eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ 🍃 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) : هر جا کم آوردی...حوصله نداشتی... پول نداشتی...کار نداشتی...باطریت تموم شد...تسبیح رو بردار و صد بار بگو "استغفرالله ربی و اتوب الیه"...آروم میشی...
📖 مصطفی می جنگید و جنگ‌ها برایش همه یا هیچ بود. این نبود که حالا میجنگم و یک جایی کوتاه می آیم. مصطفی می جنگید تا به هر آنچه که معتقد بود در مجموعه ای که در آن خدمت می کند برسد. نرسیدن در مرام او نبود. می جنگد حتی به قیمت آنکه از مجموعه اخراج شود. برای همین مصطفی از روزی که من یادم هست در معرض اخراج بود. می جنگید و هی می آمد بالاتر. میدانید برای چه؟ برای اینکه جنگ همه یا هیچ می کرد و همه را بدست می آورد. وقتی من و مصطفی با هم آشنا شدیم او یک کارشناس جزء بود. غیر از خدا هم هیچ کس را نداشت. احمدی روشن
🔸برایش دلمه درست کردیم که خیلی دوست داشت وقتی خواستیم مزه یکی را بچشد نپذیرفت گفت دوست دارم اول برای حاج قاسم ببرم. زنگ زد به خانه حاجی و گفت ناهار نخور تا برایش دلمه ببرد. میگفت حاجی خیلی دلمه دوست داره اول برای حاجی می برم .همیشه همین طور بود به هر چیزی که حاج قاسم دوست داشت لب نمیزد تا اول برای او ببرد 🔶کاری از حوزه هنری کرمان @sabkeshohada @sabkeshohada
اون رفیق صمیمے ڪه به خاطرش خلاف میڪنے و مرتڪب گناه میشے فرداے قیامت سراغ تو رو هم نمیگیره.. @sabkeshohada @sabkeshohada
بسم الله الرحمن الرحیم به مجلس عزای حضرت زهرا سلام الله علیها خوش آمدید لطفا با وضو وارد شوید
کارگر افغانی با همتی دریایی.mp3
6.85M
🔖داستان صوتی 🔖 💠کارگر افغانی با همتی دریایی💠 📌داستان دادن توسط یک کارگر افغانی @sabkeshohada @sabkeshohada
یک شب در مسجد النبی بودم دیدم یه آقایی از برادران افغانی آمد داخل،یه پاش درست حرکت نمیکرد...
با یه پا حرکت میکرد. آمد نشست..رو صندلی هم نشسته بود یکطرفه نشسته بود
خداییش حالا تو ذهن من اومد که این آقا یه کمکی میخواد خوب یه عده هم نشسته بودن اونجا شلوغ بود .. گفتیم خوب آقا شما کاری داری اول بیا سختته بشینی
گفت من اگه اجازه بدید آخر از همه میام. میخوام کسی نباشه یه یکساعت و خورده‌ای نشست،هر از گاهی هی بلند میشد دوباره می نشست
قیافه هم قیافه کارگری خیلی قیافه ساده ای داشت..
همه که رفتن نوبت به این آقا رسید.. آمد گفت که آقا من اهل مزار شریف افغانستانم پدر و مادر پیری دارم در افغانستان