eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
66 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ کارهای فرهنگی‌وجهادی: @sabkeshohada2 <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مرد میدان، قهرمان ایران 🔹حاج قاسم: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آنکس که باید ببیند، می‌بیند. @sabkeshohada @sabkeshohada
🌷 کرامتی عجیب علت این همه عشق شهید حاج احمد کاظمی به حضرت زهرا (س) را دوستان او می‌دانستند. یکی از آن‌ها می‌گفت «اوایل سال 1361 در عملیات بیت‌المقدس در خدمت حاج احمد بودیم. او فرمانده تیپ نجف بود. در حین عملیات به سختی مجروح شد، ترکش به سرش خورده بود. با اصرار او را به بیمارستان صحرایی بردیم. شهید کاظمی می‌گفت «کسی نفهمد من زخمی شدم. همین جا مداوایم کنید. می‌خواست روحیه‌ی نیروها خراب نشود.» دکتر گفت «این زخم عمیق است، باید کاملاً مداوا و بعد بخیه شود» به همین دلیل بستری شد. خونریزی او به قدری زیاد بود که  بی‌هوش شد. مدتی گذشت، یک دفعه از جا پرید! گفت «بلندشو، باید برویم خط» هر چه اصرار کردیم بی‌فایده بود. بالاخره همراه ایشان راهی مقر نیروها شدیم. در طی راه  از ایشان پرسیدم: شما بی‌هوش بودی، چه شد که یک‌دفعه از جا بلند شدی؟ هر چه می‌پرسیدم جواب نمی‌داد. قسمش دادم که به من بگویید که چه شد؟ نگاهی به چهره‌ی من انداخت و گفت «می‌گویم، به شرطی که تا وقتی زنده‌ام به کسی حرفی نزنی.» بعد خیلی آرام ادامه داد «وقتی در  اتاق خوابیده بودم، یک باره دیدم خانم فاطمه زهرا (س) آمدند داخل اتاق، به من فرمودند: چرا خوابیدی؟ گفتم: سرم مجروح شده، نمی‌توانم ادامه دهم. حضرت زهرا (س) دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلند شو، چیزی نیست، برو به کارهایت برس.» وقتی حاج احمد به منطقه برگشت در جمع نیروها گفت «من تا حالا شکی نداشتم که در این حنگ ما برحق هستیم، اما امروز روی تخت بیمارستان این موضوع را با تمام وجود درک کردم.» (س) @sabkeshohada @sabkeshohada
💠 حدیث روز 💠 💎 خبری خوشحال کننده از رسول مهربانی‌ها 🔻پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: مَنْ سَرَّ مُؤْمِنا فَقَدْ سَرَّنى وَ مَنْ سَرَّنِى فَقَدْ سَرَّاللّهَ ❇️ كسى كه مؤمنى را خوشحال كند، مرا خوشحال نموده و كسى كه مرا خوشحال نمايد، خدا را خوشحال كرده است. 📚 بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۲۸۷ ‌ ‌ •┈┈••✾
❌ انحراف از هـدف ❌ 💠 گاهی اوقات برخی افراد ڪارهای خوبی مانند جلسات دینی، و امثال آن را با اهداف خوبی شروع می‌ڪنند و مقداری هم در آن مسیر می‌ڪنند. ولی پس از مدتی به دلیل عدم انجام وظیفه و پرداختن به حواشی، به تدریج از آن اهداف فاصله می‌گیرند. 🌿حاج‌آقا سید مجتبی موسوی درچه‌ای 🍀🍀🍀🍀🍀
🔴 حضرت آیت الله مصباح یزدی در پاسخ به فردی که درخواست موعظه و نصیحت کرده بود فرمودند: 🔵 بسم الله الرحمن الرحیم آسان ترین ، شیرین ترین و مفید ترین کاری که می شناسم توجه به وجود مقدس ولی عصر عجل الله فرجه است. 📚 محمد تقی مصباح یزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 حدود سالهای 61و62، زمانی که شهید بابایی فرمانده پایگاه اصفهان بود، یکی از پرسنل نقل کرد: در شب جمعه ای به طور اتفاقی به مسجد حسین آباد اصفهان رفتم. در تاریکی متوجه شدم صدایی که از بلندگو به گوش می آید خیلی آشناست. پس از پایان دعا که چراغها روشن شد، دیدم که حدسم درست بوده. کسی که دعای کمیل می خوانده است سرهنگ بابایی است. خوشحال شدم و جلو رفتم. سلام کردم و گفتم: -جناب سرهنگ! قبول باشد ان شاءالله. اطرافیان با شنیدن کلمه«سرهنگ»، به شهید بابایی نگاه کردند. بعد از احوالپرسی که با هم کردیم، از چهره او دریافتم که ناراحت است. وقتی علت را جویا شدم، پاسخ دادند: -کاش واژه سرهنگ را نمی گفتی. فهمیدم که تا آن لحظه کسی از اهالی آن منطقه شهید بابایی را نمی شناخته و ایشان هرشب جمعه به عنوان شخص عادی به آن مسجد می رفته و دعای کمیل می خوانده است. پس از این ماجرا او دیگر در آن مسجد دعای کمیل نخواند: زیرا همیشه دوست می داشت تا ناشناس بماند. (ستوان موسی صادقی) 📒برگرفته از کتاب پرواز تا بی نهایت •••••••••••••••••••••••••••••••
سبک شهدا
آه . . . رفتنت رفتن جان بود خودت میدانی! 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡 ✍ شهید سپهبد قاسم سلیمانی : 🔷 من اصلاً قبول ندارم در بین بچه‌حزب‌اللهی‌ها بگیم این آدم با اون شکل و قیافست...! همان دختر کم‌حجاب، دختر منه، دختر ما و شماست . نه دختر خاص من و شماست. اما جامعه ی ماست 🔷 @sabkeshohada @sabkeshohada
💠شهید حسن فتاحی معروف به حسن امریکایی یا حسن سر طلا پدر و مادرم اصفهانی بودند؛ در کودکی به عراق رفتند و در شهر نجف اشرف مستقر شدند؛ ما هم از کودکی در نجف بزرگ شدیم؛ همسرم مرحوم «جان‌محمد فاتحی» که با برادر و پسرعمویشان به عراق برای کار رفته بودند، در منزل پدرم ساکن شدند؛ بعد از آشنایی با وی ازدواج کردیم. حسن فرزند پنجم خانواده بود که 20 شهریور 1348 در نجف اشرف به دنیا آمد؛ وقتی او دو ساله بود، در سال 1350 ما را از عراق بیرون کردند و زمانی که وارد ایران شدیم، با توجه به سردی هوا ما را به جیرفت استان کرمان بردند؛ برای همه ما که از عراق آمده بودیم، چادر زدند؛ اطراف مان کوه بود. محل موقت زندگی‌مان به قدری جمعیت زیاد بود که یک بار حسن‌آقا را گم کردم و بعد از ساعتی در پشت بلندگو اعلام کردند: «بچه‌ای با موهای طلایی پیدا شده، خانواده‌اش بیایند و او را تحویل بگیرند». بعد از 3 ماه ما را از کرمان به اصفهان منتقل کردند و بعد از 2 ـ 3 سال در شاهین‌شهر ساکن شدیم. او 17 سال بیشتر نداشت و در وصیت‌نامه‌اش برای خواهرانش نوشت: «مثل حضرت زینب(س) باشید»؛ دفعه آخر هم می‌خواست برود، ‌گفت: «اگر من مجروح و زخمی شدم؛ اگر شهید شدم و نیامدم، شما راه مرا ادامه بدهید». تا اینکه پسرم در 14 دی 1365 و در جریان عملیات «کربلای 4» منطقه ام‌الرصاص به شهادت رسید و پیکرش را نتوانستند به عقب بازگردانند. وقتی خبر شهادت حسن آقا را آوردند، آخرین عکس او که با لباس غواصی است، داخل ساکش بود و در نامه‌ای هم نوشته بود: «وصیت نامه‌ام در کمدم است» پدر شهید هم بعد از 12 سال بی‌خبری از حسن آقا به رحمت خدا رفت و بالاخره چهل روز بعد از فوت همسرم، استخوان‌‌های پسرم را آوردند؛ وقتی برای شناسایی رفتیم، استخوان‌هایش تیره رنگ شده بود؛ پلاکش همراهش بود؛ حتی موهای طلایی حسن روی لباس‌هایش بود... 📎 پ ن: بیسیمچی گردان غواصی نوح لشگر سیدالشهدا 🌷شهیدحسن فتاحی🌷
بسم الله الرحمن الرحیم به مجلس عزای حضرت زهرا سلام الله علیها خوش آمدید لطفا با وضو وارد شوید
علت بلایا .mp3
2.12M
🔖منبر کوتاه🔖 چرا با خدا درگیریم ؟؟ 👈خودت کردی ..... 🔻علت بلایا؟؟؟ 🔻خدایا چرا من ؟؟؟ @sabkeshohada @sabkeshohada
از این بدترکه انسان کمالات خدا رو به نام خودش مینویسه اینه که بدی های خودش رو به پای خدا مینویسه
گاهی موقعا ما اینجوری میشیم. یه خبطی خودمون کردیم میندازیم گردن خدا!
خودمون یه جایی یه آتیش روشن کردیم دودش داره میره تو چشممون ...
YEKNET.IR - zamine - fatemie 1399.10.13 - mohamad fosouli.mp3
5.04M
🔳 🌴ای وای از چشم و نظر 🌴ای وای از آتیش و در 🎤 👌بسیار دلنشین @sabkeshohada @sabkeshohada
ای وای از چشم و نظر😭💔 ای وای از اتیش و در😭😭😭😭🖤
ای از خون جگر😭😭😭😭💔💔 اماه یا فاطمه(س)
ای وای از چشم و نظر😭💔 ای وای از اتیش و در😭😭😭😭🖤
دشمن تازیونه زد😭😭💔 آتش زبانه زد😭😭🖤
اماه یا فاطمه(س)😭💔
ای نور هر دو دیده حیدر(ع)😭💔 یازهرا(س)🕊
ای اولین شهیده‌ی حیدر 😭😭💔🕊 امُّنا زهرا(س)
ای نور هر دو دیده حیدر(ع)😭💔 یازهرا(س)🕊
بانوی قد خمیده‌ی حیدر(ع) 😭💔 امنا زهرآ(س)