سلام بر فرزانگان
رابطه تهذیب و عقلاتیت
وعده کرده بودم نکته ای از علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در این باب روایت کنم
حضرت علامه طباطبایی فرمودند: برادر من در تبریز شاگردی داشت که به او درس فلسفه می گفت و آن شاگرد احضار ارواح می نمود. برادرم توسط آن شاگرد با بسیاری از ارواح تماس پیدا می کرد. اجمال مطلب آنکه آن شاگرد قبل از آنکه با برادر من ربطی داشته باشد؛ میل کرده بود؛ فلسفه بخواند. برای این منظور روح ارسطو را احضار کرده و از او تقاضای تدریس کرده بود. ارسطو در جواب گفته بود: کتاب اسفار ملا صدرا را بگیر و برو نزد آقای حاج سید محمد حسن الاهی بخوان. این شاگرد، کتاب اسفار را خریده و آمد نزد ایشان و پیغام ارسطو را که سه هزار سال قبل زندگی می کرد؛ داد. ایشان در جواب می فرماید: من حاضرم، اشکالی ندارد. روزها شاگرد به خدمت ایشان می آمد و درس می خواند و آن مرحوم می فرمود ما به وسیله این شاگرد با بسیاری از ارواح ارتباط برقرار می کردیم و سؤالاتی می نمودیم. بعضی از سؤالات مشکله حکمت را از خود مؤلفین آنها می نمودیم. مثلا اشکالاتی که در عبارات افلاطون حکیم داشتیم از خود او می پرسیدیم و مشکلات اسفار را از ملاصدرا سؤال می کردیم.
یک بار افلاطون به ما گفت: شما قدر خودتان را بدانید که در روی زمین می توانید لااله الا الله بگویید. ما در زمانی بودیم که بت پرستی و ثنویت آنقدر غلبه داشت که یک لااله الا الله نمی توانستیم بگوییم.
خود آن شاگرد که الان شاگرد مکتب فلسفه است؛ مسائل غامضه ای را که آقای الاهی از زبان شاگرد با معلمین این فن، از ارواح سؤال می کرد و جواب می گرفت؛ نمی فهمید و قوه ادراک نداشت. ولی آقای الاهی کاملا می فهمید که آنها در زبان شاگرد چه می گویند. می فرمود: ما روح بسیاری از علما را حاضر کردیم و سؤالاتی نمودیم مگر روح دو نفر را نتوانستیم احضار کنیم: یکی روح مرحوم سید بن طاوس و دیگری روح مرحوم سید مهدی بحر العلوم رضوان الله علیهما، این دو نفر گفته بودند: ما وقف خدمت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام هستیم و ابدا مجالی برای پایین آمدن نداریم.
از عجایب و غرایب این بود که وقتی یک کاغذ از تبریز از ناحیه برادر ما به قم آمد و در آن نوشته بود که با این شاگرد روح پدر مان را احضار کرده و سؤالاتی نموده ایم؛ جواب هایی داده اند. گویا از شما گله داشته اند که در ثواب این تفسیری که نوشته ام پدرم را شریک نکرده ام(مراد تفسیر المیزان است) غیر از من و خدا کسی نمی دانست حتی برادرم هم بی اطلاع بود. چون از امور قلبی من بود که در ثواب آن پدرم را شریک نکرده بودم. نه از جهت آن بود که می خواستم امساک کنم. بلکه من قابلیتی برای خدمت خودم نمی دانستم. فرمودند: نامه برادر که به من رسید من منفعل شدم. گفتم خدایا اگر این تفسیر ما در نزد تو مورد قبول است و ثوابی دارد من ثواب آن را به روح پدرم و مادرم هدیه نمودم. هنوز این مطلب را در پاسخ نامه برادر به تبریز نفرستاده بودم؛ بعد از چند روز نامه ای از برادرم آمد که ما این بار با پدر صحبت کردیم؛ خوشحال بود و گفت خدا عمرش دهد؛ تأییدش کند؛ سید محمد حسین(علامه) هدیه ما را فرستاد.
تاریخ انتشار : 1393/6/18
منبع : مردان علم در میدان عمل، جلد 5، اثر سيد نعمت الله حسينی
سلام جانم ....
از عالمی می پرسند: اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟
گفت:
99 صفحه رو خالی میذارم.صفحه آخر، سطر آخر
می نویسم:
"یادت باشه دنیا گرده،
هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی
شاید در نقطه شروع باشی"
زندگی ساختنی است؛
نه ماندنی..
بمان برای ساختن»
نساز برای«ماندن».
منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد!
خاک را زیر و روکن...
بذر را بکار،
از آن مراقبت کن،
گل خواهد داد..
وقتیکه راه نمی روی!
یا نمی دَوی!
زمین هم نمی خوری!!!
و این " زمین نخوردن" ...
محصول سُکون است!
نه مَهارت! ...
وقتیکه تصمیمی نمی گیری!
و کاری نمی کنی!
پس اشتباه هم نمی کنی!!!
و این " اشتباه نکردن" ...
محصول اِنفعال است!
نه انتخاب! ...
خوب بودن ...
به این معنی نیست که ...
درهای تجربه را برخود ببندی!
و فقط پرهیز کنی،
خوب بودن ...
در انتخابهای ماست ...
که معنا پیدا می کند ...
و شکل می گیرد ...
چه جالب...
ناز را می کشیم؛
آه را می کشیم؛
انتظار را می کشیم؛
فریاد را می کشیم؛
درد را می کشیم؛
ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!
" از هر آنچه آزارمان میدهد"
ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد،
اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...!
روزگارتون پر از اتفاقهای قشنگ.....
May 11
هو الفاطر
در محضر فاطمه س
ایام سوگواری شهادت سرور زنان عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها بر همه مومنان فاطمی تعزیت میگوییم
از امروز 13 جمادی الاولی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بنابر روایت 75 روز تا فاطمیه دوم که 20 روز است سعی میکنم چهل نکته در باب شناخت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیان کنیم
در جستجوی خضر فرخ پی ع (43)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
ادامه ادب جستجوی پیر
سخن در ادب طریقت بود ادب صبر و احسان بیان شد اکنون در مقام بیان ادب یقین هستیم
🔹3. ادب یقین
در حرکت نفس به سوی یک هدف یقین به مقصود و مقصد و طریق مهمترین عامل آرامش بخش روان آدمی و آرامش روان عامل فکر و تدبیر درست در اقدامات لازم بسوی هدف است.
یادآوری یک نکته ضروری است یقین بر سه قسم عام است کدام یک در این مقام ادب طریقت است
🔹اول. یقین به هدف و راه و برنامه و طریقت
همان یقینی که موسی ع به دستیارش فرمود اگر هشتاد سال این سفر به طول انجامد باید بروم این همت و عزیمت جدی و سرسخت برخواسته از یقین به مقصود و مقصد و طریق و طریقت است
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ(سجده/24)
ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ، ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪﻫﺎﻱ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ] ﺻﺒﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﺎ [ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ]ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ .
این پیشوایان کسانی بودند که حین عمل اهل یقین بودن
مهم در این آیه این است که با لفظ فعل مضارع یوقنون از باب افعال آمده است در حالیکه یقین یک حالت نفسانی است پس به معنای یقین داشتن نیست بلکه یقین ورزیدن و از یقین محافظت کردن است.
🔹🔹دوم یقین پاداشی که حاصل تلاش و مجاهدت یا همان بندگی خداست.
وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ(انعام/75)
ﻭ ﺍین گونه ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ صاحبانﻳﻘﻴﻦ شود
🔹🔹🔹سوم یقین پایانی حیات
یکی از نامهای مرگ یقین است چون غالب انسانها در امر معاد و قیامت و خیلی از امور غیبی در حالت شک و تردید هستند و با اولین روزنه ای مرگ که به سوی آدمی گشوده میشود به یقین میرسند
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ اَلدِّينِ 🔹حَتَّىٰ أَتَانَا الْيَقِينُ
ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺭﻭﺯ ﺟﺰﺍ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﻢ تا آنکه مرگ ما فرا رسید
(مدثر آیات 46_47)
این یقین به معنای مرگ است ما هر گونه زندگی کنیم به این میرسیم پس مربوط به بحث ما نیست
یقین پاداشی هم مربوط پایان عمل است و ثمره عبادت و رعایت آداب طریقت است.
پس یقین اول که از آداب حین عبادت است و در اختیار ماست مراد این مقام و از آداب طریقت است
لذا ما باید کار خود را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم تا به یقین لازم برسیم دایما عوامل زداینده نفسانی یقین را از خود دور کنیم تا در عمل گرفتار سستی و رکود نشویم
البته اگر در حین عمل با اطلاعات جدید در یقین ما خللی پدید آید و يقين دیگری جای آن را بگیرد وظیفه ما عمل به یقین جدید است ولی وسوسه هایی که از علمی نیست از هوای نفس سرچشمه میگیرد باید نگذاریم به یقین ما آسیب بزند
و حتی اگر انسان بر اساس اطلاعات ناقص در یقین سابق شک کند بازهم وظیفه عمل به یقین سابق است
امیرمؤمنان سلام الله علیه فرمود
لاتنقص الیقین بالشک بل انقضه بیقین اخر
از یقین پیشین خود دست بر ندار تنها با یقین جدید آن را رها کن
لذا امیر مومنان علیه السلام فرمود
بالیقین تدرک الغایه القصوی
(نهجالبلاغه خ 157)
انسان با یقین به اهداف بلند خود دست میابد
این یقین خود دارد دارای مراتبی است که بیان خواهد شد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺
29 دی ماه 97
سید کمال الدین عمادی
دوباره فاصله افتاده بین فاصله ها
نسیم یاس رسیده میان سلسله ها
دوباره بر سر سجاده قبله گم کردم
تویى بهانه ى عالم براى نافله ها…
به هرکجا بروى بوى عشق مى پیچد
تو ماه و اختر و شمسى براى قافله ها
تویى که مریم عذرى شده ثنا گویت
تویى که راز خدایى…جواب مسئله ها
مرا براى غلامىِ خود حسابم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن
به معجزات تو بانو نگاه باید کرد
و چشم هاى مرا فرش راه باید کرد
من از تو غیر تو بانو مگر چه میخواهم؟
بدون عشق تو عمرم تباه باید کرد
اگر پرستش تو اشتباه باشد هم
خوشم به این نظرم اشتباه باید کرد
اگر که سجده به پاى تو کفر هم باشد
بر این عقیده ام اصلاً گناه باید کرد
مرا غلامِ غلامانِ خود خطابم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن
فرشته ها همه مدهوش ربناى تو
ملائکه همه محتاج یک دعاى تو
زمان خلقت آدم خدا سفارش کرد
شفاعت همه باشد به دست هاى تو
خدا کند که مرا از قلم نیندازى
منم اسیر شهیدانِ کربلاى تو
براى حضرت حق عین و شین و قافى تو
به روى عرش معلاست رد پاى تو
مریض عشق تو هستم ولى جوابم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن
تو مرد بودى همیشه به پاى شیر خدا
تو وقف کردى خودت را براى شیر خدا
نبود غیر تو محرم به راز هاى على
ندید غیر تو کس گریه هاى شیر خدا
تو یاد دادى به ما پشت حق بمانیم و
فداى حق بشویم..اى فداى شیرِ خدا
چه آمده به سر مرتضى؟فقط نه سال؟
هرآنچه خاک شما شد…بقاى شیرخدا
شبیه شمع مرا ذره ذره آبم کن
گناه هستم و حالا خودت ثوابم کن
هوالفاطر
فاطمه شناسی (1)
سلام بر فاطمه و فاطمیون دیروز و امروز
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
«راز ولایت مداری حضرت فاطمه (س)»
یکی از پرسش هایی که برای بسیاری از افراد در زمان قیام حضرت فاطمه(س) بود در این زمان نیز مطرح پرسیده میشود اینست که چرا در شرایطی که مهاجر وانصار به دفاع از مقام ولایت امام علی بر نخاستند او یک تنه با جان بر کف به دفاع از مقام ولایت برخاست؟
پاسخش این بود رسول خدا (ص) فرمود:« مثل الامام مثل الکعبه توتی ولاتاتی » ولی همه پرسش این جا است مگر چه مشابهتی بین امام وکعبه وجوددارد که حضرت رابه این باور عملی رسانده بود که برای حراست ازمقام ولایت ازجان هزینه کند ؟در این یا داشت به تحلیل شش مشابهت بین امام وکعبه می پر دازیم
۱-همان گونه که کعبه قبله همه مسلمین است وانان در هرنقطه از کره زمین باید نمازشان بسوی کعبه انجام بگیرد
امام نیز به منزله کعبه قبله دیگر است او میزان اعمال و صراط توحیدی برای همگان است و صحت نمازشان مشروط به اقامه هماهنگ با علی ع است لذا رسول الله (ص)فرمود:« فان علیا کالکعبه التی امرالله با ستقبالها للصلاه:
اثبات الهداه،ج۳،ص۱۱۸»
۲- شرافت کعبه ذاتی است اگر مردم به کعبه کافر شوند ازشرافت کعبه کاسته نمی شود بلکه آنها ضرر می کنند که خود را از فضیلت زیارت کعبه محروم کردند و امام در این جهت نیز به منزله کعبه است که شرف ذاتی دارد هرکس که در دفاع از او کوتاهی کند خودش ضرر کرده و ازفیض وبرکات ونورانیت امام(ع) محروم شده است، ازاین رو رسول الله فرموده است:
«جعلها لیتم به فی امور الدین والدنیا کما لاینقص الکعبه ولا یقدح شی من شرفها وفضلها ان ولی عنها فکذالک لایقدح فی علی ان اخره عن حقه المقصرون ودافعه عن واجبه الظا لمون:همان»
۳- کعبه منصوب خداست «جعل الله الکعبه بیت الحرام : مائده ،ایه، ۹۷» با آمدن مردم به مکه وطواف کردن آنان کعبه کعبه نمی شود و با ترک زیارت و طواف مردم، کعبه از کعبه بودن خارج نمی شود، امام نیز منصوب خداست
«انی جا علک للناس اماما:بقره، ایه،۱۲۴» اگر همه مردم رو به امام بیاورند او امام نخواهد شد چون او امام بوده است همچنین اگر پشت به او کنند، ازامام بودن عزل نمی شود چون مقام امامت را مردم به امام نداده بودند تا بخواهند از او بگیرند
از همین رو رسول الله صل الله علیه وآله فرمودند:«یاعلی انت بمنزله الکعبه توتی ولاتاتی فان اتاک هولاالقوم فسلموا لک فاقبله منهم وان لم یاتوک فلا تاتیهم حتی یا توک : بحار،ج۴۰ ،ص ۷۸»
۴- کعبه را خداوند قرار داد تا محور وحدت همه مسلمین باشد و با آمدن مسلمین ازدور ترین نقطه جهان به مکه وقرار گرفتن زیر این علم قدرت و برادری آنان به نمایش گذاشته شود ،امام نیز از جانب خدا منصوب تا محور وحدت همه مسلمین باشد تاکسی از اسلام منحرف نشود از این رو رسول خدا(ص) فرمود:«فانما مثلک فی الامه مثل الکعبه نصبها الله علما وانما تؤتی من کل فج عمیق ونائی سحیق ولاتاتی وانما انت علم الهدی ونورالدین وهو نورالله : بحار ،ج ۲۳,، ۴۸۳،احتجاج طبرسی ،ج ا، ص ۴۴۶»
۵-رابطه فقیر و غنی، نسبت مردم با کعبه، نسبت فقیر و غنی است کعبه گویا دراوج بی نیازی است هرگز به سمت مردم نمی رود که از آنها چیزی بستاند، ولی مردم سخت محتاج به معنویت کعبه، رابطه مردم با امام نیز همین گونه است زیرا که امام دراوج بی نیاز ی از مردم است نه مقام امامتش ازمردم است نه علم و دانش او، اما مردم سخت محتاج به دستگیری امام اند به علم او و امامت او محتاج هستند از همین روست حضرت فاطمه( س) در پاسخ محمدبن ولید که پرسید چرا اینگونه فداکاری می کنید؟ می فرمایدپدرم فرمود:«مثل الامام مثل الکعبه توتی ولاتاتی: بحار،ج۳۶،ص ۳۵۸»
۶- همان گونه که نظر ونگاه به کعبه عبادت ورفتن به حج و کعبه فر یضه است امام دربین امت نیز همین گونه است نگاه به وی عبادت، نصرت رساندن وبیعت با امام (س) واجب است :«مثل علی فی هذه الامه کمثل الکعبه المستور ه النظر الیها عباده والحج الیها فریضه:بحار ،ج۳۸،ص۱۹۹»
فاطمه ای که درمکتب نبوی با چنین معرفتی نسبت به جایگاه رفیع و بلند ملکوتی ،سیاسی ،اجتماعی ومعنوی امام تربیت ورشد یافت، چه انتظار ی غیر از این داشت که یک تنه در مقام دفاع از ولایت برآید واز جا نش هزینه کندتامرز شهادت پیش رود بلکه هرکس در هر زمان ومکان چنین باور فاطمی درروح و فکرش راه پیداکند اوهم فاطمی میشود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
این مقاله از جناب استاد آیت الله قادری دامت افاضاته برایم ارسال شده با اندک تغییر نقل کردیم
30 دی ماه 1397
سید کمال الدین عمادی
http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c
هوالفاطر
فاطمه شناسی 2
سلام بر فاطمه
سلام بر فاطمیون دیروز و امروز
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
متن زیر از دانشمند محترم جناب استاد شفیعی دامت افاضاته برای سلسله مباحث فاطمه شناسی انتخاب شد
جامعترین شاخصه شیعیان واقعی
یکی از شیعیان امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) در شهر مدینه، همسر خود را خدمت دخت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرستاد و با طرح این پرسش که: آیا من از شیعیان شما هستم؟ از چگونگی پیروی خود و سنجش عیار آن از نظر زهرای مرضیه (سلام الله علیها) جویا شد.
آن حضرت در قالب جمله ای کوتاه، معیاری روشنگر برای آن فرد و دیگر افرادی که در پی درک این حقایق هستند بیان کرد و چنین فرمود: به همسرت بگو: «إِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاكَ، وَ تَنْتَهِي عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا ، وَ إِلاَّ فَلاَ» : «اگر به آنچه به شما امر می کنیم عمل می کنی و از آنچه شما را برحذر می داریم، دوری می نمایی، از شیعیان ما هستی و اِلاّ نه»!
آن زن به نزد شوهرش برگشت، و پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها) را برای وی بازگو نمو، او پس از مطّلع شدن از پاسخ آن حضرت، نسبت به آینده خود مضطرب و نگران گردید و با توجه به ضعفها، عصیانها و سستی های عبادی خویش در مراحل مختلف زندگی، دچار نوعی نا امیدی و یأس گردید و گفت: «يَا وَيْلِي وَ مَنْ يَنْفَكُّ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْخَطَايَا، فَأَنَا إِذَنْ خَالِدٌ فِي اَلنَّارِ، فَإِنَّ مَنْ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِهِمْ فَهُوَ خَالِدٌ فِي اَلنَّارِ» : «ای وای بر من، و چه کسی از گناهان و خطایا جداست؛ پس من برای همیشه در آتش دوزخ الهی قرار خواهم داشت؛ زیرا هرکس که از شیعیان آنان نباشد، برای همیشه در جهنّم خواهد بود»!
همسر آن مرد مجدّدا به نزد خضرت فاطمه (سلام الله علیها) آمد و درد و اندوه شوهرش را خدمت آن حضرت مطرح کرد و از آن بانو چاره جویی نمود. آن بزرگوار چنین فرمود: «قُولِي لَهُ: لَيْسَ هَكَذَا [فَإِنَّ] شِيعَتَنَا مِنْ خِيَارِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ ، وَ كُلُّ مُحِبِّينَا وَ مُوَالِي أَوْلِيَائِنَا، وَ مُعَادِي أَعْدَائِنَا، وَ اَلْمُسَلِّمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ لَنَا لَيْسُوا مِنْ شِيعَتِنَا إِذَا خَالَفُوا أَوَامِرَنَا وَ نَوَاهِيَنَا فِي سَائِرِ اَلْمُوبِقَاتِ، وَ هُمْ مَعَ ذَلِكَ فِي اَلْجَنَّةِ ، وَ لَكِنْ بَعْدَ مَا يُطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلاَيَا وَ اَلرَّزَايَا، أَوْ فِي عَرَصَاتِ اَلْقِيَامَةِ بِأَنْوَاعِ شَدَائِدِهَا، أَوْ فِي اَلطَّبَقِ اَلْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ بِعَذَابِهَا إِلَى أَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ - بِحُبِّنَا - مِنْهَا، وَ نَنْقُلَهُمْ إِلَى حَضْرَتِنَا» : «از قول من به همسرت بگو چنین نیست که او قضاوت کرده است. شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند؛ و (بدان) همه دوستان ما و دوستان دوستان و دشمنان دشمنان ما در بهشت خواهند بود. آری! کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شود اما از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی ما را احترام نگذارد، از شیعیان واقعی ما نخواهد بود. گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان و تحمل مشکلات روز قیامت و قرار گرفتن در طبقات بالای جهنم و چشیدن عذاب در زمانی اندک، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی آنان با ما، نجاتشان می دهیم و آنها را نزد خود انتقال خواهیم داد». (تفسیر ـ منسوب به ـ امام حسن عسکری علیه السلام، ص308 و 248؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج65، ص155؛ شيخ محمد نبى تویسركانى، لئالي الأخبار، ج5، ص156).
(حوزه علمیه قم، دانشگاه مجازی المصطفی العالمیّه/ سیّد حسین شفیعی دارابی/ عصر روز یکشنبه 30 دیماه 1397ش= 13 جمادی الأوّل 1440ق)
http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c
هدایت شده از سیدکمال الدین عمادی
عجاز همت
بمناسبت جشن چهلسالگی انقلاب اسلامی ایران
در جهان اعلام شد : ایران سیزدهمین کشور قدرتمند جهان است
( و این قدرت انقلاب است ...با همه تحریم ها و سنگ اندازی ها ی دشمنان )
000000
از همت بلند به دولت توان رسید
آری
به فیل، صید توان کرد قیل را
( صائب تبریزی )
با بازوان سخت سرِ همتِ سترک
با پای بیل ، رام ، توان کرد ، نیل را
همت طلب ز مهر خداوند مهربان
دیدی ، میان شعله ، سلامت ، خلیل را
ایران ِ ، چگونه ، قدرت اهریمنان شکست ؟؟؟
صدام ، بین و عاقبت آن ذلیل را
بدرود بر صلابت ایران انتظار
بدرود ، بر خمینی ِ عرشی فعیل را
گر همت تو ساز کند ساز عرش فر
یکجا مرید خویش کنی، جبرئیل را
این نخل چهل ساله ی صحرای انقلاب
شیرین کند دهان حق و حق دلیل را
همت ، اسا س مرحمت یار در نهان
زن ، بوسه دست رهبر فرخنده جیل را
آری ، شفیعی ، همت مردانه ، می وزد
طوفان فتح ، دولت ی قوم اصیل را
– 1 – 11 – 1397 – شفیعی مازندرانی
هوالهادی
آنچه در ذیل میخوانید پاسخ این حقیر است به یکی اساتید در باب فرق بدن اولیاء علیهم السلام با عموم مردم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
سلام جناب استاد حاتم دامت افاضاته
بدن عنصری یک حقیقت قابل تعالی است و تعالی آن از یک طرف از والدین نشءت میگیرد هر چه نطفه و ظرف آن پاکتر، نورانی تر خواهد بود
لذا در زیارت نامه امام حسین علیه السلام آمده
کنت نورا فی اصلاب الشامخه والارحام المطهره
اگر نطفه ای نور شد با نطفه ای از سفاح پدید آید آسمان تا زمین باهم فرق دارند
دوم روح هنگام نفخ به پیکر طفل خود دریای مطلب دارد
میفرماید
اذا سویته و نفخته
نفخ روح در مقام استواء پیکر جنین در رحم انجام میشود
در این مقام روح هر کسی متناسب با پیکر اوست هر چه استواء و اعتدال جسمانی جنین برای نفخ بهتر و مصفاتر و کامل تر باشد روح متعالی تر دمیده میشود
اینجا بود که گفتم رخش خواهد تن رستم کشد
حال این کودک متولد مرکب از ماده جسمانی که اول نطفه نوری بود چه روحی بر آن دمیده شد؟!!
چنین کودکی وقتی پا به دنیا گذاشت در دامن مادری پاک و پدری پاک با اندیشه پاک در مقام رشد با مصرف شیر پاک و غذایی حلال پاک و سالم و مناسب از همه جهات وقتی پا به عرصه عبادت بگذارد پیوسته روحانی تر شود
جسم مادی او اگر چه تابع قانون ماده است ولی ما هنوز همه قوانین ماده را نشناختیم
ما تا وقتی سخن از جسم و ماده میگوییم سنگ و چوپ به ذهن میآید
آیه آتش ماده نیست آیا صوت ماده نیست آیا آب ماده نیست
به اسانی میتوان مشتی خاک بر داشت اما نمیشود مشتی شعله آتش برداشت ووو شما نمیتوانی یک پر کاه را به آسانی پرتاب کنی و نمیتوانی یک سنگ بزرگ را هم به آسانی پرتاب کنی ولی پرکاه را با فوت به آسانی میتوان پرتاب کرد اما سنگ قوانین دیگری برای پرتاب داردوووو
سرورم انسان متعالی با روح قوی بدن او بطور کامل تابع روح اوست عکس انسان کافر که روحش تابع جسم اوست
لذا بزرگان حکیم فرمود جسم انسان کامل جسم متروح است یعنی قانون روح بر بدن حاکم میشود و بدن به اراده روح عمل میکند با اینکه هنوز ماده است
ولی کافر روحش روح متجسد است یعنی روح او سقوط کرده و تابع قانون ماده میشود
آیا تا کنون خبر طی الارض شنیده آید آری حتما شنیدی
طی الارض یک اقدام کاملا تصرف در عالم ماده است تا کنون علم طبیعی بدان راه نیافت بلکه تنها اولیا الهی از این قانون ماده باخبر و بهره برداری میکنند
چگونه میشود یک صندوق که شی مادی است با سرعت شگفت انگیز 1000 کیلومتر در 1ثانیه از جای به جای برود در حالیکه طبق قانون ماده که تاکنون شناخته شد سرعت در حرکت موجب فروپاشی جسم میشود
حال آنکه غیر از اولیا معصوم عارفان نیز از قدرت طی الارض برخوردارند
حال این حرکت عجیب در روی زمین و طی الارض است
اما روحی عالی تر از زمین به آسمانها میرود و باز میگردد به مدت 2 دقیقه این کدام بدن است که چنین قدرتی دارد با چنین سرعتی رفته و باز گردد
البته از منظر ما سرعت تلقی میشود اما او در آن یک دقیقه ساعتها یا ماهها سیر کرده ولی هرگز احساس سرعت و فشار جو بر بدن خون نداشته
این سخن یعنی علاوه بر شکافتن عالم ماده زمینی یا آسمانی زمان را هم طی کرده میتواند به 1000سال قبل برود و در صحنه نبرد حضور یابد یا به آینده رسوخ کند شاهد حوادث آینده باشد
حال اگر دندان پیامبر شکست یا بدن مبارک زخم برداشت همانند هر بشری معنایش این است که آن روز به قوانین دیگر بدن خود را بکار نگرفت اگر میخواست میتوانست فراتر از اقدام طبیعی عمل کند ولی برای مصالح مهمتر اقدام نکرد لذا بدن در کارها تابع روح انسان کامل است تا نخواهد، طی الارض یا طی زمان نمیکند اگر بخواهد از آن قانون ماده و روح استفاده میکند
راستی بدن یک بشر طبق قوانین چقدر توان دارد
اما علی علیه السلام یک دروازه بزرگ را که چندین نفر توان حمل آن نداشتند با یک دست از جایش کند و آنرا بر روی نهری قرار داد فرمود این کار بر اساس قانون طبیعی نبود بلکه ربانی بود
ماقلعتها بقوه بشریه بل قلعتها بقوه الهیه
پس این پیکر انسان دارای صلاحیت های است که هنوز اکثر ماها از آن بهره برداری نکردیم
مرگ هم یکی از قوانین این بدن مادی است اما هستند که انسانهای بر قانون مرگ غلبه کردند و با اراده خود میمیرند ما هنوز در برنامه ریزی خواب وبیداری خود اسیریم دراختیار خودمان نیست اما عارف هر بخواهد میمیرد و اگر بخواهد میتواند خود را برگرداند
پس ما هنوز نسبت به قوانین مادی جسم خود بیخبر یم
لذا مشاهده انسان از دنیا رفته توسط یک انسان بیدار امری است هماهنگ با قوانین ماده و توانایی ظرفیت آن است
1بهمن 97
سید کمال الدین عمادی
http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c