدا حالیشه😢
اصلا حرف مینا راست بود.😔
اینا فقط میخوان ازدواج کنن که به گناه نیوفتن😔
ولی...
اما این با همه فرق داشت 😢 .
زبونم اینا رو میگفت ولی دلم داشت خاطرات مشهد و این مدت بسیج رو مرور میکرد و گریه میکردم..😭
گریه میکردم چرا اینقدر احمق بودم.
.
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢
.
ادامه دارد....
.
نویسنده :
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
#کپی_بدون_ذکر_منبع_ممنوع
منبع👇
Instagram:mahdibani72
💖کانال رمان های عاشقانه مذهبی در ایتا😍👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥅⚽️
🎤توی دروازه...👏
عجّب بازیکنیه...🏃♂️😁
#مسجدالاقصی🕌
#قدس_شریف🌱😌
ـــــــ"🇮🇷|○○
رمزقدرتمادرسلاحنیست؛👀
بلڪہدرعقیدھبرایمقابلہبادشمناست...!🌪
#انقلابیون🇮🇷
#بسیجی🔗
#بیوگرافی
@shahidsarjoda
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_دوم . . -اینکه ... . -سرمو پایین انداختم و چیزی نگفتم تا
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_سوم
.
.
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢
.
یه مدت از خونه بیرون نرفتم...
حتی چادرم رو میدیدم یاد حرفاش میوفتادم درباره چادر...😔
درباره اینکه با چادر با وقارترم 😑
#خواستم_چادرمو_بردارم😐
ولی نه... 😔😔
.
اصلا مگه من #بخاطراون چادری شدم که کنار بزارم؟؟😯
من به خاطر #خدام چادری شدم.😊
به خاطر اینکه #پیش_خدا قشنگ باشم نه پیش #مردم...😕
حالا اگه به خاطر لج با اون چادرمو بزارم کنار #جواب_خدا_رو_چی_بدم؟!😯
.
.
ولی😢
ولی خدایا این رسمش بود...😔
منو عاشق کنی و بکشونی سمت خودت و وقتی دیدی خدایی شدم ولم کنی؟!😔
خدایا رسمش نبود...😕
من که داشتم یه گوشه زندگیمو میکردم😔
منو چیکار به بسیج؟!😢
اصلا چرا کاری کردی ببینمش؟!😔
اصلا چرا اون اطلاعیه مشهد رو دیدم؟! 😢
چرا از اتوبوس جا موندم که باهاش همسفر بشم ؟!😢
با ما دیگه چرا 😔
.
.
ولی خیلی سخت بود😢
من اصلا نمیتونم فراموشش کنم 😢
هرجا میرم😔
هرکاری میکنم😔
همش یاد اونم😢
یاد لا اله الا الله گفتناش😕
یاد حرفاش😔
یاد اون گریه ی توی سجده نمازش 😢
میخوام فراموشش کنم ولی...😭
هیچی.
.
یه مدت از تابستون گذشت و من از بچه های دانشگاه دیگه خبری نداشتم...
حتی جواب سمانه هم نمیدادم و شماره همشونو بلاک کرده بودم..
چون هر کدوم از بچه های بسیج من رو یاد اون پسره مینداخت 😔
.
.
تا اینکه یه روز دیدم از یه شماره ناشناس برام پیام اومد...😯
.
-سلام...ریحانه جان حتما بیا دفتر بسیج کارت دارم...حتما بیا...(زهرا )
.
گوشی رو پرت کردم یه گوشه و برا خودم نزاشتم😑
.
فردا صبح دوباره یه پیامک دیگه اومد .
_(ریحانه حتما بیا...ماجرا مرگ و زندگیه...اگه نیای به خدا میسپارمت)
.
نمیدونستم برم یانه...😕
مرگ و زندگی؟؟؟!😨
چی شده یعنی؟!😯
اخه برم چی بگم؟!😕
برم که باز داغ دلم تازه بشه؟! 😔
ولی اخه من که کاری نکردم که بترسم ازش😑...
کسی که باید شرمنده بشه اون فرمانده ی زشتشونه😔 نه من...
اصلا برم که چی؟! باز داغ دلم تازه بشه ؟!
.
نمیدونم...😕
.
ادامه دارد....
#سید_مهدی_بنی_هاشمی .
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_سوم . . یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢 . یه مدت ا
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_چهارم
.
.
دلمو راضی کردم برم سمت دانشگاه😕
.
راستیتش خیلی نگران شده بودم😨
.
تو این چند مدت اصلا نتونسته بودم فراموشش کنم😔
.
کم کم اماده شدم که برم سمت دفتر😕
.
توی مسیر صد بار حرفهای اون روز رو مرور کردم😐
صدبار مرور کردم که اگه زهرا چیزی پرسید چی جواب بدم😕
اخه من که چیزی نگفته بودم 😔
اصلا نمیفهمیدم چجوری دارم میرم😕
انگار اختیارم دست خودم نبود و پاهام خودشون راه میرفتن
.
.
وقتی وارد دفتر شدم دیدم فقط زهرا نشسته .
تا منو دید سریع اومد جلو دیدم چشمهاش قرمزه به خاطرگریه کردن😭
.
-حدس زدم قضیه رو فهمیده باشه و از دست سید ناراحت شده .
به روی خودم نیاوردم و سلام گفتم😐
.
یهو پرید منو بغل گرفت و شروع کرد به گریه گردن😢
.
-چی شده زهرا؟!😯
.
-ریحانه 😢...ریحانه 😢
.
-چی شده؟؟😯
.
-کجایی تو دختر؟!😢
.
-چی شده مگه حالا؟!😕
.
-سید...😢
.
-آقا سید چی؟! اتفاقی براشون افتاده؟!😯
.
-سید قبل رفتنش خیلی منتظرت موند که باز ببینه تورو و بقیه حرفهاشو بهت بزنه ولی نشد😢 همش ناراحت بود به خاطر تو😢 عذاب وجدان داشت😔
میگفتم که بهت زنگ بزنه ولی دلش راضی نمیشد😔 میگفت شاید دیگه فراموشش کرده باشی و نخواد دوباره مزاحمت بشه😔😢
.
-الان مگه نیستن؟!😯
.
-این نامه رو بخون😢...محمد مهدی قبل اینکه بره اینو نوشت و داد بهم که بدم بهت...میخواست حلالش کنی🙏
.
-کجا رفتن مگه؟؟😯
.
-یه ماه پیش به عنوان #داوطلب رفت #سوریه و دیروز یکی از رفقاش گفت که چند روز هست برنگشته به مقر. بعضیا میگن دیدن که #تیر_خورده😢
این نامه رو داد و گفت اگه برنگشتم تو اولین فرصت بهت بدم که حلالش کنی😢
.
_یعنی مگه امکان داره که ایشون😯😢
.
-هر چیزی ممکنه ریحانه 😢
.
-گریه بهم امان نمیداد...اخه زهرا چرا گذاشتی که برن؟!😢
.
-داداش محمد من اگه شهید شده باشه تازه به عشقش رسیده
.
_داداش محمد ؟!😳
.
_اره...داداش محمد..
ریحانه، ای کاش میموندی حرفشو تا آخر گوش میدادی..ریحانه تو بعضی چیزها رو بد متوجه شدی 😔
.
-چیا رو مثلا؟!😢
.
-اینکه من و محمد مهدی برادر و خواهر رضاعی هستیم و عملا نمیتونستیم با هم ازدواج کنیم.
ولی تو فکر کردی ما...😥
.
از شدت گریه هیچی نمیدیم😣😭
صدای زهرا رو هم دیگه واضح نمیشنیدم 😢
فقط صدا اخرین التماس سید برای موندن و گوش دادن حرفهاش تو گوشم میپیچید😢
.
صدای لا اله الا الله گفتناش 😢
.
.
ادامه دارد....
.
.
نویسنده :
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
Instagram:mahdibani72
💎⃟❄️
#خداےمن...
وقتےخودخداتوقرآنشدوبارمیگه
﴿بعدهرسختےآسانےهست﴾
دیگهنگرانچــــــــــےهستے؟!
دلتروآرومنگهدار(:
#حلہ؟♥️🙂
@shahidsarjoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲⃟🍯
نزار ازت دور بشـ ـم ؛
بدونِ تـ ـو میمیـرم
💔|↫ #حسینجانم
📲|↫ #استوࢪیمونہ
@shahidsarjoda
3660473104.mp3
4.7M
🎼⃟💔
●زندگیمـو میدم بَرات حـسینـ
قابلتو ندارهـ ایـن نفـسـ♥️
|↫ #مـداحـمونہ
|↫ #گوشجاݩفࢪادهید
|↫ #محمدحسینپویانفر
«"@shahidsarjoda
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
📲⃟🍯 نزار ازت دور بشـ ـم ؛ بدونِ تـ ـو میمیـرم 💔|↫ #حسینجانم 📲|↫ #است
😢⃟💔
واگر
در آتشم اندازی
به اهالے آنجا خواهم گفتـ
ڪہ دوستتـ دارم ارباب ...↫🖐🏼
#شهداییمـ . |👤| .
شهدا یہ ټیپۍ زدݩ ☁️^]
ڪہ خـ♡ـدا نگاهشوݩ ڪرد!
دنبال این بودݩ ڪھ..
خوشگل خوشگلا^]
یوسف زهرا امام زماݩ
نگاشوݩ ڪنہ..🌱^]
حالا ټو برو هرټیپۍ-]
ڪہ میخواۍ بزݩـ...
اما . . .
حواسټ باشہ{☝🏻}
ڪے داره نگات میڪنہ..!🍁
#حاجحسینیکتا
#بهخودمونبیایم↯🌙
@shahidsarjoda
🔗||✈️
≡
≡
در کتـاب عشـق
نیست جـز شرـح جماݪـش ... !💙
≡
≡
@shahidsarjoda
Reza Narimani - Nakone Ye Rooz Biyad (128).mp3
8.22M
🖐🏻♥️
نڪنهیروزبیاد...
ازتوجداشم🙃💔
🦋
@shahidsarjoda
شهید گمنام ،خوشنام تویی
گمنام منم
کسی که لب زد بر جام تویی
ناکام منم ....
#شهیدانه
#شھید_ابراهیم_هادۍ
@shahidsarjoda
#حرف_قشنگ
#پسرانھ
هنوزهمهسټندپسرانے
کہبوےمردانگےدهند🌿!
دردسټانشان
عزټیکمردواقعےݪمسمےشود🙃
مےشودبہآنهاتکیہکرد🖐🏻
وروےحرفهایشانحسابکرد🌿!
#عطڔ_يٳښ
@shahidsarjoda
🍭🌥••||
.
در ڪوے تو دیگر بہ سرافرازے ما ڪیست؟
گر عشق ڪند خاڪ ، بہ راهت سَرِ ما را
.
🌥🍭¦⇢ #کربلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍••
@shahidsarjoda
•『🌱』•
اگرزݩهاایناِنقݪابرانمےپذیرُفتند
وبھآنباۅرنداشتَندمطمئناًاِنقلاب
اسلامےواقعنمیشُد🌱
📌-آسِیدعليخامِنھای
🖇⃟📕¦⇢ #سیدنا
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ•🌿•ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ@shahidsarjoda