eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.4هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/Nashenas_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید صفا ارادت خاصی به امیرالمؤمنین داشت🌸👌 همسر شهید با پرداختن به اینکه چگونه دعای شهید صفا برای دیدار دوباره فرزندش مورد اجابت قرار گرفت، خاطر نشان کرد: همسرم درباره درخواستش از خداوند برای دیدار دوباره فرزندش گفت "زمانی که به بیمارستان رسیدم با وجود اینکه چشم‌هایم تار می‌دید، صداها را خوب می‌شنیدم که می‌گفتند؛ دکتر نداریم. این مجروح باید به اتاق عمل برده شود؟ می‌گفت از دعاها و نجواهای دلم حس عجیبی داشتم که دیدم یک نفر فریاد می‌زند هواپیما به زمین نشسته و دو پزشک با آن آمده‌اند؛ مریض را به اتاق عمل ببرید. دعایم مستجاب شد. به هوش که آمدم گفتند در شکمت تیر خورده و از پشت و از کنار نزدیک‌ترین مهره ستون فقراتت درآمده و روده‌ها آسیب دیده؛ برایم تعریف می‌کرد که سریع خدا را شکر کردم و با چشمان پر از اشک برای اینکه دعایم مستجاب شد «یا علی» گفتم... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
مرام شهید🌿 🎙(همسر شهید) شهید صفا گفت "دیدم دو نفر از گروهان‌ها و درجه‌دارها که روزهای قبل تیر خورده بودند در همان اتاق هستند. به برادم (رضا صفا که خود افسر ارتش بود) گفتم به خانواده‌‌ام خبر ندهید تیر خورده‌ام؛ پیام و تلگراف بود که می‌رسید، از نیروی دریایی از تهران از بوشهر که ناوبان یکم «محمدعلی صفا» را به تهران در یکی از بیمارستان‌ها منتقل کنید و همسرم با این موضوع شدیدا مخالفت کرد و گفت تا زیردستان من که مثل من تیرخورده و با من بودند عازم تهران نشوند من هم همین‌جا در آبادان خواهم ماند؛ مگر خون من از آنها رنگین‌تر است. 🔻با وجود مجروحیت عشق به وطن باعث شد شهید صفا در خرمشهر باقی بماند... 💢(خاطرات شهید محمد علی صفا معروف به شکارچی تانک) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴بعد از به دست آوردن اندکی بهبودی، به او گفتند یک سال معاف از خدمت هستی، دیدم روزی به منزل آمد و به من گفت؛ من هرگز نمی‌توانم بیکار بنشینم و حقوق بگیرم. در جواب نامه معاف از خدمت اینچنین نوشت "من چندین سال پزشکیار بودم و می‌توانم در بهداری ارتش مشغول شوم" وقتی که این یکسال سپری شد و بهبودی‌اش را به دست آورد، محل یگان خدمت مربوطه این شهید موافقت کردند و همسرم در بهداری (داروخانه) مشغول کار شد... 🎙(شهید محمد علی صفا به نقل از همسر شهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴همیشه زخم‌هایش ترشح داشت؛ به دلیل اینکه تیر از نزدیک‌ترین ستون فقرات خارج شده بود تعدادی از عصب‌های سیاتیک او قطع شده بود که گویا پزشکان گفتند اینها خود به خود ترمیم خواهند شد اما شب‌ها همیشه کاسه‌ای بزرگ یخ را در لگنی می‌گذاشتم و او پاهایش را روی یخ‌ها قرار می‌داد و می‌گفت این‌طوری احساس درد کمتر است... 🎙(شهید محمد علی صفا به نقل از همسر شهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️یک سال از خدمتش در داروخانه گذشته بود که قصد کرد به محل خدمتش برگردد، من شدیدا مخالفت کردم و او در جواب گفت " در کوه‌های انگلیس و دشت‌های منجیل و شیراز دوره‌های چریکی و رسته‌های رزمی سخت را گذرانده‌ام که روزی به کشورم خدمت کنم، من عاشق کارم هستم" و بالاخره به محل خدمت خود برگشت❗️🎙(شهید محمد علی صفا معروف به شکارچی تانک به نقل از همسر شهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙شهید صفا: 🔴مهم این است که مرگ یا زندگی من چه تأثیری بر روی دیگران دارد بعد از اینکه همسرم به تکاوران نیروی دریایی پیوست، جنگ شروع شد. بعد از 3،‌4 روز به من پیشنهاد دادند که به تهران و نزد خانواده‌ام بیایم و صفا هم گفت "همسران همه تکاوران به تهران خواهند رفت، پایگاه باید خالی باشد شما هم برو" من به ناچار اطاعت کردم ، به تهران آمدم. وی افزود: موقع خداحافظی به همسرم گفتم هیچ‌جا نرو و سعی کن در بوشهر بمانی؛ به شدت از دستم عصبانی شد، گفتم؛ به خاطر زخم‌هایت می‌گویم هنوز بهبودیت را کاملاً به دست نیاورده‌ای و همانطور که لباس خدمت به تن داشت، صندلی را از زیر میز بیرون کشید؛ کلاهش را به شدت روز میز کوبید و یک تکه ورق و کاغذ از جیبش درآورد و چیزی نوشت و آن را اشاره به من به طرفم هول داد و گفت؛ این را بخوان نوشتم که بخوانی و بدانی، من که همچنان از حرکت او بهت زده شده بودم، سکوت کردم و در مقابلش ایستاده بودم که باز گفت؛ اگر من به عنوان یک فرمانده به جبهه نروم پس چه کسی باید برود؟ انتظار داری زیر دست من چه کاری انجام دهد؟ فکر می‌کنی برای چه این لباس را پوشیده‌ام برای چه حقوق می‌گیرم؟ 🔻 همسرم در دیدار آخرش کاغذی روی میز آشپزخانه گذاشت و رفت؛ او روی آن کاغذ نوشته بود «من چه بخواهم و چه نخواهم به هر حال روزی خواهم مُرد و مرگ حق است. این مهم نیست، مهم این است که مرگ یا زندگی من چه تأثیری بر روی دیگران دارد.» 🎙(شهید محمد علی صفا) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
(شهادت)💔 🔻پایمردی دلاوران کماندوهای نیروی دریایی ارتش ما و نیروهای محلی و دیگر افراد در خرمشهر ۳۴ روز ادامه داشت محمدعلی صفا که با تماس به بنی صدر رئیس جمهور وقت ایران در خواست مهمات نموده بود،ولی از آنجای که بنی صدر خائن که معتقد بود ارتش ایران باید عقب نشینی کند تا مذاکرات صلح آغاز شود هیچ سلاح و مهماتی در اختیار کماندوها قرار نگرفت .تا سرانجام با وجود مقاومت های بسیار کماندوهای نیروی دریایی ارتش و پس از انهدام صدها تانک و تار و مار کردن لشکر عراق، محمدعلی صفا در آبان ۱۳۵۹ بر اثر انفجار خمپاره و اصابت ترکش به ناحیه پیشانی، پا و پهلو به درجه رفیع شهادت نایل آمد...💔 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙همسرشهید : 🔴 با اشاره به حس و حال خود در تشییع پیکر شهید صفا خاطرنشان کرد: زمانی که ما برای تشییع پیکر پاک این شهید آماده شدیم، از در منزل مادری شهید در شهرستان «بجنورد» اشک‌ریزان بیرون آمدم؛ نگاهم به سیل جمعیتی افتاد که برای شرکت در مراسم تشییع پیکر همسرم شرکت کرده بودند. 🔻همسر شهید : با وجود اینکه حالی در بدن نداشتم اما جمعیت زیادی توجهم را جلب کرد؛ اندوهم هزار برابر شد که خدایا این مردم، چه می‌گویند، چه می‌جویند؟ به دنبال که هستند؟ با خودم ‌گفتم، اینها همه «صفا» را می‌شناسند؟ گاه می‌دیدم عده‌ای از مردان بی‌تابی می‌کنند به خصوص یکی از آنها توجه مرا به خود جلب کرد که جلوی در منزل زانو زده بود و سرش را به شدت به پله‌ها می‌کوبید. در همان حال از مادر صفا سؤال کردم او کیست؟ گفت: «عزیز ریشنلو» دوست محمدعلی است؛ پرسیدم دیگران چرا اینطور می‌کنند، او گفت: اینها دوستان صفا در باشگاه ورزشی هستند، هرگز اغراق نمی‌کنم همه مردم شهر او را می‌شناختند؛ همه از او به نیکی یاد می‌کردند... 🎙(شهید محمد علی صفا) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙همسر شهید : 💢بعد از تشییع پیکر محمدعلی در بجنورد همان یکی، دو روز اول استاندار خراسان به دیدار ما آمد؛ اما همان سیل جمعیت همچنان در کوچه و خیابان پراکنده بودند به طوری که استاندار خراسان نتوانست وارد منزل پدر شهید صفا شود و همان جلوی در با دیدار از خانواده و صحبت با مادر شهید صفا بسنده کرد. فروتنی و متواضع بودن آن شهید به گونه‌ای بود که پس از اعلام خبر شهادتش تمام مردم بجنورد و شهرهای اطراف در غم از دست دادن آن شهید عزاداری کردند... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
♥️بهترین واژه برای «ایثار» جنگیدن در راه حق و آزادی برای دین اسلام است ✅همسر شهید در بیان تعبیرش از واژه «ایثار» بیان داشت: در کتاب‌های فقهی می‌خوانیم که ایثار مراتب مختلفی دارد به همنوع خود کمک کردن از نظر مالی، معنوی، فکری، تعلیم دادن مطالب علمی، وقت زندگی خود را برای انجام هر کاری برای همنوع خود صرف کردن، گذشتن از مال و مادیات خود هر چند آن را به سختی به دست آورده باشی همه اینها مصادیقی از ایثاراست؛ اما گذشتن از جان یعنی شهادت به بیان فقه و قرآن و در نزد امامان و پیامبران و خداوند بلندترین مرتبه ایثار است. 🌸‌ جنگیدن در راه حق و آزادی برای دین، دفاع از کشور و مردم مظلوم و بی‌گناه بهترین تعبیر برای «ایثار» است... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅مسئولین فرمان‌های امام راحل را به فراموشی نسپارند 🎙همسر شهید : ما کم بهایی برای به دست آوردن این انقلاب و نظام نداده‌ایم، اینها را نمی‌توان با قلم نگاشت و به تصویر درآورد؛ داغ‌های دل مادران و پدران پیر، همسران جوان، فرزندان خردسال، نوجوانان و جوانان، دل‌های پر از درد خواهران و برادران شهید یا فرزندانی که بعد از شهادت پدران خود به دنیا آمدند، هیچ یک را نمی‌توان وصف کرد... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
❤️شهدا روزی که رفتند، بی‌شک در قلب‌شان ما را به خدا سپردند. فقط خدا. من هم به نوبه خود به فرزندانم علی و مریم یاد داده‌ام و هزاران بار با خود همیشه گفته‌ام "صفا تو خونت در جوانی بی‌آنکه لذتی از زندگی‌ات ببری، در راه این انقلاب ریخته شد. دست خدا همیشه بر سر ماست. پاکی خونت همیشه در زندگی‌مان جاری است من حتی لکه خون تو را که به پیراهنت نقش بسته قاب گرفته‌ام و به دیوار اتاقم نصب کرده‌ام... 🎙همسرشھید 🌹🍃🌹🍃 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR