میگه یه روز رفتیم خونه بعد از ناهار بگیرم بخوابم بعد
بچه ها شروع کردند به شلوع کردن و بازی کردن
من نتونستم بخوابم خیلی اذیت شدم.
عصبانی شدم و اومدم پرخاش کردم به بچه ها !!
بعد رفتم بگیرم بخوابم
به خودم گفتم فلانی چرا این کارو کردی 😞
اینا بچه ان بالاخره بچه باید بچگیش رو بکنه
بچه ها دلشون شکست..
دیگه خوابم نبرد.. رفتم قنادی یه جعبه شیرینی گرفتم تا از دل بچه ها دربیارم
تعارف کردم به بچه ها ..
خودمم راضی نشدم با دوتا شیرینی راضی بشن دیدم نمیتونم تاب بیارم.
به خانمم گفتم خانم من چند روز میرم مسافرت
سبک شهدا
بچه ها دلشون شکست.. دیگه خوابم نبرد.. رفتم قنادی یه جعبه شیرینی گرفتم تا از دل بچه ها دربیارم تعارف
خیلی گرفته بودم..
رفتم در خونه استادمون آقای الهی طباطبایی( برادر علامه طباطبایی)
تا من رو دیدند گفتند شما اینجا چکار میکنی؟
شما الان باید امل باشی
بعد یه مرتبه گفت آقای قاضی برای شما یه پیام داشت
آقای قاضی از شما گله داشت
من گفتم چه گلهای؟
گفتند: آقای قاضی گفتند آقای املی میخواهی با این کارها خدمت امام زمان(عج) برسی؟
. . . .
YEKNET.IR - vahed 1 - fatemie 99.10.10 - mehdi salahshoor.mp3
3.35M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴تو هر جا باشی بهشتم اونجاست
🌴بهشتم خاک چادرته
🎤 #مهدی_سلحشور
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم