eitaa logo
معنا | محمد صادق صابری
205 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
اسم کانال را گذاشتم معنا چون وظیفه ما در رسانه تبدیل اخبار و تفکرات به معناها و رویاهاست ! ملتی ماندگار می شود که معنایی ماندگار داشته باشد... جهت ارتباط : @mol1385
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ سعید محمد، نیکزاد و بذر پاش مذاکرات خود را برای راه اندازی ستاد انتخاباتی سید ابراهیم رئیسی آغاز کردند 📌 یک منبع نزدیک به نایب رئیس مجلس یازدهم از مذاکره علی نیکزاد، سعید محمد و مهرداد بذرپاش برای راه اندازی ستاد انتخاباتی ایت‌الله سیدابراهیم رئیسی را شروع کرده و بین خود تقسیم کار کرده اند. / دیده‌بان‌ایران
🔹 استخدام ⭕️ هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم ، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی ؟ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه ! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت : تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه ... حتی در زمان بیماریش هم تذکر میداد تا اینکه روز خوشی فرارسید؛ چون می بایست در شرکت بزرگی برای کار مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم ، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ، ترک می‌کنم!😒 ☢️ صبح زود حمام کردم ، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخند گفت: پسرم! ۱- مُرَتب و منظم باش؛ ۲ - همیشه خیرخواه دیگران باش ۳- مثبت اندیش باش؛ ۴- خودت رو باور داشته باش؛ 💢 توی دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!☹️ 🔷 با سرعت به شرکت رویایی ام رفتم. وقتی به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله ... اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: "خیرخواه باش" ؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم ، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو ، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه ؛ لذا شیر آب رو هم بستم ..‌. 🔸 پله ها را بالا میرفتم ، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن! عجیب بود ؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه ، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون! با خودم گفتم : اینا با این دَک و پوزشون رد شدن ، مگر ممکنه من قبول بشم؟عُمرا !!!🙄 بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که "مثبت اندیش باش" ، نشستم و منتظر نوبتم شدم *اون روز حرفای بابام بهم انرژی میداد* توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه شدم ، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه میکنند. یکیشون گفت :خب از چه روزی میخوای کارتو شروع کنی؟! یه لحظه فکر کردم داره مسخره ام میکنه ! یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام 🔷 یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!!😊 با تعجب گفتم: هنوز که سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم ، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ، نقصها رو اصلاح کنی ... در اون لحظه همه چی از ذهنم پاک شد! کار ، مصاحبه ، شغل و ... هیچ چیز جز صورت پدرم رو ندیدم... کسی که ظاهرش سختگیر اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری... کسی که سعی داشت همیشه ما رو مودب بار بیاره...🔹 استخدام ⭕️ هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم ، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی ؟ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه ! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت : تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه ... حتی در زمان بیماریش هم تذکر میداد تا اینکه روز خوشی فرارسید؛ چون می بایست در شرکت بزرگی برای کار مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم ، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ، ترک می‌کنم!😒 ☢️ صبح زود حمام کردم ، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخند گفت: پسرم! ۱- مُرَتب و منظم باش؛ ۲ - همیشه خیرخواه دیگران باش ۳- مثبت اندیش باش؛ ۴- خودت رو باور داشته باش؛ 💢 توی دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!☹️ 🔷 با سرعت به شرکت رویایی ام رفتم. وقتی به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله ... اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: "خیرخواه باش" ؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم ، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو ، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه ؛ لذا شیر آب رو هم بستم ..‌. 🔸 پله ها را بالا میرفتم ، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، لذا اونارو خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن! عجیب بود ؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه ، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون! با خودم گفتم : اینا با این دَک و پوزشون رد شدن ، مگر ممکنه من قبول بشم؟عُمرا !!!🙄 بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که "مثبت اندیش باش" ، نشستم و منتظر نوبتم شدم *اون روز حرفای بابام بهم انرژی میداد* توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه شدم ، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه میکنند. یکیشون گفت :خب از چه روزی میخوای کارتو شروع کنی؟! یه لحظه فکر کردم داره مسخره ام میکنه ! یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام 🔷 یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!!😊 با تعجب گفتم: هنوز که سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم ، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ، نقصها رو اصلاح کنی ... در اون لحظه همه چی از ذهنم پاک شد! کار ، مصاحبه ، شغل و ... هیچ چیز جز صورت پدرم رو ندیدم... کسی که ظاهرش سختگیر اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری... کسی که سعی داشت همیشه ما رو مودب بار بیاره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی به قالیباف انتقاد داریم یعنی این. ولی ایشان در اینکه مدیر جهادی و سازنده هست شکی نیست . :خواهشمندم اینو برای همه کسانی که می شناسید بفرستید و مخصوصا منتقدین دکتر جلیلی https://eitaa.com/yalasarat2526
🇮🇷 🌷 هوالمحبوب 🌷 💠 دوره آموزشی "بصیرت رسانه‌ای(١)" 🔰 جلسات آموزشی به صورت آفلاین و در بستر دو اپلیکیشن با کیفیت ایرانی می‌باشد : ✨ اپلیکیشن بالونت ✨ اپلیکیشن گپ 🔰 آشنایی با مُدَرِّس دوره 👇 ✅ طلبه سطح٣ حوزه علمیه خراسان ✅ سخنران و نویسنده ✅ فعال فرهنگی ✅ معلم دوره ابتدایی ✅ فعال حوزه خانواده و رسانه ✴️ دارای مدرک آموزشی از : 💠 دانشگاه امام حسین علیه السلام 💠 مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان 💠 بسیج طلاب خراسان‌ رضوی 💠 سازمان فنی و حرفه‌ای کشور 💠 وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ✅ برخی از مباحث دوره : 🔰بهداشت و سلامت مجازی ، جنگ مجازی ، امنیت مجازی ، بررسی شبهات و پاسخ‌ها ، شبکه ملی اطلاعات ، فيلترينگ ، شرایط و تکالیف حضور در سرویس‌های خارجی ، بزه‌کاری در اینترنت و ... ✨ جهت کسب اطلاعات بیشتر، آشنایی بهتر با سرفصل‌ها و ثبت نام " نام‌خانوادگی" خود را به شماره زیر پیامک نمائید : 📱09353558972
متأسفانه مشاهده میشه که اکثر دوستان رسانه ای برای انتخابات ریاست جمهوری وارد تعیین مصداق شده و برای این عزیزان کمپین و رپرتاژهای متعدد رسانه ای میرن رفقا یکم صبوری کنید تا برسیم به یک جمع بندی نهایی، بعد باهم می‌زنیم به خط ان شاء الله فعلا جریان غربگرایی و دولت تخریب امید رو برای مردم شفاف کنید. 61% جامعه آماری یکی از موسسات نظرسنجی گفتند که هنوز به مذاکره امید دارند این یعنی ما کار نکردیم و کم کار بودیم. پس لطفا راهبرد رسانه ای درستی اتخاذ کنید و فعلا با تک مصداق پیش نرید و چند نفر رو حمایت کنید.
معنا | محمد صادق صابری
#فضای_مجازی #بصیرت_رسانه_ای 🇮🇷 🌷 هوالمحبوب 🌷 💠 دوره آموزشی "بصیرت رسانه‌ای(١)" 🔰 جلسات آموزشی به
به نام خدا سلام خدمت همه عزیزان مرحله دوم دوره بصیرت رسانه ای یک با همکاری تشکیلات یالثارات الحسین شروع به عضو گیری کرد یا علی
‏یه خبر خوب/یه خبر بد! شریعتی اُستاندار بی‌کفایت خوزستان برکنار شد. *تبریک به ۴ میلیون خوزستانی مظلوم* شریعتیِ بی‌کفایت رئیس سازمان اِستاندارد شد. *تسلیت به ۸۰ میلیون ایرانی بی‌گناه*‏یه خبر خوب/یه خبر بد! شریعتی اُستاندار بی‌کفایت خوزستان برکنار شد. *تبریک به ۴ میلیون خوزستانی مظلوم* شریعتیِ بی‌کفایت رئیس سازمان اِستاندارد شد. *تسلیت به ۸۰ میلیون ایرانی بی‌گناه*