فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱مجموعهاستوری
#امام_علی
#میلاد_امام_علی (علیه السلام) بر همه شما عزيزان عاشقان مولا علی علیه السلام مبارک باد
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استوری
جشن میلاد امام علی علیه السلام♥️؛
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری🎙
میگم تا ابد با صوت جلی من حیدری ام، آقامه علی... 🌱✋🏻
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنههایی جذاب و دیدنی از دیدار فرزندان شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب
#پدر
✋🏻ولادت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام ) بر شما مبارک
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌱کارت پستال دیجیتالی👇🏼
https://digipostal.ir/veladatali
#میلاد_امام_علی مبارک باد♥️٫
#روز_پدر مبارک باد:)✋🏻
امام خامنهای:
بچههاى شهدا
پدران عزیز شما، این هدیهى الهى را آسان و رایگان بهدست نیاوردند
از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد
🎊روز پدر مبارک باد
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💔به یاد شهید مدافعحرم پویا ایزدی مرور می کنیم خاطرات زیبای این پدر نمونه آسمانی را...
🌷شادی روحش صلوات ❣
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
ابراز احــــساسات💕
🖐مرد بود، مردی به تمام معنا مرد.
با تنی تنومند و اقتداری که در کارهایش موج میزد.
مردی که مردیاش او را اسیر غرور نکرده بود. سرشار از احساسات میشد هر کجا که پای محبت و مهربانی به میان میآمد.
آنچنان احساساتش را بروز میداد که اطرافیان غرق محبت و عشقش میشدند. !
-همسر شھــیدشهید مدافعحرم پویا ایزدی
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
پیشنھاد خوب🌸
🔴چند روزی بیشتر از زندگی مشترکمان نمیگذشت.
سررسیدی آورد و گذاشت روی میز. من را صدا زد و گفت: «این سررسید باشد برای همهی حرفهایی که نمیتوانیم رو در رو به هم بزنیم. هر وقت از دست هم دلخور شدیم و کوچکترین ناراحتی ایجاد شد اینجا مینویسیم تا دیگری مطلع شود. اینطور هم حرفی در دلمان نمیماند و هم خودمان آرام میشویم.»
پیشنهاد خوب و جالبی بود. آن دفتر شده بود حلال خیلی از مشکلات کوچک و سوء تفاهمهایی که اگر در دل هر کداممان میماند ناراحتیهایی ایجاد میکرد.
-همسر شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی ♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌹اولین دیــــــــدار
🔴فاطمه(من) روی تخت بیمارستان بودم و ریحانه هم کنارم.
وارد اتاق که شد اول سراغ من آمد . حالم را پرسید و خوش و بش کرد.
بعد رفت سراغ ریحانه.
در آغوشش کشید. دقایقی او را به سینه چسبانید. اذان و اقامه را در گوشش خواند و برایش دعا کرد که جزو یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه قرار گیرد.
ساعتی گذشت. باید به خانه میرفت اما پای رفتن نداشت. با گریه اتاق را ترک کرد.
به قول خودش آن شب به خاطر دوری از همسر و دختر یک روزهاش از بدترین شبهای عمرش بود.
-همسر شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی ♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
توطئهی دشــــمن‼️
🌹خوب غذا میخورد، تأکید زیادی هم روی غذای خوب خوردن داشت.
سعی میکرد همیشه مرغ و گوشت بومی برای خانه بخرد. روغن هم فقط زیتون و کنجد، برنج هم برنج ایرانی. از خوردن غذاهای آماده و فست فود هم پرهیز میکرد.
پویا سلامتی را نعمتی از جانب خداوند میدانست که حفظ آن بر همگان واجب هست. او نگران توطئهی دشمنان برای تغییر ذائقهی ایرانیان و در خطر بودن سلامتی آنان بود.
-همسر شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
یڪــۍشــــــدن !
♥️دخترمان سه چهار ماهه بود که به یک سری مواد غذایی آلرژی پیدا کرد.
دکتر دو راهکار به ما داده بود. یا باید از شیر خشک تغذیه میکرد و یا آنکه مادر باید از خوردن یک سری غذاها محروم میشد.
رعایت رژیم خیلی سخت بود اما به خاطر دخترمان پذیرفتم.
پویا هم از همان روز خود را در ممنوعیت غذایی قرار داد.
گفته بود: «اگر قراره تو به خاطر فرزندمان گذشت کنی و سلامتی خودت را به خطر بیاندازی من هم به خاطر تو گذشت میکنم. یکی شدن یعنی همین.»
-همسر شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💞همیشہ ڪــنارھــم
🔴نشسته بود جلوی تلویزیون. مستند شهید و شهادت در حال پخش بود.
خودش را کنار من کشید و گفت: «چقدر شهادت پایان زیبایی هست. کاش ما هم مرگمون شهادت باشه.»
سکوت بین مان حاکم شد. پویا دوباره لب به سخن گشود و گفت: «سؤالی بپرسم راستش را میگی؟»
- بپرس!
🔻- ما از اول عاشق هم بودیم. آدم هم همیشه بهترینها را برای عشقش میخواد. تو تا حالا برای من شهادت خواستی؟
- اگه یک روز یک جایی شهادت نصیبت بشه قول میدی من و ریحانه هم کنارت باشیم؟
- قول میدم.
- باشه. سعی میکنم برات دعا کنم!
-همسر شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔻ابوریحــــانــــــــــھ
🔴تمام عقل و هوشش را ریحانه برده بود.
همهی وجودش شده بود یگانه دخترش.
هر جا مینشست از ریحانه میگفت و از شیرین کاریهایش.
ماموریت عراق که رفته بود، روزها را به عشق ریحانه شب میکرد، مجاهدان عراقی که عشق و علاقهاش را به دخترش دیده بودند، ابوریحانه صدایش میکردند، ابوریحانه شد نام جهادی پویا...
! نام پویا دیگر تغییر کرده بود. ابوریحانھ...
-دوست شھــید
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
اعــــــــتماد بــــھ خُدا ! 💚
🔴همیشه آرام بود حتی در شرایط سخت.
بعضیها آرامشش را دلیل بیخیالی میدانستند.
خودش اما میگفت: «تا خدا هست و توکلمان به خداست هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.»
اگر هم میدید کسی در شرایط سختی، بیتابی و ناراحتی میکند میگفت: «اگه به خدا توکل کنی و به او اطمینان کنی دیگه هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. به خدا توکل کن و به او اعتماد داشته باش.»
-دوست شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
پیشنھــاد سازندھ🖐
🔴🔴مأموریت عراق که رفته بود در زمانی کوتاه با نیروهای ایرانی و عراقی مستقر رابطهی خوبی برقرار کرد.
چند باری همراه با نیروهای مهندسی به کارگاه مصفح سازی ادوات رفتند.
پویا در کارگاه متوجه شد کارشان اصولی نیست و صفحات در برابر گلوله مقاوم نیستند و بهتر است نوع فلز و قطر صفحات تغییر کند.
⭕️آنقدر صحبت کرد و دلیل آورد که قبول کردند.
بعد هم با سپاه قدس در ایران ارتباط برقرار کرد و کد صفحات فلزی مخصوص را داد تا ساخته شود.
-علۍمحمدصفرۍ
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
اطاعــــــــت'پذیرۍ🙏
⭕️عراق که بودند در ساختمانی نیمه کارهای در محاصرهی داعش قرار گرفتند. فرمانده دستور داده بود: «هیچ کس حق تیراندازی ندارد مگربا صدای تکبیر من!»
داعشیها لحظه به لحظه به ساختمان نزدیک و نزدیکتر میشدند. مطمئن نبودند کسی در ساختمان هست یا نه.
در حال ورود به ساختمان بودند که پویا گفت: «اگه قراره شهید بشیم بهتره قبلش چندتایی از اونها را بکشیم.»
🔘اما سخن فرمانده یادش آمد و عکس العملی نشان نداد.
نیروهای داعش داخل ساختمان را به رگباربستند. بلوک و سنگ از سقف روی سرشان میریخت اما تکان نمیخوردند.
دشمن که از بودن ایرانی در ساختمان ناامید شد مکان را ترک کرد و دور شد.
تدبیر فرمانده و اطاعت پذیری نیروها جانشان را نجات داد.
-برادرخانم شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
نهۍازمنڪــــــر !!
رفته بودیم گردش !
⭕️در حال قدم زدن بودیم که پویا متوجه شد سه پسر دنبال چند دختر افتاده اند. سرعت راه رفتنش را بالا برد. رسید به پسرها. یک پشت گردنی بهشون زد و گفت: «راهتون را عوض کنید و از آن طرف برید!»
پسرها که حسابی جا خورده بودند برگشتند که فحش و ناسزا بدهند. هیکل و هیبت پویا را که دیدند سرشون را زیر انداختند و راهشون را کج کردند.
دخترها آمدند پیش من تا تشکر کنند.
او هم وقت را غنیمت شمرد وگفت: «شما اگه با سر و وضع درست بیرون بیایید این مشکلات و مزاحمتها براتون ایجاد نمیشه!»
-همسر شھــید
شهید مدافعحرم پویا ایزدی♥️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR