∞↻ #شهیدانه 🌸🌱
یھرفیقداشتیممیگفتـ🖇↓
هدفتچیھ؟!
گفتمشہادتـ
گفتاشتباهھ
شہادتیہراهہیہمسیر...
حالاانتخابٺازاینمسیرچۍبوده؟!
رسیدنبہخدا...
یانشوندادنبہمردم💔؟!
#حواسٺباشہ(:
#اینههدفمون؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کــــلیـــــپــــ داداشــــ ـمحـــــسن❤🎀
#شهید_محسن_حججی
#برادر_شهیدم
#ترک_گناه 😍
❤️
...
اگردخترهامیدونستݩ
همشونناموسامامزمانهستݩ🌿
شاید دیگهآتیش
به وجود مهدیفاطمه(عج)نمیزدن!💔
شایدعکساشونرواز دست وپای نامحرمجمعمیڪردݩ...😞
شآیدحجابشوݩو رعایتمیکردݩ...
اللهم الرزقنا نگاهـِ مهدۍ💚
💫اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج💫
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
🎼⃟🍎 ♡اللهم ارزقنا حرم ♡آرزومه کربلا برم... 🎼|↫ #مـداحـمونہ 🍎|↫ #گوشجاݩفࢪادهید 🎙|↫ #مرتضیپ
<💜✨>
•
یڪ روز مے رسد ڪہ بپیچد درون ِ شهر:
دیوانه ے غمت، وسط روضہ درگذشت...💔
•
💜✨¦← #کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیقش مۍگفت👀'':
:
درخوابمحسنرادیدمکهمۍگفت:
هرآیهقرآنۍکهشمابراۍشهدامۍخوانید
دراینجاثوابیكختمقرآنرابهاومۍدهند📖''
ونورۍهمبرایخوانندهآیاتقرآن
فرستادهمۍشود..✨''
:
#شهیدمحسنحججی
#عکس_دیده_نشده_از_شهید_حججی
⍣
⍣
عکس دیده نشده از شهید حججی 😍😍😍
https://harfeto.timefriend.net/16224481554392
نظری ؛پیشنهادی؛انتقادی؛...
😊
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
https://harfeto.timefriend.net/16224481554392 نظری ؛پیشنهادی؛انتقادی؛... 😊
سلام علیکم🌷
لطف دارید.
چشم حتما 😊
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
سلام علیکم 🌷 چشم حتما🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ساخت_خودمون
#دوشنبه_های_امام_حسنی
.
کپی حلال به شرط حذف نکردن لینک کانال در کلیپ😊🙏🙏
@shahidsarjoda
@shahidsarjoda
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 . قسمت #سی_و_دوم . . -منم با گریه گفتم...بابا اون فلج نیست😢...جانبازه😔
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قست #سی_و_سوم
.
ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب تر نشستم و به حرفهاش گوش دادم😔
.
دیدم با بغض داره درد دل میکنه 😢
.
_شهدا چی شد؟!😞مگه قرار نبود منم بیام پیشتون ؟! 😢الان زنده موندم که چی بشه؟!😢 که هر روز یه زخم زبون بشنوم؟!😢... بی معرفتا چرا من رو یادتون رفت و شروع کرد گریه کردن گریه کردن 😭😫
.
دلم خیلی براش میسوخت😢...منم گریم گرفته بود ولی نمیتونستم گریه کنم...اروم رفتم پشت سرش...
نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم...
فقط آروم گفتم:
_سلام آقا سید 😞
اروم سرش رو برگردوند و سریع اشکاش رو با گوشه استینش پاک کرد و داد زد:🗣😢
_ زهراااا مگه نگفتم کسی اومد خبرم کن
.
-اقا سید حالا دیگه ما هرکسی هستیم؟!😢
.
-خانم بین من و شما هیچ نسبتی نیست.نه ثبتی نه دینی و نه...
لااله الا الله
.
-قلبی چطور؟!😟 اینقدر راحت جا زدید؟!😕من رو تا وسط میدون اوردید و حالا میخواین که تنها بجنگم؟؟😔 یعنی حتی اون گفتن عشق دوم و اینا همه دروغ بود؟!😞 چون برای رسیدن به عشق اولتون اینقدر تلاش کردید ولی عشق به ظاهر دومتون چی؟!
این شهدا اینطوری پای حرفاشون وایمیستادن؟!😢
.
-من چیکار باید میکردم که نکردم؟؟😔
.
-چرا دیشب جواب بابامو ندادید و از خودتون دفاع نکردید؟؟😯
.
-چه جوابی؟!چه دفاعی؟!مگه دروغ میگفت؟!من فلجم.😢..حتی خودمو نمیتونم نگه دارم چه برسه شما رو...کجای حرفهاش غلط بود؟!😞
.
-اون روز تو دفترتون گفتین این اتوبان دو طرفست...😒
ولی الان با این حرفاتون دارم میفهمم نه ...این اتوبان همیشه یه طرفه بوده...😣شما فکر میکنید نظر من راجب شما عوض شده؟! حق هم دارید فکر کنید.. چون عاشق نشدید تا حالا...😢و نمیدونید عشق یعنی چی...خداحافظ .
بلند شدم و به طرف در مزار رفتم که از پشت سر اروم گفت:
.
_ریحانه خانم😶(دومین بار بود که اسمم رو صدا میزد) این اتوبان همیشه دوطرفه بوده 😞ولی وقتی کوه ریزش کنه دیگه راهی باقی نمینونه😔😢
.
برگشتم و باز باهاش چشم تو چشم شدم و گفتم: 👀💕
_اگه صدبار هم کوه ریزش کنه باید وایساد و جاده رو باز کرد نه اینکه...😒
خداحافظ...
و از محوطه بیرون اومدم...
.
.
چند روز گذشت و از اقا سید هیچ خبری نداشتم...
روزها برام تکراری و بیخود میگذشت😔..فکر به اینکه اینده و سرنوشتم چجوریه دیوونم میکرد.. دلم میخواست یه کاری کنم ولی کاری از دستم بر نمیومد..
هر بار درباره سید با بابا حرف میزدم بحث رو عوض میکرد😐
.
تا اینکه یه شب نزدیک صبح دیدم صدای جیغ زدن های مامانم میاد😯😨
سریع خودمو رسوندم بالاسرش😯
دیدم رو تخت نشسته داره گریه میکنه😭
.
-چی شده مامان؟!😟
.
ادامه_دارد....
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
Instagram:mahdibani72
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قست #سی_و_سوم . ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب تر نشستم و به حرفهاش گ
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #سی_و_چهارم .
-چی شده مامان؟!😯
.
-ریحانه...ریحانه...این پسره اسمش چیه؟؟😢
.
-کدوم پسره؟! چی میگید؟!😯
.
-عههه...همین که اومده بود خواستگاریت😢
- اها...اسمشون سید محمد مهدی هست
.
-با گفتن اسمش گریه های مامان بیشتر شد😭
بابام هم کم کم نگران شده بود و میخواست اورژانس خبر کنه
-حالا چی شده مامان؟!😯
.
-خواب خانم جون رو دیدم😢(مادربزرگم و همون که اولین بار بهم نماز خوندن یاد داده بود) با همون چادری که همیشه میزاشت😔توی خونه قدیمیمون بودم😔دیدم در باز شد اومد تو😢ولی به من هیچ توجهی نمیکرد و ناراحت بود😢گفتم مامان چی شده؟!
گفت تو ابروی منو پیش حضرت زهرا بردی 😢
گفتم چرا؟! 😯
گفت خانم میگه برای خواستگاری نوه اش اومده خونه شما ولی بیرونشون کردین😢
گفت به دخترت بگو تو که میترسی محمد مهدی نتونه از دخترت مراقب کنه..این پسر از #حرم_دختر_من مراقبت کرده چطور از مراقبت دختر تو برنمیاد.
خانم جون اینارو تو خواب گفت و پا شد و با گریه رفت😭
.
بابام گفت:
_این حرفها چیه زن...حتما غذای سنگین خورده بودی😐
.
که مامان با گریه میگفت
_من هیچوقت خوابهام غلط نیست😢مامانم بعد مدتها اومده تو خوابم😔و از من دلگیر بود😢
ما بد کردیم...نباید بیرونشون میکردیم..
.
-ولمون کن خانم...میخوای دخترتو بدبخت کنی که چی؟! یه مُرده خوشحال بشه😐
.
-تو از کجا میدونی بدبخت میشه مرد؟؟😢
.
-از اونجا تو جامعه به اون اقا نه کار میدن نه پست اجتماعی میدن نه میتونه رانندگی کنه نه میتونه گلیم خودشو از آب بکشه بیرون.بازم بگم؟!😑
.
-تو هم خوشبختی رو چه چیزهایی میدونی😔خوشبختی یعنی دلت کنار یکی اروم باشه چه تو خرابه باشین چه تو کاخ
.
-این رمانتیک بازیا مال یه سال اول زندگیه..وقتی قسط بانک و اجاره خونه و اسباب کشی و در به دری شروع شد اونموقع میفهمی دلت پیش کی آروم بود و اروم میشه😐
.
.
یک هفته همین بحث تو خونه ما بود
و منم هم غذام کم شده بود و هم حرف زدنم
و فقط غصه میخوردم😢مامانمم که وضع روحیش خوب نبود😔 و کلا وضعیت خونمون ریخته بود بهم...
.
یه روز صبح دیدم بعد مدتها از مینا برام یه پی ام اومد
.
-سلام ریحانه خوبی؟!☺️
.
-سلام مینا.چه عجب یادی از ما کردی؟!😊
.
-همونقد که شما یاد میکنی ماهم یاد میکنیم😐میخواستم بگم آخر هفته بله برونمه😊
.
-ااااا.. به سلامتی☺چطور بی خبر؟!حالا اقا داماد کیه؟😯
.
-میشناسیش😊
.
.
ادامه دارد...
#سید_مهدی_بنی_هاشمی .
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
Instagram:mahdibani72
#تلنگر
اگر هنگامیکه #غیبت میکنیم؛
بانکها بطور خودکار
اموالمان را از حساب برداشته و
به حساب کسیکه از او غیبت میکنیم، واریز کنند؛
بدون شک به خاطر حفظ اموالمان، ساکت میشدیم!🌱
#دکترالهیقمشهای
••🖤''↯
گفتندشھیدگمنامہ
پلاكهمنداشت
اصلاهیچنشونہاۍنداشت !
امیدواربودمروۍ
زیرپیرهنیش،اسمشرونوشتہباشھ
نوشتہبود
#اگربرایخداستبگذارگمنامبمانم :)
-
#شهیدانه
#گمنام