eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.8هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.5هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدِمدافعِ‌حرم؛سجادطاهرنیا♥️🌱...
با سلام خدمت همه شما عزيزان دوستداران شهدا🖐🏼 این هفته میهمان یکی از شهدای عزیز مدافع حرم خواهیم بود... عزیزان این شبها همراه ما باشید ... 🌺 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه 🌹 متولد : 1365/12/15 در سمنان🌱 تاهل : متاهل مسئولیت : فرمانده گروهان نوع عضویت : پاسدار نوع شغل : نظامی تاریخ شهادت : 1395/01/26 محل شهادت : سوریه-جنوب حلب خناسر محل دفن : سمنان امام زاده یحیی 💔نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
محمد حسین در 15 اسفند 1365 مصادف با پنج رجب 1407 هجری قمری چشم به جهان گشود...🌱 در همان نوزادی به بیماری سختی مبتلا شد که سه بار عمل جراحی شد. محمدحسین در شرایطی به دنیا آمد که دو دایی شهید و یک عموی اسیر در دست بعثیان خاطراتش را رقم می زد. پدرش پاسدار، رزمنده و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شهید که همین امر باعث شد با فرهنگ ایثار و شهادت رشد کند. مراحل تحصیل را تا دیپلم به پایان رسانید سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد... شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
کودک سمت راست شهید محمد حسین حمزه 👌🏼 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
(مهندسی معکوس سلاح) ⭕️ شهید محمدحسین علاقه شدیدی به مسائل نظامی داشت؛ آخرین مدل سلاح های سبک و سنگین دنیا را از اینترنت دریافت می کرد و با مهندسی معکوس با پیچیدگی آنها آشنا می شد و در صورت ضرورت در بسیج و تداوم آموزش سپاه تدریس می کرد؛ کم کم شایستگی خودش را نشان داد تا لیاقت استادی آموزش سلاح های پیشرفته و به روز را دریافت کرد. شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙پدر شهید : به قدرت تحلیل شهید حمزه در حوزه جنگ نرم اشاره کرد و افزود: محمد حسین با آنکه یک رزمنده نظامی بود و از آخرین مطالب مربوط به سلاح های نظامی آگاهی داشت یک مهندس کامپیوتر هم بود و در فعالیت های مجازی هم کار می کرد. او اگر می دید در جایی به حضورش نیاز است خودش را برای آن آماده می کرد. حتی مدرک غواصی هم گرفته بود تا اگر در خلیج فارس اتفاقی افتاد آمادگی داشته باشد." (شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه)♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️در میادین مختلف و مراسمات و یادبودها حاضر بود؛ در یادواره شهدا، عضو فعال و مبتکر ؛ در یادمانهای دفاع مقدس، در مراسم اعتکاف در ساخت و ساز مسجد و حسینیه و... خلاصه هرجا خلاء ای احساس می کرد آنجا را با حضور ش پر می کرد؛ چه مسائل نظامی، چه فرهنگی یا اجتماعی و عبادی و خانوادگی... 🔻در سال 1386با خانواده ای مذهبی و پاسدار از نسل سادات شهرستان طالقان، روستای اورازان ازدواج کرد. دو عموی همسرش بنام های سید حسن و حسین میرنوراللهی به شهادت رسیده بودند. حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای محمدمحسن و زینب ؛ و یک مسافر در راه که دیگر چهره پدر را نمی بیند بنام علی اصغر ... (شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه)♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴محمدحسین عاشق ولایت بود؛ حضور همیشگی چفیه بر دوشش نشان از همرنگی با مقام معظم رهبری داشت . با دیدن شرایط خاص سیستان و بلوچستان دوبار به ماموریت داوطلبانه به آن مناطق رفت و سپس برای کمک به مدافعان حرم به سوریه اعزام شد. بار اول در سال 94 به مدت 3 ماه در سوریه حضور داشت اما در بازگشت به وطن ، بدون همرزم شهیدش ، محمد طحان، کاملا در نقطه غیرت و قدرت ادامه راه شهدا قرار گرفت. برای بار دوم هم داوطلبانه ، عازم منطقه حلب سوریه شد و مسئولیت فرماندهی گروهان را در خط پدافندی به عهده گرفته بود که سرانجام در صبح پنج شنبه 26 فروردین 1395 مصادف با 6 رجب (سالروز ایام ولادتش به قمری) ساعت 8:30 بر اثر اصابت گلوله 106 دشمن ، پرواز کرد...🕊 (شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه)♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
❗️(جر و بحث دوشکایی) ⭕️«سر مطالب درسی و تئوری، یک بار بین‌مان بحثی پیش آمد. یکهو از کوره در رفتم و جلوی جمع، به او حرف‌های تندی زدم و گفتم تو تازه وارد هستی و ما همیشه مأموریتیم و چنین و چنان. عصبانی بودم. چیزی نگفت. حتّی بعد، خودش پا پیش گذاشت و معذرت‌خواهی کرد. او نشسته بود و من بالاسرش ایستاده بودم و بهش می‌گفتم: «تو هیچی نمی‌فهمی»! بحث از سلاح دوشکا شروع شد. توی بگومگو هرچه می‌گفتم قبول نمی‌کرد. فکر می‌کردم دارد اشتباه می‌کند. بعد فهمیدم اشتباه از من بوده و او درست می‌گوید. ولی او آمد و ازم معذرت‌خواهی کرد و گفت: «ببخشید»! از شرمندگی نمی‌دانستم چه بگویم. من هم عذرخواهی کردم.» (شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه)♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🕊(چفیه حتی روز دامادی ) یک بار درمسیر زیارت امام رضا (علیه السلام) به قصد دیدار شهید حمزه و خانواده شان به منزلشان رفته بودیم. چیزی که در منزلشان بیش از همه جلب توجه می کرد؛ نمایشگاه کوچکی از پوکه ها و فشنگ ها و آثار و نمادهای دفاع مقدس بود؛ گوشه ای از خانه متعلق به این نمایشگاه بود. نزدیک اذان مغرب بود؛ خیلی راحت پیشنهاد کرد که با هم به مسجد برویم. می گفت کاری در مسجد دارد که باید برود من که خیلی کنجکاو بودم بیشتر با حسین آشنا بشنوم قبول کردم تا به مسجد برویم. هنگام و پس از نماز جماعت شاهد بودم که حسین محور توجه جوانان و نوجوانان در مسجد بود. ظاهرا بسیاری از امور فرهنگی مسجد را بر عهده داشت. او همیشه چفیه اش را گردنش می گذاشت. یادم نمی آید جایی او را با پوشش رسمی خارج از منزل بدون چفیه دیده باشم. حتی روز دامادی اش هم چفیه جزو لباسش بود. نکته ی بعدی که برایم جالب بود این بود که خیلی دقیق مسائل جاری و سیاسی را رصد می کرد و نسبت به کوچکترین تحرکی بی تفاوت نبود و موضعگیری داشت. شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
روحیه جهادی نکته ایی که باعث شد محمد حسین با بقیه کمی فرق داشته باشد 🖐🏼 مادر شهید: خوش اخلاق بودن، خواندن نماز اول وقت، خواندن نماز شب،احترام به والدین وبزرگترها را نیز از ویژگی های شهید برشمرد ... شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️در بخشی از کتاب حمزه درباره شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه، همسر شهید به بیان خاطره می‌پردازد و می گوید: «عادت داشت هر وقت از سفر برمی‌گشت، یک چیزی می‌گرفت. مأموریت هم بود، دست خالی نمی‌آمد. از همان اوّل زندگی، کارهای هیجانی و شگفت‌آور کم نداشت. یک‌بار یک دست لباس هندی گرفته بود و وقتِ آمدن، گیر داده بود تنم کنم. می‌گفتم: «من فکرِ توام زودتر بیای، تو فکر چی هستی»؟! شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️یک‌بار ساعت سه نصفِ شب من را بیدار کرد و گفت: «بنشین»؛ نشستم. گفت: «چشماتو ببند». نمی‌فهمیدم چه می‌گوید. گیجِ خواب گفتم: «تو این تاریکی»؟! گفت: «تو ببند»! بستم. گفت: «دستتو بده.» غُرغُرکنان گفتم: «بیا». بعد از کلّی هیجان دادن به قضیه، برق را روشن کرد و النگوی توی دستم را نشان داد و گفت: «قشنگه»؟ مثلاً هدیه خریده بود! با چشمِ نیمه‌باز بهش خیره شدم. لبخند زد و گفت: «دوست داشتم اینطوری بدم بهت خب»! گفتم: «تو حالت خوبه محمدحسین؟! مُخِت کار می‌کنه»؟! 🎙نقل از همسر شهید شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
خوابی جالب👌🏼 یک شب که سوریه بود خواب دیدم مقام معظم رهبری به من می گوید فرزندی که در راه دارید پسر و اسمش علی اصغر است وقتی از خواب بیدار شدم تقویم را نگاه کردم دیدم فرزندمان در ماه رمضان به دنیا می آید و وقتی به محمد حسین گفتم خیلی خوشحال شد و گفت پس اسم فرزندمان مشخص شد. شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بازی شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه با فرزندانش 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴پارسال قائمیه دزفول سخت مشغول باز سازی یادمان بودیم، حسین سر از پا نمی شناخت، بسرعت کار میکرد، وسط کار وقت اذان ظهر شد، محمد حسین دست از کار کشید و رفت تا وضو بگیرد و نماز اول وقتش را بخواند، بهش گفتم، حسین! چند لحظه صبر کن،حاج آقا مياد نماز جماعت برگزار می کنیم، گفت :نماز اول وقت را از دست می دهیم، گفتم :طبق نظر مراجع فضیلت نماز جماعت از اول وقت بيشتره... : بی اعتنا به حرفهام شدو رفت!! گفتم: حسین، هوای نفسه ها... چند قدمی که رفته بود، ایستاد و برگشت، لبخندی زد وگفت :حق با شماست، صبر می کنم، جاتون خالی، آنروز یک نماز جماعت با حالی خونديم، رفتارهای حسین نشان از جوشش خون شهید علیزاده وطحان در رگ هاش بود... طولی نکشید که او هم آسمانی شد... روحش شاد، 🎙"خاطره جانباز مدافع حرم برادر سجاد صفا، از شهید محمد حسین حمزه " 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️همه چیز این دنیا فانی است و مرگ و آخرتی هست که باید هرلحظه به یاد آن باشیم و بعد از هر سختی ، آسانی خداوند قرار داده چه در این دنیا و چه در آخرت. و همیشه آماده مرگ باشید به طور مثال همین چند وقتی که ما آماده ماموریت بودیم به واقع شخصا سعی می کردم که کارهای خود را انجام دهم بعد بروم ماموریت؛ به واقع شخصا احساس می کردم هرلحظه مرگ کنارم است؛ به خاطر همین کارهای خود را دقیق انجام می دادم. ↩️(بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع‌ حرم محمد حسین حمزه) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴گفتم یک سری به گروهان دوم سمنانیها بزنم از وسط باغ زيتون عبور کردم، رسیدم به مقرشان، دیدم یکی از رزمندگان شلوار پاهاش بالا زده و آستین هاش جمع شده داره توالت ها را تمیز می کنه!! سر و صورتش پر عرق بود، معلوم بود خیلی تلاش می کنه!! گفتم: سلام خسته نباشی پهلوون نگاهی بمن کرد، و با لبخند خاصی جواب سلامم را داد و... اومدم داخل سنگر از بچه ها پرسیدم، بیرون این کیه که داره سرویس های دستشویی را تمیز ميكنه؟ یکی گفت:این حمزه است... گفتم :کارگر شماست؟ گفتند نه، فرمانده گروهان ماست!! گفتم :خجالت نمی کشید، شما نشستید فرمانده شما براتون دستشویی بشوره؟ گفتند :نمی گذاره ما دست بزنیم، نذر کرده خودش این کارها را بکنه!! دیروز هم تمام شیرها را تعمیر کرده، ميگه بچه های جدید میاین تو مضیقه نباشن، واقعا به این همه اخلاص و ساده گی اش غبطه خوردم، درست مانند سرداران زمان دفاع مقدس،... روحش شاد رزمنده مدافع حرم از تنکابن، برادر ناظریان مسوول ادوات (شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه)♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️وقتی که اولین بار از ماموریت برگشته بودند برای استقبال به امام زاده یحیی رفته بودیم با بغضی که درگلو از شهادت شهید محمد طحان داشتم بااشکهای جاری محمدحسین را در بغل گرفته بودم تو اون لحظه به من گفت: گریه نکن خوش به حال محمد شد ,ما باید به فکر خودمان باشیم ببینیم کجا هستیم. درجلوی ورودی امام زاده یحیی خم شد وجلوی قدم های پدر شهید طحان رابوسید شاید به خاطر همین ادب به پدر شهید ,خدا محمدحسین را زود خرید. 🎙(نقل از دوست شھــید) شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
آخرین جمله💔 برای آخرین جمله گفت عزیز جان بهت افتخار میکنم گفتم چرا چی شده گفت خیلی ها اینجا به خاطر شرایط همسرانشون برگشتن ولی تو با این بار سنگینت بهم نه نگفتی رضایت دادی ، گوشی رو قطع کردم دیگه بغض نگذاشت صحبت کنم. 🎙(نقل از همسرشهید) شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴ان شب، از دور نور ضعیفی را دیدم که هی روشن و خاموش ميشد، با خودم گفتم نکنه اتفاقی افتاده، دارند با چراغ علامت ميدن!! نه نميشه، بی سیم سالمه، میتونند با بی سیم بگن، شاید یکی داره سیگار میکشه!! آخه سیگاری نداشتیم، گفتم باید خودم برم ببینم چيه... کم کم نزدیک شدم... ديدم شهید حمزه است،.. با چراغ قوه کوچکش متنی را نگاه می کنه... پرسیدم، آقا حمزه لیست نگهبانهاست؟ گفت :نه پرسیدم، کد بی سیم را چک میکنی؟ گفت :نه نزدیک تر شدم، دیدم زیارت عاشوراست،!! موقع نگهبانی اش، با نور ضعیف چراغ قوه زیارت میخونه و اشک میریزه!!! گفتم :حمزه جان ما را دعا کن... فردای آن روز حسین کربلایی شد،،، 🎙نقل از همرزم شهید (شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه)♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
آخرین اذان 🖐🏼 از ساعت 8شب درگیری آغاز شد، آتش سنگین داعش، ما را یاد آتش دیوانه وار بعثیان در عملیات کربلای 4و5می انداخت تا صبح درگیری تن به تن با داعش ادامه داشت، موقع اذان صبح در میان آتش سنگین دشمن، یهو متوجه شدیم یکی داره بلند بلند اذان ميگه!!! خوب که دقت کردیم دیدم کسی نیست جز شهید محمد حسین حمزه، آخرین اذان و نماز او بود، 2ساعت بعد همانند سیدالشهدا شهادتینش با شهادتش کامل شد، و... (نقل از سردار قاسم زاده فرمانده تیپ دوازده قائم) شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
موقعیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)💔 در حمله گروهک تروریستی داعش ، شهید محمد حسین مجبور به ترک موقعیت قبلی که به اسم موقعیت حضرت زهرا (سلام الله ) تحویل ایشان شده بود؛ شد.این عقب نشینی برای شهید بسیار ناخوشایند بود به حدی که برای از دست دادن آن موقعیت در آن لحظات قبل از شهادتش که در کنار هم بودیم اشک می ریخت... داعش در حمله ای اقدام به پرتاب سه گلوله از توپ 106 کرد که یکی از آنها به موقعیت بچه های فاطمیون برخورد و تعداد زیادی از آنها را شهید کرد. گلوله دوم و سوم به موقعیت ما برخورد کرد که ترکش از دو ناحیه ی گردن (شاه رگ) و شکم و پهلو به شهید عزیز اصابت کرد و در همان محل و موقعیت موجب شهادت ایشان گردید. (شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه )♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR