هو الهادی
در جستجوی خضر فرخ پی ع(42)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
ادامه ادب جستجوی پیر (استاد)
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا(کهف/ 60)
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺧﻮﺩﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻰ ﺭﻭم ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺮﺳﻢ [ ﭼﻪﺍﻳﻨﻜﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﺳﻢ ] ﻳﺎ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻔﺮم ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻢ.
بر اساس این آیه شریفه موسوی ع دانسته شد آداب چهارگانه طریقت یافتن پیر عبارت است از
1. صبر
2.احسان
3. توکل
4. یقین
ادب طریقت صبر بیان شد اکنون سخن در ادب دوم احسان است.
🔹.2. احسان
دانسته شد برای نیل به مقصد و مقصود در استاد یابی علاوه بر صبر احسان لازم است
((وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحسِنينَ (عنکبوت /69) ))
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ در راه ﻣﺎ ﻛﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ [ ﺭﺍﻩ ﺭﺷﺪ، هدایت] ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ; ﻭﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ
در پایان این آیه شریفه مجاهدت و صبر را از صفات ویژه محسنین بر شمرد و فرمود خدا با محسنان است پس صبر محسنان لازم است
✅احسان دارای معانی متفاوت است
🔹اول. احسان به معنای نیکی کردن به دیگران است و محسن یعنی نیکوکار
🔹دوم. احسان مرتبه ای از علم است
بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
ﺁﺭﻱ ، ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺧﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﻧﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐﺍﺳﺖ ، ﻧﻪ ﺑﻴﻤﻰ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(سوره بقره /112)
در تفسیر این آیه از پیامبر ص پرسیده شد احسان به چه معناست فرمود
آن تعبد الله کانک تراه فان لم تراه فانه یراک
(میزان الحکمه ج2ص447 چاپ اول)
بنابر این روایت، احسان همان یقین به حضور خدای عظیم و نظر او به انسان است.
این یقین عبادات و رفتار انسان را متحول میکند انسان پیوسته در حال حیاء و ادب مع الله است این یقین غیر از یقین دیگری است که خواهد آمد
🔹سوم. احسان انجام دادن هر کار به نحو احسن
امام صادق ع فرمود
اذا احسن المومن عمله ضاعف الله عمله بکل حسنه بکل حسنه سبعماه..
فقلت له و ما الاحسان فقال اذا صلیت فاحسن رکوعک و سجودک و اذا صمت فتوق کل ما فیه فساد صومک.... و کل عمل تعمله لله فلیکن نقیا من الدنس (میزان الحکمه ج 2ص446)
فرمود احسان این است که تمام عملی را که برای خدا انجام میدهی منزه از هر گونه آلودگی باشد
این معنای سوم در این بحث مقصود این بحث است و يقين به حضور حضرت دوست پشتوانه آن است
پس جوینده پیر فرخ پی باید به طریقه احسان تمام امور خود را انجام دهد تا لایق محضر شریفش باشد.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺
26 دی ماه 97
سید کمال الدین عمادی
http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c
هرکه در دریای بی پایان فتاد
همچو ما در بحر بی پایان فتاد
عشق جانان آتشی خوش برفروخت
شعله ای در جان مشتاقان فتاد
رند مستی سر به پای خم نهاد
غلغلی در مجلس رندان فتاد
آنکه جان بفروخت درد دل خرید
نیک سودا کرد و خوش ارزان فتاد
یار ما را کار با اغیار نیست
کار او ای یار با یاران فتاد
از سر کویش کسی کو دور شد
بی سر و پا سخت سرگردان فتاد
نعمت الله جان به جانان داد و رفت
خوش بود جانی که با جانان فتاد
شاه نعمت الله ولی ره
غزل شمارهٔ ۷۳۰ »« غزل شمارهٔ ۷۲۸
سلام بر همه ایرانیان آزاده و شریف جرم این جوانان چه بود برای چه این چنین مظلوم در دستان دژخیمان بعثی عراق و منافقان کثیفتر از کفتار باید شکنجه شوند مسئولان حقوق بگیر نجومی و حتی غیر نجومی در دادگاه قیامت چه خواهند کرد
سلام بر مومنان
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (جمعه/9)
ﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ! ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻧﺪﺍ ﺩﻫﻨﺪ ، ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺫﻛﺮﺧﺪﺍ ﺑﺸﺘﺎﺑﻴﺪ ، ﻭ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻴﺪ . ﻛﻪ ﺍﻳﻦ [ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺗﺮﻙ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ [ ﺑﻪﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ] ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ .
نماز جمعه را فراموش نکنید بعدا فرصت جبران نخواهد بود
📌 ماجرای جالب مسلمان شدن مرد هندو پس از تخریب یک مسجد
🔹 «محمد امیر» شهروند هندی که به همراه گروهی از هندوها بیست سال پیش یک مسجد را به هدف ساخت یک معبد به جای آن تخریب کرده بودند، پشیمان شد و برای جبران پشیمانی خود در تعمیر و ساخت حدود ۱۰۰ مسجد مشارکت داشته است.
🔹 رسانه های محلی اعلام کردند: محمد امیر که پیش از این به «پر سینگه» شناخته می شد و یک هندو بود در پی تخریب یک مسجد در سال ۱۹۹۲ میلادی، از کرده خود پشیمان شد و اسلام آورد و نامش را به «محمدامیر» تغییر داد.
🔹 وی در مصاحبه با روزنامه «هند امروز» گفت که اولین نفری بود که برای تخریب مسجد مذکور از گنبد مسجد بالا رفت. این جوان هندی همچنین گفت که بایک دختر مسلمان ازدواج کرده و دین اسلام را تبلیغ و تشریح می کند.
https://fa.shafaqna.com/news/694146/
🔊 @shafaqna_farsi
سلام بر فرزانگان
رابطه تهذیب و عقلاتیت
وعده کرده بودم نکته ای از علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در این باب روایت کنم
حضرت علامه طباطبایی فرمودند: برادر من در تبریز شاگردی داشت که به او درس فلسفه می گفت و آن شاگرد احضار ارواح می نمود. برادرم توسط آن شاگرد با بسیاری از ارواح تماس پیدا می کرد. اجمال مطلب آنکه آن شاگرد قبل از آنکه با برادر من ربطی داشته باشد؛ میل کرده بود؛ فلسفه بخواند. برای این منظور روح ارسطو را احضار کرده و از او تقاضای تدریس کرده بود. ارسطو در جواب گفته بود: کتاب اسفار ملا صدرا را بگیر و برو نزد آقای حاج سید محمد حسن الاهی بخوان. این شاگرد، کتاب اسفار را خریده و آمد نزد ایشان و پیغام ارسطو را که سه هزار سال قبل زندگی می کرد؛ داد. ایشان در جواب می فرماید: من حاضرم، اشکالی ندارد. روزها شاگرد به خدمت ایشان می آمد و درس می خواند و آن مرحوم می فرمود ما به وسیله این شاگرد با بسیاری از ارواح ارتباط برقرار می کردیم و سؤالاتی می نمودیم. بعضی از سؤالات مشکله حکمت را از خود مؤلفین آنها می نمودیم. مثلا اشکالاتی که در عبارات افلاطون حکیم داشتیم از خود او می پرسیدیم و مشکلات اسفار را از ملاصدرا سؤال می کردیم.
یک بار افلاطون به ما گفت: شما قدر خودتان را بدانید که در روی زمین می توانید لااله الا الله بگویید. ما در زمانی بودیم که بت پرستی و ثنویت آنقدر غلبه داشت که یک لااله الا الله نمی توانستیم بگوییم.
خود آن شاگرد که الان شاگرد مکتب فلسفه است؛ مسائل غامضه ای را که آقای الاهی از زبان شاگرد با معلمین این فن، از ارواح سؤال می کرد و جواب می گرفت؛ نمی فهمید و قوه ادراک نداشت. ولی آقای الاهی کاملا می فهمید که آنها در زبان شاگرد چه می گویند. می فرمود: ما روح بسیاری از علما را حاضر کردیم و سؤالاتی نمودیم مگر روح دو نفر را نتوانستیم احضار کنیم: یکی روح مرحوم سید بن طاوس و دیگری روح مرحوم سید مهدی بحر العلوم رضوان الله علیهما، این دو نفر گفته بودند: ما وقف خدمت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام هستیم و ابدا مجالی برای پایین آمدن نداریم.
از عجایب و غرایب این بود که وقتی یک کاغذ از تبریز از ناحیه برادر ما به قم آمد و در آن نوشته بود که با این شاگرد روح پدر مان را احضار کرده و سؤالاتی نموده ایم؛ جواب هایی داده اند. گویا از شما گله داشته اند که در ثواب این تفسیری که نوشته ام پدرم را شریک نکرده ام(مراد تفسیر المیزان است) غیر از من و خدا کسی نمی دانست حتی برادرم هم بی اطلاع بود. چون از امور قلبی من بود که در ثواب آن پدرم را شریک نکرده بودم. نه از جهت آن بود که می خواستم امساک کنم. بلکه من قابلیتی برای خدمت خودم نمی دانستم. فرمودند: نامه برادر که به من رسید من منفعل شدم. گفتم خدایا اگر این تفسیر ما در نزد تو مورد قبول است و ثوابی دارد من ثواب آن را به روح پدرم و مادرم هدیه نمودم. هنوز این مطلب را در پاسخ نامه برادر به تبریز نفرستاده بودم؛ بعد از چند روز نامه ای از برادرم آمد که ما این بار با پدر صحبت کردیم؛ خوشحال بود و گفت خدا عمرش دهد؛ تأییدش کند؛ سید محمد حسین(علامه) هدیه ما را فرستاد.
تاریخ انتشار : 1393/6/18
منبع : مردان علم در میدان عمل، جلد 5، اثر سيد نعمت الله حسينی
سلام جانم ....
از عالمی می پرسند: اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟
گفت:
99 صفحه رو خالی میذارم.صفحه آخر، سطر آخر
می نویسم:
"یادت باشه دنیا گرده،
هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی
شاید در نقطه شروع باشی"
زندگی ساختنی است؛
نه ماندنی..
بمان برای ساختن»
نساز برای«ماندن».
منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد!
خاک را زیر و روکن...
بذر را بکار،
از آن مراقبت کن،
گل خواهد داد..
وقتیکه راه نمی روی!
یا نمی دَوی!
زمین هم نمی خوری!!!
و این " زمین نخوردن" ...
محصول سُکون است!
نه مَهارت! ...
وقتیکه تصمیمی نمی گیری!
و کاری نمی کنی!
پس اشتباه هم نمی کنی!!!
و این " اشتباه نکردن" ...
محصول اِنفعال است!
نه انتخاب! ...
خوب بودن ...
به این معنی نیست که ...
درهای تجربه را برخود ببندی!
و فقط پرهیز کنی،
خوب بودن ...
در انتخابهای ماست ...
که معنا پیدا می کند ...
و شکل می گیرد ...
چه جالب...
ناز را می کشیم؛
آه را می کشیم؛
انتظار را می کشیم؛
فریاد را می کشیم؛
درد را می کشیم؛
ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!
" از هر آنچه آزارمان میدهد"
ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد،
اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...!
روزگارتون پر از اتفاقهای قشنگ.....
May 11
هو الفاطر
در محضر فاطمه س
ایام سوگواری شهادت سرور زنان عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها بر همه مومنان فاطمی تعزیت میگوییم
از امروز 13 جمادی الاولی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بنابر روایت 75 روز تا فاطمیه دوم که 20 روز است سعی میکنم چهل نکته در باب شناخت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیان کنیم
در جستجوی خضر فرخ پی ع (43)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
ادامه ادب جستجوی پیر
سخن در ادب طریقت بود ادب صبر و احسان بیان شد اکنون در مقام بیان ادب یقین هستیم
🔹3. ادب یقین
در حرکت نفس به سوی یک هدف یقین به مقصود و مقصد و طریق مهمترین عامل آرامش بخش روان آدمی و آرامش روان عامل فکر و تدبیر درست در اقدامات لازم بسوی هدف است.
یادآوری یک نکته ضروری است یقین بر سه قسم عام است کدام یک در این مقام ادب طریقت است
🔹اول. یقین به هدف و راه و برنامه و طریقت
همان یقینی که موسی ع به دستیارش فرمود اگر هشتاد سال این سفر به طول انجامد باید بروم این همت و عزیمت جدی و سرسخت برخواسته از یقین به مقصود و مقصد و طریق و طریقت است
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ(سجده/24)
ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ، ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪﻫﺎﻱ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ] ﺻﺒﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﺎ [ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ]ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ .
این پیشوایان کسانی بودند که حین عمل اهل یقین بودن
مهم در این آیه این است که با لفظ فعل مضارع یوقنون از باب افعال آمده است در حالیکه یقین یک حالت نفسانی است پس به معنای یقین داشتن نیست بلکه یقین ورزیدن و از یقین محافظت کردن است.
🔹🔹دوم یقین پاداشی که حاصل تلاش و مجاهدت یا همان بندگی خداست.
وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ(انعام/75)
ﻭ ﺍین گونه ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ صاحبانﻳﻘﻴﻦ شود
🔹🔹🔹سوم یقین پایانی حیات
یکی از نامهای مرگ یقین است چون غالب انسانها در امر معاد و قیامت و خیلی از امور غیبی در حالت شک و تردید هستند و با اولین روزنه ای مرگ که به سوی آدمی گشوده میشود به یقین میرسند
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ اَلدِّينِ 🔹حَتَّىٰ أَتَانَا الْيَقِينُ
ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺭﻭﺯ ﺟﺰﺍ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﻢ تا آنکه مرگ ما فرا رسید
(مدثر آیات 46_47)
این یقین به معنای مرگ است ما هر گونه زندگی کنیم به این میرسیم پس مربوط به بحث ما نیست
یقین پاداشی هم مربوط پایان عمل است و ثمره عبادت و رعایت آداب طریقت است.
پس یقین اول که از آداب حین عبادت است و در اختیار ماست مراد این مقام و از آداب طریقت است
لذا ما باید کار خود را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم تا به یقین لازم برسیم دایما عوامل زداینده نفسانی یقین را از خود دور کنیم تا در عمل گرفتار سستی و رکود نشویم
البته اگر در حین عمل با اطلاعات جدید در یقین ما خللی پدید آید و يقين دیگری جای آن را بگیرد وظیفه ما عمل به یقین جدید است ولی وسوسه هایی که از علمی نیست از هوای نفس سرچشمه میگیرد باید نگذاریم به یقین ما آسیب بزند
و حتی اگر انسان بر اساس اطلاعات ناقص در یقین سابق شک کند بازهم وظیفه عمل به یقین سابق است
امیرمؤمنان سلام الله علیه فرمود
لاتنقص الیقین بالشک بل انقضه بیقین اخر
از یقین پیشین خود دست بر ندار تنها با یقین جدید آن را رها کن
لذا امیر مومنان علیه السلام فرمود
بالیقین تدرک الغایه القصوی
(نهجالبلاغه خ 157)
انسان با یقین به اهداف بلند خود دست میابد
این یقین خود دارد دارای مراتبی است که بیان خواهد شد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺
29 دی ماه 97
سید کمال الدین عمادی