🎙دوستوهمرزمشهید :
#سفر_حج
روزهای آخر حضور در شهر مکه بود
بعد از نمازی که داخل مسجدالحرام خوندیم ٬
تصمیم گرفتیم برای سوغاتی خریدن یه سری به مراکز خرید بزنیم .
خلاصه با پرسوجو کردن رسیدیم به یکی از مراکز خرید بزرگ شهر.
بعد کمی گشت وگذار داخل این فروشگاه
مسعود با خنده و شوخی گفت :
من که پول به #جنسای_چینی نمیدم٬
میرم عبدل آباد(جنوب_شرق_تهران) بهترین جنسُ می خرم ، اینجا فقط به درد این می خوره که استراحت کنی و خنک بشی😁.
واقعا تو اون گرمای تیرماه ، خنکای داخل فروشگاه دلچسب بود.
گذشته از شوخی مسعود رو خریدهاش خیلی حساس بود در مورد جنسی که می خواست بخره تحقیق می کرد .
خلاصه مسعود از اون پاساژ به اون بزرگی از یه تی شرت آستین بلند سبز یشمی یقه دار خوشش اومد و به منم گفت که دوتا بخریم 🤔
میگفت : هم جنسش خوبه هم قیمتش مناسبه بخریم باهم بپوشیم #ست_بشه 😁
بعد شهادت مسعود من دیگه نتونستم اون تی شرت رو بپوشم ...
آخه دیگه کسی نیست باهاش #ست_کنم😔
#شهيدمدافعحرممسعودعسگری🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفربخیر...
جوونیکهشدیعاقبتبخیر..🕊
#شهیدمسعودعسگری
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد...
#شوق_پرواز🕊
#شهیدمسعودعسگری☘️
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
#میلادامامجواد_علیهالسلاممبارک🌺🍃
#میلاد_امام_جواد (علیهالسلام)
#امام_جواد ♥️
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 بوی گل و سوسن و یاسمن آید 🌸
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌺 ۱۲بهمن سالروز ورود امام خمینی (ره) به میهن اسلامی ایران و آغاز دهه مبارک فجر بر فجرآفرینان مبارک باد ...
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🕌☘️
خوشا آنان ڪہ #زینب یارشان شد
صداقتـــــ در عمل گفتارشان شد..
بہ عباس اقتدا ڪردند و رفتند
علمدار #حسین ســــردارشان شد
✨کلُناٰ عَباٰسَکْ یاٰ زِیْنَب✨
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴یک مرتبه که در کوچه بودم و داشتم در تلگرام برای یکی از دوستانم مطلبی را تایپ میکردم، حسابی مشغول شده بودم و نزدیکی های خانه، آرام آرام قدم برمیداشتم که یک دفعه مسعود جلوی من ظاهر شد و دست هایش را طوری که انگار میخواهد من را در آغوش بکشد، باز کرده بود.
هر وقت به آن جا و سر کوچه میرسم یاد داداشم میافتم و خیلی دلم برایش تنگ میشود. هر وقت میآمد خانه با محبت و انرژی خاصی دست دراز میکرد و سلام میداد. خیلی با محبت بود. هنوز گرمای دستش را احساس میکنم. همیشه همین طور بود. حالت ها و حرکاتش هیچ وقت از ذهنم بیرون نمیرود...
🎙(نقل از برادر شهید)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔻چند سالی که با او هم محله ای بودم، هیچوقت ندیدم مسعود مثل بعضی از جوانها وقتش را در کوچه و خیابان به بیهودگی بگذراند.
جوان مؤدب و سربه زیری بود که احترام کوچک و بزرگ محله را نگه میداشت.
مسعود مثل یک برادر بزرگتر برای بچههای محله بود. چند بار وقتی به پول نیاز داشتم، سراغ او رفتم و مسعود که میدانست من خرج خانوادهام را میدهم، با قرض از دیگران مبلغ مورد نیازم را برایم فراهم کرد.
هر وقت دلم میگرفت، با مسعود درد دل میکردم و خیالم راحت بود که او راز زندگیام را پیش کسی فاش نمیکند...
🎙(نقل از دوست شهید)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۴ مسعود پس از خوردن سحری به پارکینگ رفت و تا افطار مشغول تمیز کردن آن شد. پارکینگ مثل سمساری بود، مسعود تمام وسایلها را از پارکینگ به انباری پشتبام منتقل کرد. تنها با زبان روزه چندین مرتبه این پنج طبقه را طی کرد. ما برای مراسم ختم یکی از اقوام دعوت بودیم. به مسعود گفتم، «مسعود جان خورشت را گذاشتهام، اگر توانستی برنج را شما بگذار» زمانیکه برگشتیم نزدیک افطار بود. هم پارکینگ تمیز شده بود و هم غذا آماده بود. حتی برگهای درختان حیاط را تمیز کرده بود و شیشههای پارکینگ را پاک کرده بود تا جای قطرات آب روی آن نمانده باشد. با وجود خستگی بسیار، آن شب نیز مسجد ارگ مسعود ترک نشد.
ما در خانواده رسم داریم، هر هفته در منزل یکی از اقوام جمع شده و قرآن بخوانیم. منزل خواهرم بودیم. سر سفره افطار همه از کوچکترین عضو خانواده تا بزرگترین آنها یک دعا کرده و همه آمین میگویند.
آن شب مسعود برای اولین مرتبه در حضور جمع، آرزوی شهادت کرد و همه آمین گفتند. تعجب کردم، مسعود پسر توداری بود. با وجود مهارتهای گوناگونی همچون «خلبانی»، «پاراگلایدر»، «غواصی»، «سقوط آزاد»، «چتربازی»، «کوهنوردی» و... که داشت، هیچکس از آنها اطلاعی نداشت.
نمیدانستم چه طور سکوت خود را شکسته بود. پس از افطار برادرم گفت، «خواهر، دیدی مسعود چه دعایی کرد؟!» گفتم، «الحمدلله، خیلی خوشحال شدم...
مسعود سه ماه پس از آن به آرزوی خود رسید💔.
🎙(نقل از مادر شهید)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
شب شهادت از زبان پدر 💔🎙
«عملیات موفق بچه های فاتحین برای آزادسازی شهرالعیس ضربۀ سنگینی به تروریست های تکفیری وارد کرده بود تا جایی که بر اساس مکالمات شنود شده ، آن ها دیگر روحیه و انگیزه ای برای مقاومت نداشتند. بعد از سقوط شهر، نیروهای مدافع حرم برای پاکسازی و آزاد سازی وارد شهر شدند. آقا مسعود و چند نفر از نیروهای فاتحین جلوتر از بقیه در حال پیشروی بودند که در کمین دشمن گرفتار شدند. یکی از تکفیری ها با سلاح سنگین و پیشرفته ( توپ) به سمت ماشین آن ها شلیک میکند و همین تیراندازی موجب شهادت مسعود و چند نفر دیگر از نیروهای فاتحین میشود...
🔺(شهدای اربعه حلب)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️قبل ازعملیات باهم قرار گذاشته بودیم که اگر شهید یامجروح شدیم وسائل مهم مثل بی سیم، جی پی اس همدیگروبرداریم، همینطور ساعت ها و انگشترامون،
ازهمه مهمتر انگشترها بود.
⭕️وقتی بانگ توپ بیست و سه بلندشد و مسعود وهمرزم هاش روی زمین افتادن،رسیدم بالاسرش بی سیم و جی پی اسش رو برداشتم مسعود رو کشیدم عقب و سوار بر ماشین به سمت درمانگاه، تو درمانگاه صحرایی اشک تو چشمام جمع شد و یاد حرفمون افتادم.
خواستم انگشترو دربیارم انگشت رو.کمی حرکت دادم اما دلم نیومد،انگشت ها دستان و بدن مسعود پراز ترکش بود دلم نیومد انگشتر رو از روی زخم ها به زور دربیارم،
دوباره سواربرماشین بعدی به سمت عقبه و قسمت شهدا برگشتیم
🌺خیلی پیگیر انگشترمسعود بودم، با دعوا وارد قسمت شهدا شدم و از مسئولش پرسیدم گفت نگران نباش میرسه دست صاحبش. وقتی به ایران امدیم و انگشتر رو دست مادرشون دیدم دلم اروم گرفت.
🎤راوی:همرزم شهید
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جـوانـم،جـوانِرشـیـدم...♥️🕊
#شهیدمسعودعسگرۍ
تقدیمبهمادربزرگوارشهید🌱
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#خاطرهودلنوشته📎
همرزمشهید:
حيف...😞
حيف كه نميدونستم اين آخرين نگاه مسعود هست...😔
حيف كه نميدونستم چرا مسعود از ما و از دنيا روي پوشانده...💔
حيف كه نميدونستم اين آخرين ديدار ماست...😭
درك نكردم اين چشمان پر شور و شوق را كه به چه حقيقتي دست پيدا كرده اند.☘
چند روز بعد از شهادت مسعود و يارانش، فرماندمون از ظهر روز شهادت مسعود تعريف ميكرد ، #فرمانده اي که سالها مسعود رو بزرگ كرده بود:
بعد از فتح شهر الحاضر، همه خوشحال بودن😍بچه ها سيستم صوت مسجد جامع الحاضر رو راه انداختند و اذان شيعه رو تو تمام دشت پخش كردن همه شاد بودن از پيروزي 😍 اما #مسعود رو ديدم كه #شور و #شوق و #شادي عجيبي درونش بود،انگار یه جور ديگه اي شاد بود ، انگار از چيز ديگه اي جز فتح شهر هم خوشحال بود...🤔
با موتور تو خيابونهاي شهر ميگشت و #بي_قرار بود ...💔
چه كنيم كه درك ما از اين دنيا و راز آسمان ها خيلي ناقص هست . چند ساعت بعد، تو ورودي شهر العيس، وقتي بچه ها مثل گلبرگ هاي گل سرخ پر پر شدن و روي زمين افتادندعلت اون #سرمستي رو درك كردم.
اين عكس...
آخرين عكس شهيد مسعود عسگري هست.
بعد از فتح الحاضر
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
زمانی که مسعود بین ما حضور داشت، صمیمیت و همکاری خاصی برقرار بود اما بعد از شهادتش این صمیمیت بیشتر حس می شود و حضورش را در زندگی خود حس می کنیم و خیلی از مشکلاتمان را با توسل به مسعود برطرف می شود. در روزهای پایانی قبل از اعزامش به سوریه برای حل یکی از مشکلاتم بسیار کمک کرد و راهنمایی های خوبی به من داد و این کمک او حتی بعد از شهادتش نیز حس می شود، به طوری که مدتی در همان کاری که شهید عسگری برای من انجام داده بود دچار مشکلی شدم که به آسانی رفع نمیشد که با توسل به مسعود، آن گره نیز از زندگی من باز شد و فهم این آیه از قرآن کریم که می فرماید:
🔺(هرگز مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می گیرند) بیشتر برایم ملموس شد.
🎙(نقل از دوست شهید)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✨حضور شهید در زندگی
برای مراسم شب قدر راهی بهشت زهرا (سلام الله علیها) شدیم تا در کنار مسعود این شب را زنده بداریم و از وی بخواهیم دستان ما را هم گرفته و به سوی خدا ببرد.
از پسرم میخواهم دعایی که میکنیم، او آمین بگوید.
در طی مسیر دائم با پسرم صحبت میکردم و میگفتم، «مسعود خودت جای پارک ماشین را فراهم کن. خودت راه را باز کن.»
هرچند که دیرتر از برادرم راه افتادیم، اما بسیار زودتر از آنها رسیدیم.
حضرت آقا فرمودند، «خانواده شهدا برای تقرب به خدا متوسل به شهید خود شوند و از وی کمک بخواهند.» بسیار حضور فرزندم را احساس میکنم و هر خواستهای که دارم به مسعود میگویم.🌹
حتی خوابش را می بینم. خیلی های دیگر هم از آشنا و غریبه بعضا به من پیام می دهند که خواب مسعود را دیده اند. ماشاءالله دست به پیام دادنش خوب است.😊
🎙(نقل از مادر شهید)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همراه با تشییع پیکر شهید عزیز مسعود عسگری 👌🏼💔
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙(نامه برای مادر شهید)
🔴چند سال پیش مشکلی داشتم
که دو سال شده بود به هر دری میزدم حل نمیشد ،
تا اینکه از طریق تلویزیون مستندی که در مورد آقا مسعود بود رو دیدم ،
.
همون روز بهشون گفتم مگه نمیگن شهدا زنده هستن !!
پس اگه هستی و صدای منو میشنوی مشکلم رو حل کن ،
منم قول میدم یادبود شما رو تا حد توان نشر بدم
در عرض ۴۸ ساعت مشکلم به لطف خدا و وساطت گل پسر شما حل شد ،
حدودا ۵ سال پیش بود،
.
از اون سال تقریبا سعی کردم یادبود ایشون رو به طرق مختلف نشر بدم ،
. اوایل از طریق چاپ بر روی برگه و توزیع بین مردم ،
بعد از طریق تهیه فایل و انتشار از طریق تلگرام و یه دو هفته پیش تصمیم گرفتم از طریق اینستاگرام این کار رو انجام بدم
خیلی به ایشون ارادت دارم
.
اسفند سال ۹۸ اومدم تهران و سر مزار ایشون رفتم
خیلی دوست داشتم شما رو حضورا میدیدم اما فرصت کم بود و من کم توفیق ،
من از خراسان جنوبی هستم و مزار شهدای تهران
و زیارت و دیدار مجدد مزار این عزیزان یکی از آرزوهای منه .
من برای آقا مسعود هر زمان میرم مشهد دعا میکنم
و براشون یه جلد قرآن وقف حرم امام رئوف کردم
و از طریق یکی از دوستانم در لندن تا حدی یادبود شهدا رو نشر میدیم البته در حد توان و بین دوستان...
من حجابم رو مدیون شهدای مدافع حرم هستم و از طریق این عزیزان الان روی حجاب و نماز مقیدتر شدم . قبلا خیلی روی این مسائل حساس نبودم و زیاد با مفاهیم شهید و شهادت ارتباطی نداشتم .
به نظرم شهدای مدافع حرم باعث یه بیداری جدید در جامعه شدن .
#کراماتشهید
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره همرزم شهید از اولین اعزام به سوریه و اولین دیدار با #شهید_حاج_قاسم _سلیمانی
وقتی داخل هواپیما بودیم👇
من و مسعود کنار هم بودیم یه دفعه زد رو شونم و گفت اونجارو اونجارو😳 نگاه کردم دیدم مردی که کل دنیا مبهوتشه روبرومون وایساده داره مارو نگاه میکنه
حاج قاسم
اولین بار بود میدیدیمش چند لحظه شد دست تکون داد👋 و لبخندی زد 🙂و رفت ذوق زده شده بودیم😍 اصلا باور نمیکردیم تو پرواز ما باشه...
روایت #مادر_شهید مسعود از شهادت حاج قاسم
این قطعه فیلم برای بعد از شهادت حاج قاسم هست
قبل از اینکه پیکر شهید سلیمانی به کشور برگرده از دانشگاه تهران تا میدان فلسطین مراسمی بود که شرکت کردم
از غم شهادت حاج قاسم اشک می ریختم
آسمان هم مثل ما دلش شکسته بود و اشک هاش به نم نم بارون تبدیل شده بود و به زمین میریخت
عکس مسعودمو روی عکس حاج قاسم چسبونده بودم و توی دستم بود
یکی از قطره های بارون روی گونه شهیدم افتاده بود
وقتی به خونه برگشتم دختری که از دور بدون اطلاع من فیلم و عکس از من گرفته بود، عکس و فیلم هارو برام ارسال کرد
این قطره اشک توجه منو به خودش جلب کرد
گفتم مسعودم طاقت دیدن دل شکسته و اشک های مادرشو نداشته و با اشک های مادرش اشک ریخته...
#جانفدا
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
شعر مورد علاقه شهید مسعود عسگری ❤️
#آخرینپیامشهیدبهمادر🍃
باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
کوه است دل مرد ولی کوه نه هر کوه
آن کوه که آتش به جگر داشته باشد
عشق است بلای من و من عاشق عشقم
این نیست بلایی که سپر داشته باشد»❤️
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ🔴
#اسرائیل۲۵سالآیندهرانخواهددید ❌
#تقدیمبهشهیدمسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلبانشهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
#فرماندهتکاورنیروهایفاتحین
شادیِ روحش صلوات :)♥️
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR