📸تصاویر حضور امام خامنهای در مرقد مطهر امام خمینی(ره) و گلزار شهیدان
🔹از جمله شهدایی که رهبر انقلاب برسر مزار آنها حاضر شدند، شهید «محمد امین صمدی» بود که اخیرا در حمله رژیم صهیونیستی به دمشق به شهادت رسید.
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر آنان که بدون هیچ نسبت خونی
در حضورشان امنیت مطلق داریم((:
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎬حزب الله آمادگی خود را برای مبارزه با صهیونیستها به رخ کشید
🔻 ویدیویی از آمادگی بالای نیروهای ویژه «رضوان» حزبالله برای مواجهه با نظامیان صهیونیست
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔹شهادت 🌷
محمد بلباسی در منطقۀ خانطومان سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری داعش بههمراه دیگر همرزمانش به درجۀ رفیع شهادت نایل شد. محسن بهاری رزمندۀ مدافع حرم که در حماسۀ خانطومان حضور داشت، نحوۀ شهادت شهید بلباسی را اینگونه روایت میکند:
شهید کابلی با اصابت خمپاره به شهادت رسید. شهید بلباسی که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت که شهید کابلی را بیاورد، شهید بریری هم برای کمک به بلباسی رفت تا در میان تیر و ترکش تنها نباشد. وقتی پیکر کابلی را روی ماشین گذاشتند، با قناسه هر دو را از پشت زدند.💔🥀
📚برگرفته از کتاب برای زین أب
خاطرات زندگی شهید مدافع حرم، محمد بلباسی، از کودکی تا شهادت
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
▫️خاطرات همسر شهید بلباسی پس از شنیدن خبر شهادت شهید محمد بلباسی 🌹
میخواستند مرا ببرند بیرون که نفهمم. قبول نکردم. اما آمدند و بچهها را بردند پارک.
همان روز شهادت محمد، ساعت خانه خوابید، تسبیح در دستم پاره شد، آبگرمکن خاموش شد. ولی اصلاً نمیخواستم فکر بد کنم، میگفتم اینها همه اتفاقی است. دلم ریش میشد ولی خودم را گول میزدم.
ساعت ۸شب عمویم زنگ زد که عموجان میخواهیم با پدرت بیاییم خانهتان، هستید؟ گفتم: «قدمتان سرچشم». همسایهمان اینترنت و تلفن خانه را قطع کرده بود.
هرچند دقیقه یکبار آشناها و دوستان زنگ میزدند به موبایلم و احوالپرسی میکردند.
بعد از عمو یکی از دوستانم از تهران زنگ زد و گفت: «نگران نباشیها آن خبری که دادهاند تکذیب شده».
اصلا به روی خودم نیاوردم که بیخبر هستم. گفتم: «آهان، باشه دست شما درد نکنه».
بعد رفتم گوشی محمد را آوردم و از طریق سیمکارت، اینترنت گوشی را فعال کردم، همان لحظه در گروهی، پسرعموی محمد پیام داد که«محمد شهادتت مبارک». بعد هم عکسی را پست کرد.
عکس تار و محو بود. تصویر آدمی با لباس نظامی که روی زمین افتاده بود. تمام بدنم میلرزید. جلوی دهانم را گرفتم تا جیغ نزنم و بچهها از خواب نپرند. عکس داشت واضح میشد و شیشه عمرم نازکتر!💔 عکس محمد بود. محمد من! به سرش تیر خورده بود. یا امام حسین. عکس که واضح شد. چشمم تار شد؛ «محمد! محمدم! آقای خانه! بابای بچهها...! جواب مهدی را چه بدهم که امروز حسابی بهانهات را گرفت.» دستم را به چهارچوب در گرفتم. دست دیگرم هنوز جلوی دهانم بود. بچههایم؛ فاطمه، حسن و مهدی خواب بودند.
◾️محمد رفته بود. قبل از اینکه زینبش را ببیند؛ زینبی که ۶ماه دیگر تازه به دنیا میآمد. خودم را به آشپزخانه رساندم. شیر آب را باز کردم. فقط میگفتم محمد! دستم را زیر آب گرفتم. آب در دستم جمع شد؛ « محمد زنگ بزن!» نیت وضو کردم و آب را بهصورتم پاشیدم؛« محمد! یه خبری از خودت بده.» آب را روی دست راستم ریختم؛«محمد! یعنی زینبت رو نمیخوای ببینی؟» آب را روی دست چپم ریختم. تصویر واضح محمد تیرخورده آمد جلوی چشمهایم. همانطور که از پشت سرش خون میرفت، بلند شد، ایستاد و خندید.
مسح کشیدم. جانماز را پهن کردم؛« دو رکعت نماز شکر میخوانم برای رضای خدا و شهادت محمدم! قربة الیالله. اللهاکبر...»🌹🌹🌹
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📝وصیتنامه شهید بلباسی برای همسرش ❤️🍃
همسر وفادار و مهربانم سلام، خدا را گواه میگیرم که اگر نبود همراهی و همدلی شما بنده به این سعادت دست پیدا نمیکردم.
بارها شما آزموده شدید و در سختترین شرایط با تمامی کمی و کاستیها با من همراه بودی و هیچ وقت در انجام کار خیر مانع من نشدی و حتی مرا تشویق به انجام آن کردی، در صورتی که این همراهی شما سختی زیادی بههمراه داشت و دوری من از خانه خللی در زندگیمان ایجاد نکرد و مانند یک شیرزن امورات منزل را رتق و فتق کردی و هر سه فرزندمان را به نحو شایسته تربیت کردی و تنها نگرانی شما کسب حلال و آوردن لقمه حلال برسر سفره بود و مرا توصیه به تقوی و دوری از گناه میکردی و هیچوقت از من راحتی و آسایش دنیا را نخواستی و همیشه به فکر آسایش و راحتی خودمان و فرزندانمان بودی.
با اینکه تازه از مأموریت تقریبا یک ماهه جنوب برگشته بودم و بعد از ۴ شب ساعت ۱۰ شب مطلع شدم باید به سوریه عازم شوم و این موضوع را به شما گفتم، شما لحظهای درنگ نکردی و فرزند در راهمان هم مانع رفتن من نشد و با روی گشاده از رفتن من برای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) استقبال کردی، این هم آزمون دیگری بود که باز هم شما سربلند از آن بیرون آمدی.
همسر عزیزم! مطالبی که عرض کردم گوشهای از دریای خوبیها و عشق و محبت شما بود.
الان که دارم این وصیتنامه را مینویسم خیلی دلتنگ شدم و گریه امانم نمیدهد، بنده لایق شهادت نیستم، اما اگر خداوند متعال به این کمترین عنایتی بکند و مرگ ما را شهادت در راهش رقم بزند، آن را مدیون تو هستم.
وعده ما انشاءالله در محضر بی بی زینب(سلام الله علیها) و ائمه معصومین،
برای تو صبر زینبی را آرزو میکنم، از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختیها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد.
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شهید بلباسی در حال نوشتن وصیتنامه 💔🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔹آرامش زینبی🍃
«وقتی پدرم سوریه بود، خیلی وقتها با خودم و در تنهایی به شهادتشان فکر می کردم و از این فکر واقعاً می ترسیدم. فکر می کردم نتوانم دوری و شهادتشان را تحمل کنم و حتماً خودم هم دق می کنم، فکر می کردم هیچ تکیهگاهی نخواهم داشت، اما واقعاً اینطور نبود، دو روز بعد از شهادتشان چنان صبر و آرامش عجیبی در خودم احساس کردم که مطمئن هستم از طرف «حضرت زینب» و «حضرت رقیه» سلامالله علیها بود...
«حالا بعد از شهادتشان خیلی وقت ها با قاب عکس و بیشتر با لباس و چفیه شان صحبت میکنم.
مطمئن هستم پدرم صدایم را می شنود چون به هر شکلی شده جوابم را داده و راهنمایی ام می کند.
توصیه های پدرم را خوب یادم هست، اینکه دوست داشتند حافظ واقعی قرآن باشم، حجابم را رعایت کنم، پشتیبان ولایتفقیه باشم و هیچوقت از ولایت جدا نشوم.
پدرم همیشه می گفت: وصیتنامه شهدا را بخوانید و شهدای شهر و محلهتان را بشناسید، آنان را فراموش نکنید و دنبال این باشید که بفهمید اهداف شهدا چه بوده است. همین ها را یکبار هم در دفتر خاطراتم نوشتند، یکبار که قرار بود به سوریه بروند.»
🎙راوی:دختر شهید
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
محمد وقتی متوجه شد فرزند چهارم را خدا به ما عنایت کرده گفت:
«حس میکنم دختر است و اسمش را با خودش آورده، اسمش را زینب بگذاریم».
حالا زینب چند روز است که به دنیا آمده است.
برعکس تولد ۳فرزند دیگرم که همه با سر و صدا تبریک میگفتند، بعد از دیدن زینب همه گوشه چشمشانتر میشود. بغلش میکنم و آرام وصیتنامه محمد را که دیگر حفظ شدهام در گوشاش زمزمه میکنم:
«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختیها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد».
زینب آرام میخوابد و من به عکس محمد روی دیوار نگاه میکنم.
🎙نقل از همسر شهید
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📝وصیت شهید بلباسی برای دخترش🌿
فاطمه جونم! دختر بابا سلام،
اگر دوست داری باز هم همدیگه رو ببینیم باید ظاهرت مثل باطنت اسلامی و قرآنی باشد، مانند مادرت محجبه و عفیف باش، در مقابل سختی ها صبور باش.
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
همسر شهید بلباسی به آقا میگوید:
-دایی شهید، شهید انقلابه؛ عموی شهید، شهید جنگه. خود شهید هم که در سوریه به شهادت رسید؛ دعا کنین که بچههامون برن قدس رو آزاد کنن.
ایشان فرمودند
-«دعای مجاهدت میکنم براشون».
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✨خواب قابل تأمل همسر شهید بلباسی پس از شهادت شهید بلباسی 🍃
همسر شهید بلباسی ، با یکی از دوستان شهید که او هم از فعالین حوزه راهیان نور مازندران است تماس می گیرد و ماجرای خواب عجیبی که از شهید دیده بود را تعریف می کند.
همسر شهید بلباسی گفته بود که دیشب خواب محمد را دیدم، پرسیدم حال و روزت چطور است؟ گفت حالم خیلی خوب است و شرایط عالی است، هرجا به مشکلی برمی خورم به دو نکته اشاره می کنم و رد می شوم. یکی خیریه صاحب الزمان که در مازندران تاسیس کردم و دیگری فعالیت های جهادی که انجام دادم.
دوست شهید می گفت جالب است همه شهید بلباسی را به کار در راهیان نور و حضور در جبهه سوریه به عنوان مدافع حرم می شناسند ولی آنجایی که کارش گره می خورد به #کار_جهادی اشاره می کند.
🎙راوی:برادر شهید
#شهیدمحمدبلباسی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ
🔹شهید مدافع حرم، محمد بلباسی
شادی روح مطهرش صلوات 🌷🌷🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد
💐 سالروز ورود امام خمینی(ره) به میهن و آغاز دهه فجر و چهلوپنجمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مبارک باد
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📸تصویری زیبا از استقبال مردم از امام خمینی هنگام ورود به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷
🔹طول صف استقبال نزدیک به ۳۳ کیلومتر بوده است!
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
❤️ احساس درونی حضرت آیتالله خامنهای در روز ورود حضرت امام خمینی به کشور
🔻 روز ورود امام همه خوشحال بودند، میخندیدند. بنده از نگرانی بر آنچه که برای امام ممکن است پیش بیاید، بیاختیار اشک میریختم و نمیدانستم که برای امام ممکن است چه پیش بیاید؛ چون یک تهدیدهایی هم وجود داشت.
🔹بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم. با آن تفاصیل امام وارد شدند. بهمجرد اینکه #آرامش امام ظاهر شد، نگرانیها و اضطراب ما بهکلی برطرف شد. یعنی امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلیهای دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.
🔹وقتیکه بعد از سالهای متمادی، امام را من زیارت میکردم آنجا، ناگهان خستگیِ این چندساله مثل اینکه از تن آدم خارج میشد. احساس میشد که همه آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعی و پیروزمندانه، اینجا درمقابل انسان تبلور پیدا کرده.۶۲/۱۰/۲۴
🔺در واقع «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکم غالِبونَ» با ورود امام همان مطلبی که خدای متعال به اصحاب موسی فرمود، در مورد اصحاب امام بزرگوار ما تحقق پیدا کرد. وقتی وارد شد، خدای متعال غلبه را ثبت کرد و تمام شد.۷۵/۱۱/۱۲
#دهه_فجر✨
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز دهه فجر رو به همه ی دوستان
عزیزم تبریک عرض می کنم🌹🌸
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
♥️⃟🌿
هنگامےکه
بهیادِامامحسینافتادید؛تردیدینداشتهباشیدکه
حضرتـ؏ـهمبهیادِشماست..💔(:
✋🏼|↫#السلامعلیالحسین!'
🌸|↫#اربابـحسینجانمـ
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR