eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.2هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/Nashenas_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️چند روز قبل از رفتنش بی مقدمه آهی کشید و گفت : طاهره جان من در این دنیا کاری برایت نکردم، ولی قول می‌دهم شهید شدم دم در بهشت منتظرت می‌مانم تا با هم برویم بهشت. هنوز صدای آهی که کشید در گوشم هست. بعد هم جریان خوابش را تعریف کرد. گفت چند شب پیش بدون اینکه شهید کوچک زاده را بشناسم خوابش را دیدم. او در عالم خواب به من گفت: به زودی به شهادت می‌رسی، روزی که با شهادت یکی از بزرگان ایران مصادف است. می‌گفت از بعد از آن ارادت خاصی به شهید کوچک زاده پیدا کردم ... 🎙(راوی همسر شهید) 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
این کار را با من نکن🖐🏻 🔻چون ماموریت هایش زیاد بود بدرقه کردنش برایم عادی شده بود... اما دفعه آخر حساس شده بودم، گریه کردم، دست کشید روی چشمانم و گفت: طاهره این کار را با من نکن. گفتم آخه اگر تو بروی من تنهایی چکار کنم؟ گفت: محمد جواد هست. گفتم: او جای خودش، اما من خودت را می‌خواهم. گفت: خدا حواسش به شما هست. ازش خواهش کردم وقتی رفتی سوریه برو حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) و بگو همسر و فرزندانم را فقط به خودت می‌سپارم نه کسی دیگر. گفت: باشه قول می‌دم ... خداحافظی کردیم و رفت . . .💔 🎙راوی همسر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
سرانجام شهید حسین بواس💔 🔻 پس از مدتها تلاش و مجاهدت بعداز ظهر روز شنبه مورخ 1395/1/21 همزمان با سالروز شهادت امیر صیاد شیرازی و مطابق با اول ماه رجب در منطقه خالدیه خانطومان سوریه، به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در گلزار شهدای چالوس به خاک سپرده شد... 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⚫️فرازهایی از وصیت نامه شهید حسین بواس خدا می‌داند که چقدر این ذکر «اللهم اجعلنا من الذابین عن حرم سیده زینب(سلام اللّه علیها)» را گفتیم تا خدا این توفیق را به ما بدهد تا جزء مدافعین حرم مطهر حضرت شدیم. الحمدللّه خدا بر سر ما منّت نهاد تا جزء مدافعین حرم مطهر حضرت شدیم و اینک در این سرزمین هستیم. واقعاً لذّت دارد تا ما هم از آن همه سختی که خاندان نبوت متحمّل شدند را به قدر ذرّه ای بچشیم و در این راه قدم برداریم. الحمدللّه 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌸اتفاق جالب سر نماز که بعد از شهادت حاج قاسم در همه دنیا صدا کرد🌸 خبر دادند قرار است با سردار که بابل آمده بودند دیدار خصوصی داشته باشیم. چون بچه‌های من کوچک بودند و اکثر مراسم‌ها را نمی‌رفتم مطمئن شدم سردار می‌آید بعد رفتم. برای بچه‌ها گفته بودم سردار یک پاسداری است که فرمانده باباست و با آدم بد‌ها مبارزه می‌کند عکس او را نشانشان داده بودم که آدم مهمی هست. بچه‌ها تا او را دیدند می‌گفتند مامان سردار. موقع اذان مغرب همه صف بستند. من سر نماز بودم محمد حسین از پیشم رفت بعد متوجه شدم رفته گلی که داشته هنگام قنوت نماز ،داده به سردار🌷. سردار هم که آمدند سر میز ما محمدحسین با همه دنبال او می‌رفت. سردار لباس شخصی بود و همه برایشان سوال بود که چطور وقتی سردار لباس نظامی نپوشیده بچه تشخیص داده!! من می‌گویم این ذات پاک حاج قاسم بود که بچه‌ها را جذب خودش می‌کرد؛ و اینکه پدرشان آن‌ها را هدایت می‌کرد، چون اعتقاد دارم شهدا زنده هستند. سردار که سر میز ما آمد احوالپرسی کردند و صحبت‌های خصوصی مان را به ایشان منتقل کردیم حاج قاسم، محمد حسین را بغل کرد و گفت: بالاخره ما دو تا دوست بهم رسیدیم.😍 مشکلاتمان را پرسید. سردار لطف کرد و روی عکس حسین آقا جمله‌ای نوشت.❤️ دست محمد حسین با چاقو برید و بچه خودش را به حاج قاسم رساند تا انگشتش را نشان دهد. سرداری با آن ابهت خودش را پایین آورد محمد حسین را در آغوش گرفت و با بچه هم دردی کرد.❤️ 🎙(خاطرات دیدار با سردار قاسم سلیمانی به روایت همسر شهید بواس) 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
خاطره‌بازی با انگشتری که هدیه سردار است ...📝 🎙مادر شهید حسین بواس : در همان مراسم سردار به ما انگشتری هدیه داد، من به سردار گفته بودم که با خودم قرار گذاشتم بعد از پیروزی داعش، اگر روزی سردار خانه ما بیاید جلویش زانو می‌زنم، سردار در پاسخ گفت؛ این حرف را نزنید من می‌خواهم چادرتان را ببوسم شما مادر شهید هستید و احترامتان واجب است، گفتم احسنت که نیرو‌های خوبی تربیت کردید و از ایشان دعوت کردم که به منزل‌مان بیایند... سردار در پاسخ گفت: چشم شما غذای محلی درست کنید من یک روز ناهار مهمان‌تان می‌شوم، شهید حسین پورجعفری هم کنارشان بود با یک لباس ساده، که گفت حاج آقا ما را هم با خودتان ببرید، سردار پاسخ داد نه من تنها می‌روم، گفتیم فروردین ماه سالگرد شهدای شهیدمان است در خدمت‌تان هستیم. پس از این دیدار سردار دو بار با ما تماس گرفت می‌خواست به دیدارمان بیاید که میسر نشد، محمدجواد(فرزند شهید بواس) که بی‌تاب بود یک نقاشی کشید به سردار سلامی رساندیم تا به دست حاج قاسم برساند، پس از اینکه نقاشی به دستش رسید گفت این نقاشی زیبا را تا آخر عمرم حفظ می‌کنم، راستی محمدجواد همان پسر بچه‌ای است که در مقابل رهبر ناخواسته حالت احترام نظامی به خود گرفت و حضرت آقا به او گفت؛ آزاد سردار... خلاصه اینکه دیدار با سردار در منزل ما میسر نشد، و خبر شهادت‌شان به‌دست‌مان رسید، بر خود واجب دانستیم و راهی منزل سردار شدیم، برای دلجویی از همسر سردار و دخترشان زینب، در میان خانواده‌های شهدا، عکس شهید که دستم بود بالا گرفته خودم را معرفی کردم و گفتم سردار قرار بود مهمان خانه ما باشد نشد، گفتم نوه من همان پسری است که میان نماز سردار به او شاخه گل اهدا کرد، اشک از چشمان همه جاری شد، زینب خانم در پاسخ گفت من به جای پدرم خواهم آمد، بابای من بچه‌ها را دوست داشت و برای خانواده شهدا احترام قائل بود... شهادت سردار و تب و بی‌قراری محمدحسین⚫️ محمدحسین پس از شهادت سردار دچار افسردگی شد و تب کرد، می‌گفت دوست من را شهید کردند من بزرگ شوم ترامپ را می‌کشم چرا دوستم را شهید کرد؟ باید پاسدار شوم و بروم قدس را پس بگیرم، امروز او سردار سلیمانی را اسوه و الگویی برای خودش قرار داده است. 🌷خاطرات مادر شهید حسین بواس از دیدار با سردار قاسم سلیمانی🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙آقا فرمودند : بفرمایید سردار 🖐🏼 ⚫️زمان دیدار با آقا من خیلی خوشحال بودم، چون محمد حسین کوچک بود و دو ماه و نیم بود، دوست داشتم آقا در گوشش اذان و اقامه بگوید. محمد جواد با لباس نظامی آمد. از چالوس گفت: می‌خواهم به آقا احترام نظامی بگذارم. اتفاقا نقاشی هم کشیده بود. آقا صدایش کرد و او نقاشی‌ها را داد. از آقا اجازه گرفتم و گفتم اگر اجازه بدهید محمد جواد می‌خواهد احترام نظامی بگذارد. آقا خطاب به محمد جواد گفت: بله بفرمایید سردار. خانواده شهدا به ترتیب اسم و به نوبت جلو می‌رفتند و با آقا دیدار می‌کردند. وقتی نوبت ما شد آقا دید که دارم می‌روم سمتشان گفتند با بچه سخته بلند نشوید، گفتم: نه می‌خواهم اذان و اقامه بگویید برای محمد حسین. آقا گفتند اگر اینطور است بیایید. آقا را که دیده بودم همه خواسته‌ها یادم رفته بود و دیدارشان نهایت خواسته ام بود. از ایشان خواستم برای عاقبت بخیری بچه‌ها دعا کند تا راه پدرشان را ادامه دهند. یک قرآن هم مزین به خط خودشان هدیه دادند ...✍🏼 🌷 خاطرات همسر شهید حسین بواس از دیدار با رهبر معظم انقلاب 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR