سلام بر مهمانان شریف و فرزانه گروه کمال الدین طاعات شما قبول درگاه حق تعالی باشد
ایتا گاهی مطالب را تکراری ارسال میکند از محضر شریفیان عذرخواهی میکنم
سلام بر ماه خدا ماه رمضان
سلام بر ماه صیام ماه رمضان
سلام بر شما فرزانگان اهل صیام
ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
(امام خمینی ره)
ماه رمضان قطعه ای از بهشت است در برهه ای از زمان برای ما از عالم علوی به ارمغان داده شد این لحظات گرانقدر ماه رمضان را که زمینه توجه دل به عالم بالا فراهم است با برترین عبادت که همان تفکر است در کناره مادبه قرآن همچنین مادبه افطار و سحر با اندیشه و تفکر همراه شویم که به فرموده عزیز پیامبر ما صلوات الله علیه و آله و سلم
(فکر ساعه خیر من عباده سنه)
یک لحظه اندیشیدن برابر است با یک سال عبادت
در برخی از روایات برابر با هفتاد سال عبادت است
پس بیابیم این روزهای پر بها را معطر کنیم به عطر تفکر تا پاسخ شایسته برای این پرسشهای مهم بشر پیدا کنیم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
رحمت بیکران الهی در گروه این پاسخ از سر معرفت است زیرا که مولا علی علیه السلام فرمودند
رحم الله امرءا عرف من این و الی این و فی این
خدا انسانی را که شناخت از کجاست و به کجا میرود و در کجاست، مشمول رحمت خود کند
خدای سبحان شما با صائمین اهل تفکر قرار دهد
بازخوانی فرازهائی از نامه اوّل امام زمان (علیه السّلام) به شیخ مفید (ره)
بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. بندگان صالح الهی، روزه داران ارجمند، سلام علیکم. سوّمین روز از ماه رمضان، یاد آور غروب نا بهنگام و غم آفرین زعیم وقت شیعیان، مرحوم شیخ مفید می باشد؛ چه آنکه آن بزرگوار، در شب جمعه ۳ رمضان ۴۱۳ در بغداد، در سن ۷۵ سالگی درگذشت. هشتاد هزار تن از شیعیان بدن مطهر او را تشییع کردند و شاگردش مرحوم سید مرتضی علمالهدی (که خود از مفاخر شیعه می باشد) بر آن شریف بدن نمازگزارد، و در پایین پای مرقد مطهّر پیشوای نهم شیعیان، حضرت امام جواد (علیه السّلام) و استادش ابن قولویه مدفون گردید.
در متون معتبر حدیثی و تاریخی، شاهد ذکر فضائل و مناقب فراوانی در باره مرحوم شیخ مفید هستیم؛ که صدور دو نامه از سوی امام زمان (علیه السّلام) برای این عالم فرزانه علوی، از مهمترین آنها محسوب می شود؛ یکی در روزهای پایانی ماه صفر 410ق صادر گردید و دیگری در روز پنجشنبه 23 ذی الحجّه 412ق (احمد طبرسی, الإحتجاج, ج2,، 495 تا 499).
در خلال این دونامه، افزون بر ذکر اوصافی بلند در حقّ شیخ مفید (ره)؛ شاهد تذکرات و هشدارهائی متنوّع نیز هستیم؛ در این نوشته کوتاه، به بازخوانی فرازهائی از نامه اوّل بسنده می نمایم؛
الف- در مطلع این نامه چنین میخوانیم: «این نامهاى است به برادر با ایمان و دوست رشید أبو عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن نعمان شیخ مفید- أدام اللَّه اعزازه- که از جمله پیمانهایى است که به ودیعت نهاده شده و از بندگان خدا اخذ گردیده است»؛
ب- در بخش اصلی این نامه، پس از ذکر شریفه «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم»، اینگونه آمده است:
سلام بر تو اى دوست مخلص در دین که در اعتقاد به ما با علم و یقین امتیاز دارى. ما شکر وجود تو را به پیشگاه خداوندى که جز او خدائى نیست برده و از ذات بی زوالش مسألت مینمائیم که رحمت پیاپى خود را بر آقا و مولى و پیغمبر ما محمّد و اولاد طاهرین او فرو فرستد، و به تو که پروردگار توفیقات را براى یارى حقّ مستدام بدارد و پاداش تو را با سخنانى که از جانب ما میگوئى با صداقت افزون گرداند.اعلام میدارم که: به ما اجازه داده شده که تو را به شرافت مکاتبه مفتخر سازیم و مؤظّف بداریم که آنچه به تو مینویسیم به دوستان ما که نزد تو میباشند برسانى.خداوند تمامى ایشان را به طاعت خود عزیز بدارد و با حفظ و عنایات خود مشکلات آنان را برطرف فرماید.خداوند تو را به امداد خود بر دشمنانش که از دین او بیرون رفته اند، پیروز گرداند و در رسانیدن به کسانى که اطمینان به آنان دارى به طرزى که إن شاء اللَّه مینویسم عمل کن، هر چند ما در جایى منزل کرده ایم، که از محلّ سکونت ستمگران دور است و این هم به علّتى است که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را تا زمانى که دولت دنیا از آن فاسقان میباشد در این دیده است، ولى در عین حال از اخبار و اوضاع شما کاملا آگاهیم و چیزى از آن بر ما پوشیده نمیماند»؛
ج- در بخش میانی این نامه، شاهد توجه دادن به اموری بسیار مهمّ می باشیم؛ پاره ای از این امور، عبارتند از:
«ما از لغزشهائى که از برخى شیعیان سر میزند از وقتى که بسیارى از آنان میل به بعضى از کارهاى ناشایستهاى نمودهاند که نیکان گذشته از آن دوری مینمودند و پیمانى که از آنان براى توجّه به خداوند و دورى از زشتیها گرفته شده و آن را پشت سر انداخته اند اطّلاع داریم»،
«گویا آنان نمیدانند که ما در رعایت حال شما کوتاهى نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتارى به شما رو میآورد و دشمنانتان، شما را از میان میبردند»؛
«نقوا پیشه سازید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و امتحان را که به شما رو آورده است از ما بخواهید امتحانى که هر کس مرگش رسیده باشد، در آن نابود میگردد و آن کس که به آرزوى خود رسیده باشد از ورطه آن به سلامت میرود. آن فتنه و امتحان علامت حرکت ما و امتیاز شما در برابر اطاعت و نافرمانى ما است، خداوند هم نور خود را کامل میگرداند هر چند مشرکان نخواهند».
☝️کسانی علاقمند به متن عربی نامه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند به این فایل رجوع کنند
هدایت شده از سیدکمال الدین عمادی
🌹🌹اینگونه در باره مرگ خود اندیشه کنیم
🌺حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) :
ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند :
لباسهایت را از تنت درمیاورند ، غسلت میدهند ، کفنت میکنند ، از خانه ات بیرونت میکنند و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) میبرند ؛ خیلیها برای تشییع جنازه ات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند ؛ از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد.
کلیدهایت ، کتابهایت ، کیف و کفشهایت ، لباسهایت ، ... و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند.
مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند. تجارت و اقتصاد ، استمرار می یابد. شغل و وظیفه ی تو به دیگری واگذار میگردد. اموال و دارایی هایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند. در حالی که تو از " ریز ریز " حساب گرفته میشوی !
اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری میگویند : " جناره ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! وقتی میخواهند بر تو نماز بخوانند میگویند : " جنازه کجاست؟ ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! و زمانی که میخواهند تو را دفن کنند میگویند : " میت را نزدیک کنید ". تو را به اسم صدا نمیزنند.
پس مواظب باش ؛ چهره ، اموال ، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم میباشد. بعد از وفاتت ، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود :
1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند : بیچاره !
2- دوستانت چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خنده های خود میپردازند
3- عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود. خانواده ات یک هفته ، دو هفته ، یک ماه ، دو ماه و یا نهایتا یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند !
و اینچنین داستان تو در بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی تو شروع میشود : " آخرت ".
جمال ، مال ، سلامتی ، فرزندان ، ... از تو زائل شد. از خانه و کاشانه ات جدا شدی ! و از همسرت نیز ... زندگی واقعی شروع شد.
و سؤال اینست : " برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟ ". این حقیقتی است که جای تامل دارد.
حریص باش بر : " فرائض ، نوافل ، صدقه ی پنهانی ، عمل صالح ، نماز تهجد ... ". شاید نجات یابی !
🍀پس اینگونه بیاندیشیم و به دیگران نیز یادآوری کنیم زیرا که:
" و ذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين : و ( پیوسته ) پند ( و تذکر ) بده زیرا که بی گمان پند ( و تذکر ) مؤمنان را سود میبخشد ".
چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود " صدقه " را اختیار میکند؟ چنانچه خدا میفرماید :
" رب لولا أخرتني إلى أجل قريب ! فأصدق : پروردگارا ، اى كاش ( مرگ ) مرا مدت كمى به تاخير مى انداختى ، تا ( در راه تو ) صدقه بدهم ".
علما فرمودند : " صدقه را ذكر ننمود مگر به خاطر اثرات عظيم صدقه كه بعد از موتش مشاهده مینمايد ! ".
پس زیاد صدقه دهید چرا که مؤمن در روز محشر ، زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود.
هدایت شده از احمد باقریان فرح آبادی
ماه رمضان در زمانه قاجار🔻
🔸به جز مقدسینی که قبل از افطار راهی مسجد میشدند و آنها که دم صبح هم همین کار را میکردند، دسته سومی هم بودند که شب را به قمار صبح میکردند و میگفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمیروند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد.
این دسته بیشتر اعیان زادگان بودند ولی در هر حال روزه را می گرفتند، چون اگر نمیگرفتند،درخانه خودشان هم، جا نداشتند.
🔸 مرحوم «احمد منشور» میگفت با «برادرم موقر»در مجلس قمار تا صبح مشغول شدیم چون به سحری نرسیدیم روزه را خورده بعد به منزل آمدیم خبر روزه خوری ما زودتر از خودمان به منزل رسیده بود همینکه وارد شدیم مادرم از ما رو گرفت. چند روز با ما مثل جذامیها رفتار میکردند قدغن شده بود نوکرها به ما نزدیک شوند. غذایی اگر میآوردند، در اتاق میگذاشتد و فرار میکردند. ظرفهای غذای مارا علی حده در حضور ما کنار حوض، خاکمال میکردند تا بالاخره با وساطت برادر بزرگتر مارا توبه دادند و دوباره به عضویت خانه پذیرفتند.
🔸برای خوردن روزه نیاز بود که طبیبی تصدیق مرض بدهد، اطبای آن دوره حتا اطبای یهودی ولو برای روزه خوری هم احترام تصدیق خود را داشتند و تصدیق دروغ نمیدادند.
🔸..محال بود وقت افطار صدای فقیری از کوچه بلند شود و چندین نفر داوطلب به سمتش نروند. ...دراین ماه کار تعطیل میشد و مردم به عبادت مشغول میشدند . طلبکار، سر وقت بدهکار نمیرفت . ادارات دولتی باز بود اما کسی مراجعه نمیکرد. مرافعه شرعی در دفتر علما متوقف میشد . محصلین دیوانی به سراغ مطالبه بدهکاری نمیرفتند.
🔸 در خانهها کسی به نوکرها امر و نهی نمیکرد. اگر بنایی نیمهتمام بود صاحب کار، بیش از نصفِ روز کار نمیکشید اما اجرت روز کامل را میداد . خلاصه اینکه مردم در همه چیز رعایت یکدیگر را میکردند.
✔️شرح زندگانی من
تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه جلد اول/ نشر هرمس
عبدالله مستوفی
@sahandiranmehr
بسم الله الرحمن الرحیم
ن و القلم و مایسطرون
مراتب نزول قرآن
همانگونه که انسان در مقام صعود به عالم قدس ربوبی باید هفت مقام صعودی را طی کند اگر اراده باشد چیزی به عالم طبیعی انسان نازل شود باید هفت منزل و فرودگاه را طی کند
عن ابی عبدالله ع قال.... فنون ملک یودی الی القلم و هو ملک والقلم یودی اللوح و هو ملک واللوح یودی الی اسرافیل واسرافیل یودی الی میکائیل و میکائیل یودی الی جبرئیل وجبرییل یودی الی الانبیا... معانی الاخبار تفسیر آیه قلم نقل از نصوص الحکم بر فصوص الحکم ص407اثر گرانسنگ علامه حسن زاده آملی دامت برکاته
پس مراتب نزول یاظهور قرآن به قرار زیر است
منزل اول، ن
منزل دوم : قلم
منزل سوم : لوح
منزل چهارم: اسرافیل
منزل پنجم: میکائیل
منزل ششم: جبرئیل
منزل هفتم: قلب مطهر نبی مکرم صلوات الله علیه و آله
اما اگر دانستی ن همان نور اول و صادر نخستین و جان پاک نبی مکرم اسلام ص یا همان حقیقه محمدیه است دریای بیکران دانش قرآنی به روی تو گشوده خواهد شد
هدایت شده از Seyydvali Hashemi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات_جبــــهه
🐴الاغی که اسیر شد.😉
🏔در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.
الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.
📓 #راوی رزمنده عباس رحیمی .
✍بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته با کلی دستاورد برگشت ...😂🙋♂🍒
هدایت شده از سیدکمال الدین عمادی
به یاد عالمی مجاهد حجت الاسلام والمسلمین جناب حسنی ره
..
استاد رسول جعفریان می نویسد
نسل جوان(حجت الاسلام) حسنی را با طنزهای مسخره آمیز روزنامههای دوم خردادی میشناسند، اما از نقش مردانه او در غائله کردستان و فداکاریهای بیشمار او برای انقلاب، از سالها پیش از آن تا سالها پس از آن، و حضور مداومش در جبهههای جنگ تحمیلی و نگهداری ارومیه در برابر حزب خلق مسلمان و بسیاری از مسائل و رخدادهای دیگر آگاهی ندارند. این ستمی بود که برخی داعیهداران آزادی در حق این مرد روا داشتند و او حتی یکبار شکایت هم نکرد.
.
🔸یکبار که او را همراه جمعی دیگر به شهربانی بردند سرهنگی به او گفت که این شخص یعنی آقای حسنی با دیگران فرق دارد. این مخالف اعلیحضرت است. من گفتم: با شخص خاص بد نیستم با اعمال خلاف شرع مخالفم. یک مرتبه یکی از پاسبانها شهربانی «اسلحه اش را کشید و لوله آن را بیخ گوشم قرار دارد. سخنم را قطع کردم در حالی که همه جا سکوت بود . بدون این که خودم را ببازم لبخندی زدم و گفتم: من نصفم کردستانی است چون بزرگ شده کردستان هستم و با برادران کرد ارتباط مستمر دارم. نصف دیگرم آذربایجانی است چون تبار و زبانم آذری است. در کردستان معمول است میگویند: مرد نباید اسلحه بکشد. اگر کشید باید بزند. و اگر نزد از زن کمتر است. و میدانستم جرأ ت و حق شلیک ندارد و میخواهد مرا بترساند. او با آن غرور و تکبرش، آتش گرفت. یکی دیگر بلند شد او را آرام کرد و سیلی محکمیبه گوش من زد...»
.
🔸آقای حسنی شرحی از اقدامات عمرانی خود هم در ارومیه به دست داده که از آن جمله بنای مصلای بزرگ امام خمینی در ارومیه، ساخت مساجد و مدارس فراوان در روستاها، ایجاد حوزه علمیه امام خمینی در ارومیه و کارهای دیگر است. وی مقبرهای هم برای خود در حاشیه همان بزرگ آباد که روستای اوست برای خود بنا کرده است تا در آنجا دفن شود. در کنار چشمه خشک شدهای در یک کوه سنگی که به علی بولاغی یعنی چشمه علی معروف بوده است. این زمین به خاطر سنگی بودن هیچ وقت بدرد کشاورزی نمیخورد و برای همین برای دفن مناسب است. آقای حسنی به عنوان آخرین جمله میگوید: در سینه این کوه برای خودم محل دفن و قبر انتخاب کردم و راضی نیستم بعد از مردن، جنازه ام، حتی یک متر از زمین کشاورزی و مستعد را اشغال کند.
.
🔸آقای حسنی در دور اول انتخابات مجلس از ارومیه کاندیدا شده و وارد مجلس شد و به کمیسیون دفاع رفت، کمیسیونی که همه اعضای آن بعدها یا شهید شدند یا جانباز . یکبار هم در تهران مورد حمله تروریستها قرا رگرفت اما وی هم اسلحه را کشید و شروع به تیراندازی کرد. داستان این بخش واقعا خواندنی است و آقای حسنی به رغم آن که زخمیمیشود آن قدر مقاومت میکند که از دست آن منافق نجات مییابد. وی با بالا گرفتن غائله کردستان و جنگ از نمایندگی استعفا داد و عازم منطقه شد که شرحی از آن را اشاره کردیم. یکبار هم پس از نماز جمعه وقتی از مسجد بیرون میآمد، یک منافق برای عملیات انتحاری به او چسبید تا خود را منفجر کند. اما آقای حسنی که با فنون رزمیآشنا بوده ضربه آرنج محکمیبه او میزند و او را تا دو سه متر آن سو پرت میکند. پس از آن محافظ وی فورا او را دستگیر کرده و نارنجک او را که ضامنش کشیده شده بود اما زنجیرش پاره شده و عمل نکرده بود از او میگیرد.
.
🔸حکایتی هم مربوط به فرزندش رشید است که پیش از انقلاب مدتی با وی همراهی داشته و بعدها کمونیست شده و به فدائیان خلق پیوسته است. آقای حسنی خیلی با او صحبت میکند که تأثیر نمیگذارد. زمانی که در تهران نماینده بوده جای رشید را میفهمد و به آقای مهدوی کنی خبر میدهد. رشید را دستگیر میکنند. آقای حسنی به نیروهای که در پی او میروند میگوید: اگر مقاومت یا فرار کرد بزنید و نگذارید فرار کند. رشید را به کمیته تهران میبرند و برای بازجویی به تبریز میآوردند و آنجا هم دادگاه به ریاست سید حسین موسوی تبریزی بلافاصله حکم اعدام او را میدهد و او را اعدام میکنند. آقای حسنی میافزاید: وقتی خبر اعدام رشید را شنیدم چون به وظیفه خود عمل کرده بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصی و لو پسرم باشد شوخی ندارم و با هیچ احدی در این مورد عقد اخوتی نبسته ام. اما تأکید میکند که اعدام برای او زیاد بود. او جنایتی مرتکب نشده بود. حداکثر میبایست به حبس ابد محکوم میشد.
🔸
🚩 شش تجربه مهمی که برای تصمیمگیری درباره برجام باید بدانیم
رهبر انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام:
🔹مقدمهی هر تصمیمی این است که ما به تجربههای گذشتهی خودمان مراجعه کنیم؛ "من جَرّب المُجرّب حَلّت به النّدامة" اگر از تجربهها درس نگرفتیم قطعاً ضرر خواهیم کرد.
چندین تجربه در مقابل ماست؛ من حالا چند تجربهی واضح را که عرض بکنم همه تصدیق خواهید کرد. اینها، هم برای تصمیمگیری امروز ما مهم است هم برای آیندگان مهم است.
🔹تجربهی اول این است که دولت جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل بکند؛ این تجربه اول. چرا؟ برای خاطر اینکه آمریکا پابند به تعهدات خودش نیست. نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است. نه! دولت قبل آمریکا هم که با ما نشست و صحبت کرد؛ آنها هم همینجور عمل کردند ... به شکل دیگری نقض کردند. آنها هم تهدید کردند، آنها هم برخلاف تعهدات خودشان عمل کردند. این، جواب آن کسانی که بارها و بارها به ما در طول زمان میگفتند که آقا چرا با آمریکا مذاکره نمیکنید، چرا با آمریکا تعامل نمیکنید، این جوابش.
🔹 تجربهی دوم، عمق دشمنی آمریکا با ایران است. دشمنی آمریکا بر محور مسئلهای مثل اتمی نیست، بحث فراتر است: نظامی که قد برافراشته و نسبت به آمریکا هیچ ملاحظهکاریای نمیکند و پرچم اسلام را در دست گرفته است. آمریکا با چنین نظامی عمیقاً مخالف است. آمریکا میخواهد مؤلفههای قدرت را در جمهوری اسلامی از بین ببرد.
🔹تجربهی سوم این است که انعطاف در برابر این دشمن، تیغ او را کُند نخواهد کرد بلکه او را گستاختر خواهد کرد؛ همان بوش دوم در مقابل انعطاف دولت وقت، اسم محور شرارت را روی او گذاشت. اگر میخواهید کاری کنید که دشمنی کم شود، انجام بدهید ولی راهش نرمش و انعطاف نیست.
🔹 تجربهی چهارم این است که ایستادگی در مقابل آمریکا باعث عقب نشاندن او میشود. اینکه سازمان ملل حق غنیسازی ما را امروز به رسمیت شناخته، منشأش مذاکره نیست، منشأش پیشرفت ما در زمینهی هستهای است که اینها حالا به تب راضی شدهاند.
🔹 تجربهی پنجم، تجربهی همراهی اروپا با آمریکا در مسائل مهم است. ما بنای دعوا با اروپا نداریم اما این سه کشور نشان دادهاند در حساسترین موارد با آمریکا همراهند. حرکت زشت فرانسه در نقش پلیس بد مذاکرات هستهای و کارشکنی انگلیسیها در تهیهی کیک زرد از این موارد بود.
🔹 تجربهی ششم، گره نزدن مسائل کشور به برجام و مسائل خارجی است... ما نباید مسائل کشورمان را به امری که از اختیارمان خارج است گره بزنیم. ۹۷/۳/۲
@AkhbareFori