eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴در سال اول راهنمایی به عضویت بسیج مسجد دوران کودکی اش درآمد ودر کنار فعالیت در بسیج همواره می کوشید تا در کسب علم نیز نفر برتر باشد. با ورود به دوره دبیرستان فعالیتش بیشتر شد ودر مدرسه بسیج دانش آموزی را تشکیل داد وبا راه اندازی هیئت در ایام مختلف، در برگزاری مراسم ها می کوشید. او توانست در رشته تجربی دیپلم خود را بگیرد. حال وهوای دوران انقلاب وجنگ محمد را نیز بی نصیب از پرس وجو نکرده بود زیرا در هر خانواده ای نشانی از عزیز سفر کرده ای در دفاع از اسلام بود واو هم در پی همین سوال وجواب ها وآشنایی با روحیات شهدا، دائم در حال پرورش روح خود بود.از این دوران بود که به همراه دوستانش برای بازدید به مناطق جنگی سفر می کرد وگلزار شهدای تهران ماوای لحظه های حضور بی قرارش بود... ♥️ (شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🇮🇷(بچه بسیجی شهری که بعد از جنگ در دل مین میرود) براي برپا کردن نمايشگاه به شلمچه رفت و از همان موقع به مناطق جنگي علاقه مند شد. او بعد از اين در قالب اردوهاي هيات به منطقه رفت و در آنجا با شهیدان "علي محمودوند" و " مجيد پازوکي" آشنا شد. از آن پس اشتياق فراواني براي حضور در جمع بچه هاي تفحص داشت. بالاخره با اصرار زياد توانست مسئولين را راضي کند. او در کنار علي و مجيد دچار تغيير و تحول خاصي شد. محمد بعد از سفر به منطقه، تغيير عجيبي کرده بود. او ذاتا بچه شادي بود و با شر و شوري که داشت طوري بود که در جمع نمود پيدا مي کرد. يک بچه بسيجي شهري، بعد از جنگ در دل ميدان مين مي رود... اولش شور است. دومش شور است اما سومش ميدان مين است. يک قدم اشتباه بگذارد رفته است. اينجا ديگر شوخي بردار نيست. محمد در عرض دو سه هفته دوره آموزشي تخريب را گذراند... ♥️(شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️تحصيلاتش را در بعد نظامی ادامه داد و در مدارس به تدريس دفاع شخصی پرداخت ... ! 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
( موذن)🌿 🎙همکارش مي گفت: محمد در محل کار نيز به گفتن اذان ظهر مقيد بود. در راهرو طبقه چهارم اذان مي گفت و بلافاصله به نمازخانه مي رفت. زود رفتنش برايم اين معني را داشت که معطل کار نشوم. نماز خواندنش بسيار با روح بود. حس مي کردم در نمازش چيزهايي اضافه دارد که ما نداريم. محمد واقعا با علاقه عبادت مي کرد. او هميشه يک قرآن کوچک و جانماز با مهر تربت همراهش بود ... ♥️(شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
(یادگاری شهید محمد رضا زمانی برای هیئت)✍🏻 در ايام محرم تمام وقتش را براي برپايي مراسم و حضور در هيات مي گذاشت. حتي از ساعت خوابش هم مي زد. اين هيات چنان برايش مهم بود که به يکي از دوستانش سفارش کرد از حرم حضرت زينب (سلام الله علیها ) سوغات بياورد که پارچه سبزي بود. آن را به خيابان ناصرخسرو برد تا با گلدوزي، به نام حضرت زينب(سلام الله علیها ) مزين نمايند. هنگام نصب پرچم روضه حضرت زينب (سلام الله علیها ) خوانده شد و اين يادگاري از محمد براي هيات تا الان باقي مانده است ... ♥️(شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
(همتی رزمنده گونه داشت)🖐🏻 🔴محمد، هنگامی که در تهران بود سعی می کرد حتما به خانواده شهدای مفقودالاثر سر کشی کند. اوهمیشه طوری رفتار می کرد که انگار تمام دوران جنگ را در منطقه بوده وهمتی رزمنده گونه داشت. وی در برگزاری مراسم یادواره شهدا و مناسبت های بسیج فعالیت می کرد واز آنجایی که روابط عمومی خوبی داشت در تهیه امکانات برای این قبیل کارها تلاش زیادی می کرد... ♥️ (شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
(تقوایش دیده نمیشد)🖐🏻 🌿 محمد در دينداري و معنويات آدم درونگرايي بود. آنقدر که مهرباني ها و شوخي هايش به نظر مي آمد. تقوايش ديده نمي شد. در واقع تقوايش بود که او را اينقدر دوست داشتني مي کرد و گرنه افراد زيادي هستند که روابط عمومي شان هزار برابر است ولي در دل آدم نمي نشينند. او اهل عمل بود. يکبار مسئول هياتي برخورد خيلي بدي با او کرد. وقتي از محمد پرسيدند از رفقاي صميمي ات بگو نام همان شخص را گفت در حالي که مي دانست او اصلا از محمد خوشش نمي آيد ولي محمد به روي خودش نمي آورد و فقط مي گفت:" خدا خيرش دهد. نوکر امام حسینه ، خدا به راه راست هدايتش کند" ♥️(شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️شهید محمد رضا زمانی در مورد کسي غيبت نمي کرد. وقتي از دست کسي ناراحت مي شد و قاطي مي کرد، سرش را مي خاراند و مي رفت و به کسي پرخاش نمي کرد... ♥️(دوست شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✍🏻خصوصيت قشنگش که اکنون در ميان بچه مذهبي و هياتي ها کم شده است اين بود که با رفقايش اصلا قهر نمي کرد و از آنها ناراحت نمي شد. بارها اتفاق مي افتاد که با بچه ها دچار مشکل مي شدم ولي محمد مي آمد و به من مي گفت:" دنيا ارزش اين حرفها را ندارد. اين روحيه را در خودت تقويت کن" و من اين را از محمد ياد گرفتم. رفاقتش با ديگران براي خدا بود. وقتي مي ديد من و يکي از بچه ها با هم صميمي هستيم خودش را کنار مي کشيد تا اين رفاقت گرم بين آنها باقي بماند و کمرنگ نشود... ♥️(شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
کمک🤝 🔴محمد در دوران دبيرستان در کنار حاج آقا "غيوري" به شناسايي و تحقيق در مورد خانواده هاي مستمند مي پرداخت و اين خصلت در او باقي ماند. بعدها با اينکه حقوق ماهيانه مي گرفت هميشه از دهم يا پانزدهم ماه، بي پول مي شد و اين موضوع برايمان سوال برانگيز بود. چون او براي خودش نه لباس و کفشي مي خريد و نه وسايل ديگر و فقط هزينه رفت و آمدش بود. تا اينکه در مراسم تشييعش چند نفر گفتند محمد به آنها کمک مي کرده. خانمي بود که بچه يتيم داشت و دچار بيماري ديابت بود، محمد هزينه درمان او را پرداخت مي کرد و هر چه بن کالا از محل کارش مي گرفت به آنها مي داد. او با آنکه آنچنان مالي نداشت قبل از رفتنش خمس مالش را داد... ♥️ (شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
وام🌿 ⭕️در صندوق قرق الحسنه با افرادي آشنا بود و سعي مي کرد براي کساني که نيازمند هستند وام بگيرد و خودش هم ضامن مي شد؛ يکي براي جهيزيه کمک مي خواست، ديگري براي ازدواج، کسي مريض بود و خريد نمي توانست بکند و او همه جوره کمکش مي کرد. يکبار براي گرفتن وام براي کسي ضامن مي خواست؛ پرسيدم: اين وام را براي چه مي خواهي؟ گفت: رفيقي دارم که با موتور کار مي کرد ولي موتورش را دزديدند، مي خواهم برايش وام بگيرم تا دوباره موتور بخرد حتي 8 ماه بعد از شهادتش از طرف يکي از صندوقها زنگ زدند و گفتند او ضامن کسي شده که وام ازدواج گرفته و پرداخت نکرده... ♥️(شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔻(وقت اداري برايش تعریف خاصی نداشت) يعني اينطور نبود که ساعت 7 صبح بيايد و 2 بعدازظهر برود... او مي آمد و تا زماني که کاري باقي بود مي ماند؛ تا کار را به سرانجام برساند. کارش را بسيار دقيق انجام مي داد. از صبح که وارد محل کار مي شد با روحيه اي بسيار خوب و چهره اي خندان مي آمد. حضورش چنان بود که اگر کسي در منزل مشکلي داشت و يا بحث ناراحت کننده اي برايش پيش آمده بود وقتي محمد را مي ديد همه چيز را فراموش مي کرد. معتقد بود در دنيا سختي وجود دارد اما نبايد از اين سختي ها ناراحت شد. وقتي مشکلي پيش مي آمد مي گفت:" چيزي نشده که اينطور ناراحتي!". او با مشکلات خيلي راحت برخورد مي کرد... ♥️(شهید تفحص محمد رضا زمانی) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR