☝️☝️☝️☝️
این کشور مکرر در این سالها بر طبل فتنه علیه ایران کوبیدند البته من راضی به آشوب و ناامنی در جهان نیستم اما آنان پیوسته در اختلاف و آشوب ایران دمیدند
چاهی مکن بر کسی
اول خودت دوم کسی
هدایت شده از صدای ایران | VOI
اینجا شانزلیزه فرانسه است
حتی اگر یک صدم این تجمعات و اعتراضات در ایران بود چه آتشی میسوزوندن رسانه ها و سازمان های بین المللی برای تحریم ایران ولی چون در فرانسه است هیچ کس صدایش در نمی آید
@voinews
در جستجوی خضر فرخ پی ع (17)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
✅نکته سوم: لزوم استاد در تکامل
مجمع البحرین کجاست و در مجمع البحرین چه امر مهمی وجود داشت که جناب موسی بن عمران (علیه السلام) صاحب مقام نبوت برای رسیدن به آنجا عزم نموده است، سالیان درازی را سپری کند و دست از طلب برندارد تا به آن واصل گردد.
در روایت آمده است:
هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قریش پیرامون اصحاب کهف خبر داد گفتند از عالمی که خداوند به موسی (علیه السلام) فرمان داد، از او تبعیت کند به ما خبر ده و قصه اش چه بوده است.
خداوند این آیات را نازل فرمود: قال موسی لفتاه لا ابرح...
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود علت این امر آن بود که وقتی خداوند با حضرت موسی (علیه السلام) گفتگو کرد و الواح را بر او نازل نمود در این باره فرمود:
و کتبنا له فی الالواح من کل شی ء موعظه و تفصیلا لکل شی ء (اعراف /145)
موسی (علیه السلام) به سوی بنی اسرائیل برگشت و بر فراز منبر قرار گرفت و به آنها خبر داد که خداوند بر او تورات را نازل فرمود و با او گفتگو کرده است. با خود گفت: خداوند خلقی داناتر از من خلق نکرده است خداوند به جبرائیل وحی فرستاد که موسی را دریاب که دچار هلاکت شده است و به او آگاهی ده که در مجمع البحرین یعنی محل ملاقات دو دریا کنار صخره مردی است که از تو داناتر است به سوی او حرکت کن و از علم او بیاموز...
در ادامه فرمان جبرئیل به موسی بازگو میشود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺
19 آذر 97
سید کمال الدین عمادی
هدایت شده از طلاب و فضلای ساروی مقیم قم
#خاطرات_رهبر_انقلاب۳۹
همهي اینهایی که در اینجا نشسـتهاند، از آمریکا میترسـند!
این خاطره را بارها نقل کردهام که در یکی از مجامع بینالمللی که نطق خیلی پُرشوري در آنجـا علیه تسـلط قـدرتها و نظـام سـلطه در دنیـا ایراد کردم و آمریکـا و شوروي را در حضور بیش از صـد هیأت نماینـدگی و رؤساي دولتها، به نام کوبیدم و محکوم کردم، بعد از آن نطق، عدهي زیادي آمدند تحسـین و تصدیق کردند و گفتند: همین سـخن شـما درست است. یکی از سـران کشورهـا که یـک جوان انقلابی بود _و البته بعـد هم او را کشـتند_ نزد من آمـد و گفت: همهي حرفهاي شـما درست است، منتها من به شـما بگویم که به خودتان نگاه نکنید که از آمریکا نمیترسـید؛ همهي اینهایی که در اینجـا نشسـتهاند، از امریکا میترسـند! بعـد سـرش را نزدیک من آورد و گفت: من هم از آمریکا میترسم!! هیبت ابر قـدرتیِ ابر قدرتها، همیشه بیشترین مشـکلات آنها را در دنیا حل میکرده و میکند.
در حقیقت، قدرت و سـلاح و پول و سیاست و عقلشان،
بـه مراتـب کمـتر از هیبتشـان است. این هیبت آنهـاست که همه را میترسانـد و جرأت نمیکننـد در مقابـل آنهـا بایسـتند.
حالاـ این ابرقدرت، با هیبتی قلدرانه که خیلی هم واضح وارد کشورها میشود و اوضاع را به نفع خود حل و فصل میکند، یازده سال است با ملت ایران کلنجار میرود و با انقلاب میجنگد؛ براي این که بتواند این انقلاب را از بین ببرد و این نظام را نابود نماید، ولی نتوانسته است.
سخنرانی در دیدار با فرمانده و پرسنل نیروي هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
۶۸/۱۱/۱۹
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی
http://eitaa.com/asatid_enghelabi
http://sapp.ir/asatid_enghelabi
هدایت شده از شاخص
جسارتاً کسانیکه بعد از نامه آیتالله یزدی به آیتالله شبیری زنجانی، داعیهدار و نگران حرمت #مراجع شده بودند آیا نظری در این مورد ندارند؟
🆘eitaa.com/shakhes_1 ایتا
🆘http://sapp.ir/shakhes.1 سروش
19 آذر 97
حقوقدان اسلام شناس
هنوز جوهر اهانت های رئیس جمهور حقوقدان اسلام شناس و آشنا به زبان دنیای سیاست در قضیه برجام به منتقدان دلواپس خشک نشده شاهد اعترافات پیوسته به خیانت غرب خصوصا آمریکا در ناکام گذاشتن جناب رئیسجمهور کاربلد مان هستیم با این حال نه تنها جناب رئیس جمهور در آن مساله تجربه بدست نیاورده بلکه هنوز بر طبل اهانت به منتقدان کنوانسیون برگشته از شورای نگهبان(مرکب از فقها و حقوقدانان) میکوبد و به جای دعوت به تفکر و اندیشه و مطالعه آنان را مجددا به بیسوادی متهم میکند
نگاه کنید👇👇😳😳
آفتابنیوز :
رئیسجمهور در نشست با مدیران وزارت راه و شهرسازی گفت: نمیشود در این کشور یک نفر از ارگانی بیاید، شعار بدهد و آثار شعارش را برای مردم ترجمه نکند. میگویند اگر فلان کنوانسیون امضا بشود اسلام از دست میرود! تو از اسلام چه میفهمی؟ خب هزینهها را برای مردم بگویند.
😳😳😳😳😳😳😳
در حالیکه برخی از بزرگان مراجع و علما و فقها و حقوق دانان حوزه و دانشگاه از منتقدان این کنوانسیون هستند اگر تنها چند نمایند کم سواد بودند باز هم اهانت در شان رئیس جمهور نیست
من اعتراف دارم از متن کنوانسیون اطلاعی ندارم ولی این را به یقین میدانم ضرر یک رئیس جمهور پر ادعا و اهانت گر در کشور اسلامی از مردود شدن این کنوانسیون مفید بیشتر است
اگر کشور یک رئیسجمهور حقوقدان و آشنا به حقوق شهروندی سرکار باشد بزرگترین سرمایه اقتصادی مملکت را که اعتماد متقابل است وارد زندگی و بازار میکند ولی بی اخلاقی اساس زندگی و بازار را از هم میپاشد
اگر در آمریکا شخصی مثل ترامپ گستاخ سرکار باشد ضررش به مردمش قابل قیاس با ضرری که از ناحیه مسئولان هتاک بر ما وارد میشود نیست
از همه مهمتر با وجود زخم و درد عمیق نارکارامدی مسئولان در حل معضلات اقتصادی بر پیکر محرومان نمکی که از شیوه گفتمان هتاکانه بر این زخم پاشیده میشود غیرقابل تحمل خواهد بود
20 آذر 97
سید کمال الدین عمادی
در جستجوی خضر فرخ پی ع (18)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
ادامه نکته سوم :لزول استاد کامل
جبرئیل به فرمان خدا نازل شد و فراهم شدن زمینه هلاکت موسی کلیم الله علیه السلام را به وی خبر داد و موسی ع در درون خود احساس ذلت نمود و دانست که دچار خطا گردیده است و زیرا امری شبیه عجب بر او عارض شده است. به وصی خود یوشع بن نون گفت: خدای سبحان به من فرمان داد اینکه مردی را در مجمع البحرین بجویم و از وی پیروی کنم و بیاموزم. پس یوشع ره توشه ای از ماهی شور فراهم کرد و خارج شدند. وقتی به آن مکان رسیدند مردی را دیدند که بر پشت خوابیده بود. آن دو وی را نشناختند. یوشع ماهی را خارج کرد و آن را با آب شست و آن را بر روی صخره ای گذاشت و از آنجا رفتند و ماهی را فراموش کردند و آن آب، آب حیات بود و ماهی زنده شد و داخل آب گردید و رفت. موسی و یوشع تا عشاء حرکت کردند. موسی به یوشع گفت غذای ما را بیاور و از این سفر خسته شده ایم وصی او به یاد ماهی افتاد، گفت: و آن را بر روی صخره فراموش کردم.
موسی (علیه السلام) گفت: مردی که کنار صخره دیده ایم همان کسی است که به دنبال اوئیم. پس برگشتند به نزد آن مرد رسیدند و او در حال نماز بود. موسی نشست تا او از نماز فارغ شد. بر او سلام کرد(تفسیر قمی ج 2 ص37).
پس مجمع البحرین خود مدنظر نبود، بلکه مردی که در مجمع البحرین بود مقصود سفر حضرت موسی (علیه السلام) بوده است.
در تفسیر مجمع البحرین نیز اختلاف کرده اند.
مجمع البحرین محل تلاقی دو دریا را گویند. برخی گویند این دو دریا دریای روم و دریای فارس بود.
برخی گویند آن دو دریا خود حضرت موسی و خضر بوده اند(کشف الاسرار ج 5 ص 715 و بحار ج13 ص281) و منافاتی هم ندارد که هر دو دریای طبیعی و روحانی مقصود باشد، یعنی آن دو دریای طبیعی روی زمین نمادی از دو دریای روحانی خضر و موسی باشد ولی ظاهرا عنایت به مجمع البحرین طبیعی بود که رمزی از مجمع البحرین روحانی و بلکه مجمع البحرین حقیقی همان انسان کامل است.(دقت گردد)
البته در قرآن آدرسی برای مجمع البحرین بیان نکرد بلکه حضرت موسی ع فرمود
اذ قال موسی لفتیه لا ابرح حتی ابلغ مجمع البحرین او أمضی حقبا. (کهف/60)
به یوشع گفت باید پیوسته در سیر باشم تا به مجمع البحرین برسم حتی اگر هشتاد سال سپری شود
پس مکان مشخص نبود بلکه مقام معین بود شبیه ماجرای سیمرغ عطار وقتی که به مقصد رسیدند دیدند سیمرغ خودشان هستند
چون نگه کردند آن سی مرغ زود
بیشک این سی مرغ آن سیمرغ بود
در تحیر جمله سرگردان شدند
باز از نوعی دگر حیران شدند
خویش را دیدند سیمرغ تمام
بود خود سیمرغ سی مرغ مدام
چون سوی سیمرغ کردندی نگاه
بود این سیمرغ این کین جایگاه
ور بسوی خویش کردندی نظر
بود این سیمرغ ایشان آن دگر
ور نظر در هر دو کردندی بهم
هر دو یک سیمرغ بودی بیش و کم
بود این یک آن و آن یک بود این
در همه عالم کسی نشنود این
آن همه غرق تحیر ماندند
بی تفکر وز تفکر ماندند
دیوان عطار نیشابوری ص 399 چاپ سروش تهران 1382
پس آن دو خود مجمع البحرین بودند که در طلب مجمع البحرین بودن در فصل پایانی پیرامون این نکته سخن مهم خواهیم داشت.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺
20 آذر 97
سید کمال الدین عمادی
هو حسبی
اکسیر اعظم
شیخ عباس قمی ره میفرماید :
شیخ ابن فهد در کتاب «عدّة الدّاعى» از امام رضا علیه السّلام روایت کرده: هرکس پس از نماز صبح این کلمات را ادا کند حاجتى نخواهد مگر آنکه برایش فراهم شود، و خداوند آنچه براى او اهمیت دارد برایش آماده سازد، و آن کلمات این است:
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
بِسْمِ اللهِ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ فَوَقَاهُ اللهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ مَا شَاءَ اللهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ مَا شَاءَ اللهُ لا مَا شَاءَ النَّاسُ، مَا شَاءَ اللهُ وَ إِنْ کَرِهَ النَّاسُ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ حَسْبِیَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ کَانَ مُذْ کُنْتُ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللهُ لا إِلَهَ اِلّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
☝️🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀☝️
مهمانان شریف و گرانقدر کانال کمال الدین
این ذکر اگرچه در مفاتیح برای بعد از نماز صبح آورده شد ولی اگر شما علاوه بر صبح با آن مانوس باشید به فواید مهمی خواهید رسید
در روزهای آتی از سر عظیم این ذکر شریف و عجیب را بیان خواهم کرد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
این وعده ما بود که حدودا یک ماه پیش داده بودیم انشاالله اکنون بیان خواهم کرد
امام صادق علیه السلام فرمود این آیات چهارگانه پناهگاه قرآنی مومنان است در تعجبم که چرا در مواقع لزوم از این آیات بهره مند نمیشودند
لذا امام رضا علیه السلام این آیات را در آن ذکر یادشده به یک راهکار راز آلود تبدیل کرده است
توصیه میکنم با این دعای تعلیم شده امام رضا سلام الله علیه مانوس باشید
تا شاهد برکات آن باشید
در جستجوی خضر فرخ پی ع (19)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
✅ارزش علم و تعلم
روشن شد که حضرت موسی (علیه السلام) با اینکه خودش از انبیاء اولوالعزم و صاحب مقام تکلم با حق تعالی بود برای پیدا کردن دانشمندی داناتر از خود، با چنین عزمی پولادین برای یافتن آن پیر فرزانه راهی سفر می شود، نشان دهنده عظمت علم و عالم و قداست تعلیم و تعلم جهت رشد انسانی است.
در آیه دیگر قرآنی در باره لزوم استاد (پیر)، اینگونه فرمود:
قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور رحیم(آل عمران /31).
ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی نمایید تا خداوند دوستتان بدارد و برای شما گناهانتان را ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است.
اگرچه درک ارزش علم برای عموم مردم دشوار است و برای آنان معنایی ندارد پیامبری عظیم الشان سالیان دراز در جستجوی استادی فرزانه باشد برای بیان ارزش علم و عظمت عالم و دانش آموختن به حکایتی از شیخ شریعت و طریقت و حقیقت علامه ذو فنون شیخ بهایی ره توجه بفرمایید
روزي طلبه جواني نزد شيخ بهايي آمد و گفت: من ديگر از درس خواندن خسته شده ام و مي خواهم دنبال كار و كاسبي بروم چون درس خواندن براي آدم، آب و نان نمي شود.
شيخ گفت: بسيار خب! فعلا اين قطعه سنگ را بگير و به نانوايي برو چند عدد نان بياور با هم غذايي بخوريم و بعد هر كجا مي خواهي برو، جوان با ترديد، سنگ را گرفت و به نانوايي رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگيرد ولي نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بيرون كرد.
پسر جوان با ناراحتي برگشت و گفت: ای استاد مرا مسخره كرده ای مردم به ريش من خنديد.
شيخ گفت: اشكالي ندارد . پس به بازار کاه فروشان برو سعي كن با این سنگ قدري كاه و جو براي اسب هايمان بخري. او دوباره به بازار رفت ولي آن ها نيز چيزي به او ندادند و به او خنديدند دوباره با ناراحتی نزد شيخ برگشت
شیخ گفت: خيلي ناراحت نباش. حالا اين سنگ را به بازار زرگران ببر و به فلان دكان برو و بگو اين سنگ را گرو بردار و در ازاي آن، صد سكه به من قرض بده. طلبه جوان گفت: با اين سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول مي دهند؟ شيخ گفت: امتحان آن كه ضرر ندارد. طلبه جوان با ناراحتی و تردید به احترام شيخ به بازار جواهرفروشان رفت و گفت: اين سنگ را در مقابل سد سكه به امانت نزد تو مي سپارم. مرد زرگر نگاهي به سنگ كرد و با تعجب، نگاهي به پسر جوان انداخت و گفت: قدري بنشين تا پولت را حاضر كنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چيزي گفت و شاگرد از مغازه بيرون رفت پس از مدتي کوتاه با دو مامور بازگشت.
ماموران پسرجوان را گرفتند و مي خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه كرده ام؟ مرد زرگر گفت: مي داني اين سنگ چيست و چقدر مي ارزد؟
پسر گفت: نه، مگر چقدر مي ارزد؟
زرگر گفت: اين سنگ بيش از ده هزار سکه می ارزد. راستش را بگو، چنين سنگ گران قيمتي را از كجا آورده اي؟ پسر جوان كه از تعجب زبانش بند آمده بود با لكنت زبان گفت: به خدا من دزدي نكرده ام استادم شيخ بهايي این سنگ را به من داد تا براي وام گرفتن به اين جا بياورم.
ماموران با ناباوري او را نزد شيخ بهايي آوردند. ماموران پس از اداي احترام به شيخ بهايي، قضيه مرد جوان را به او گفتند. شیخ گفت: آري اين جوان راست مي گويد. من اين سنگ قیمتی را به او دادم پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی پرسید: اي شيخ! قضيه چيست؟ امروز با اين سنگ، عجب بلاهايي سر من آمده است! مگر اين سنگ چيست كه با آن كاه و جو ندادند ولي زرگران بابت آن ده هزار سكه مي پردازند
شيخ بهايي گفت: اين سنگ به ظاهر ساده را که مي بيني، گوهر شب چراغ است و اين گوهر كمياب، در شب تاريك چون چراغ مي درخشد. همان طور كه ديدي، قدر زر را زرگر مي شناسد و قدر گوهر را گوهرشناس علم نیز همان گوهر شب چراغ است ارزش آن را همگان نمیدانید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺
21 آذر 97
سید کمال الدین عمادی
هدایت شده از شاخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اردوغان آمریکا رو شناخت ، اما غربزده های ایران هنوز آویزون آمریکا و اروپا هستند
اردوغان: از شریک راهبردیمان(آمریکا) هواپیمای بدون سرنشین خواستیم. گفتند امروز برو فردا بیا. گفتیم: خرید نمیکنیم، لااقل اجاره بدهید. گفتند: کنگره اجازه نمیدهد. اما خودمان ساختیم. از غرب چیزی به ما نرسیده و نمیرسد.
❌ یا باید جاهل باشی یا خائن ، که به آمریکا اعتماد کنی
🆘eitaa.com/shakhes_1 ایتا
🆘http://sapp.ir/shakhes.1 سروش
شب سردی بود...
زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند. شاگرد ميوهفروش، تُند تُند پاكتهاى ميوه ر ا داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت.
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديكتر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود.
با خودش گفت: «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه.» مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند.
برق خوشحالى در چشمانش دويد...
ديگر سردش نبود!
زن رفت جلو، نشست پاى جعبه ميوه.
تا دستش را برد داخل جعبه، شاگرد ميوهفروش گفت:
«دست نزن ننه! بلند شو و برو دنبال كارت!»
زن زود بلند شد، خجالت كشيد. چند تا از مشترىها نگاهش كردند. صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد :
«مادرجان، مادرجان!»
زن ايستاد، برگشت و به آن زن نگاه كرد.
زن لبخندى زد و به او گفت:
«اينارو براى شما گرفتم.»
سه تا پلاستيك دستش بود، پُر از ميوه؛ موز، پرتقال و انار.
زن گفت: دستت درد نكنه
، اما من مستحق نيستم.
زن گفت:
«اما من مستحقم مادر. من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى. اگه اينارو نگيرى، دلمو شكستى. جون بچههات بگير.»
زن منتظر جواب زن نماند، ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد...
زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد. قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود، غلتيد روى صورتش. دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت:
« پيرشى!... خير ببينى...»
هيچ ورزشى براى قلب، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
پیشاپیش #یلدای_مهربانی که نماد
خانواده دوستی و عشق ورزیدن
به هم نوع است را شادباش میگوییم ...
#یلدای امسال در هنگام خرید میوه
سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم.💖💖
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه مؤسسه علمی ـ فرهنگی دارالحديث، اين كتاب تأليف سيد «كمالالدين عمادی»، است و به نقش قرآن در زندگی، اهميت و ضرورت تفسير، لزوم استاد در تكامل انسان، موسی در جستجوی پير جاويد، نشانههای پير فرزانه، ادب حضور استاد، تأويل اسرار پير برای موسی، اهميت داستان خضر(ع) در قرآن میپردازد.
آنچه در اين كتاب آمده است، حاصل تحقيق قرآنی مربوط به آيات ۶۰ تا ۸۲ سوره كهف، مربوط به ديدار حضرت موسی(ع) باحضرت خضر(ع) است.
اين كتاب از چندين فصل تشكيل شده است. فضيلت سوره كهف و اسرار آن از مطالب آغازين كتاب است.
در ادامه به لزوم استاد در تكامل انسان و شرايط سالك برای يافتن استاد پرداخته است. سرگذشت موسی(ع) و خضر(ع) و موسی(ع) و يوشع، ويژگیهای خضر، حيات جاودانه خضر، آب حيات خضر، همراهی خضر با امام زمان(عج)، جبر و تفويض در عالم تكوين و تشريع و مراد از ليلةالقدر از ديگر مباحث اين اثر است.
كتاب «سيره خضر نبی(ع)» تأليف سيد«كمالالدين عمادی»، توسط انتشارات شارق منتشر شد.
☝️🍀🍀🍀🍀🍀☝️
این خبر مربوط به 25 آذر 1387 است اکنون بعد از سالها انتشار و نایاب شدن این کتاب به دلیل شرایط اقتصادی امکان چاپ مجدد آن برای مولف نیست اگر کسی همانند کتاب القارعه اقدام به چاپ مجدد کتاب سیره خضر نبی ع کند مولف هیچ انتظار مالی از ناشر ندارد تنها رسیدن بدست علاقمندان کتاب برایمان مهم است
یا علی دست با حق پرستان
در جستجوی خضر فرخ پی ع (20)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀
لزوم استاد از نگاه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
آن حضرت بعد از نقل اسفار چهارگانه سلوک(1) از دیدگاه عارف کامل شیخ مشایخ آقا محمد رضا قمشه ای رحمه الله علیه می نویسد:
و عندی ان السفر الاول ومن الخلق الی الحق المقید برفع الحجب التی هی جنبه یلی الخلقی و رویه جمال الحق بظهور الفعلی الذی هو فی الحقیقه ظهور الذات فی مراتب الاکوان و هو جنبه یلی الحقی... فینتهی السفر الاول و یأخذ فی السفر الثانی و هو من الحق المقید الی الحق المطلق فیضمحل الهویات الوجودیه عنده و یستهلک التعینات الخلقیه بالکلیه لدیه و یقوم قیامه الکبری بظهور الوحده التامه و یتجلی الحق له بمقام وحدانیه و عند ذلک لایری الاشیاء اصلا و یفنی عن ذاته و صفاته و افعاله و فی هذین السفرین لوبقی من الأنانیه شی ء یظهر له شیطانه الذی بین جنبیه بالربوبیه و یصدر منه الشطح.
و الشطحیات کلها من نقصان السالک و السلوک و بقاء الانیه و الانانیه و لذلک بعقیده اهل السلوک لابد للسالک من معلم، یرشده الی طریق السلوک عارفا کیفیاته، غیر معوج عن طریق الریاضات الشرعیه...(مصباح الهدایه... ص88 چاپ اول موسسه تنظیم و نشر آثار) .
نزد من سفر اول از خلق به سوی حق مقید است که با رفع حجاب ها که جنبه خلقی دارد و مشاهده جمال حق با ظهور فعلی که در حقیقت ظهور ذات در مراتب هستی است که همان جنبه حقی است، می باشد... پس سفر اول به پایان می رسد و سفر دوم آغاز می گردد که سفر از حق مقید به سوی حق مطلق است. پس هویات وجودی در آن مرحله فانی می گردد و تعینات خلقی بطور کلی در نزدش مستهلک می شود و قیامت کبری با ظهور وحدت تام برپا می شود و حق تعالی برای سالک با مقام وحدانیت تجلی می کند. و در این مرحله سالک هیچ یک از اشیاء را نمی بیند و ذات و صفات و فعلش فانی می گردد. در این سفر اگر از انانیت انسان سالک چیزی بماند شیطانی که در اوست بر او ظاهر می شود و اظهار خدایی می کند و گفتار بیهوده از او صادر می گردد.
و گفتارهای بیهوده همگی از نقصان سالک و سلوک و بقاء انیت و انانیت است لذا به عقیده اهل سلوک برای سالک معلم ضروری است تا وی را به طریق سلوک عارفان و کیفیتش راهنمایی کند بدون آنکه از ریاضت شرعی دچار انحراف گردد.(پایان سخن امام راحل رضوان الله تعالی علیه)
از این روی دلیل سخنان بیهوده و ناپخته خارج از برهان و حکمت و شریعت از برخی عارف نمایان مانند حلاج و دیگران آشکار میگردد
بی پیر به خرابات مرو....... گرچه سکندر زمانی
______________________
1.سفرهای چهارگانه انسان سالک از دیدگاه حکیم الهی قمشه ای ره
اول سفر از خلق به حق
دوم. سفر از حق بسوی حق با حق
سوم. سفر از حق به سوی خلق
چهارم. سفر از خلق بسوی خلق با حق
برای آشنایی بیشتر این مراتب به کتاب نصوص الحکم بر فصوص الحکم تالیف علامه حسن زاده آملی دامت برکاته فص 51 رجوع گردد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺
22 آذر 97
سید کمال الدین عمادی