#آیت_الله_حائری_شیرازی
اگر میخواهید بچهتان را مسلمان تربیت کنید، او را شاکر تربیت کنید. او را طوری تربیت کنید که اگر کسی یک لیوان آب به دستش داد، آن را به رسمیت بشناسد و نگوید: «وظیفهاش بود!». اگر کسی سنگی را از جلوی پایش برداشت یا یک قدم عقب رفت و گفت: تو برو، یا کمترین خدمتی به او کرد، یادش نرود و از آن یاد کند.
خدا این صفت را دوست دارد؛ میگوید: اینکه این بنده، خدمت این شخص را به رسمیت شناخت و از آن تشکر کرد، صفت خوبی است. چون اگر بفهمد من چه نعمتهایی به او دادهام، از من هم تشکر میکند. ممکن است امروز کسی منتقد خدا باشد و فردا بندۀ خوبی شود؛ چون متوجه نیست. آن کسی که شکور است، بالأخره بیدار میشود و به یاد نعمتهای خدا میافتد و بیتاب میشود و آن کسی که ناشکر است و هر کاری که برایش میکنی، میگوید: وظیفهاش بود، یک روز همین حرف را نسبت به خدا هم میزند.
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
🍃❤️@SabkeZendegi6
⚡️یارب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم
⚡️چون جنت اعلا، حرم محترم قم
💫بانوی جنان، اخت رضا، دخترموسی
💫دردانه زهرا و ملائک خدم قم
السلام علیک یا فاطمةالمعصومه
عید میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک 🌺
🍃❤️@SabkeZendegi6
#میرزا_اسماعیل_دولابی
💕 محبت دختر و مادر خیلی در مردها اثر میگذارد. قدرتِ ظلم را از آنها میگیرد.ان شا الله اگر در خانه دختر دارید او را درست با رأفت نگاه کنید. ببینید از روزی که در دست و بالت خلق میشود و پهلویت میآید همهاش به بابایش نگاه میکند. خواستی هم ندارد که این را بده. به زور به او یاد میدهند که به آقایت بگو این را بدهد. این کار را با زحمت زیاد به گردن او میاندازند.
💕 او فقط میخواهد بابایش را نگاه کند. آنقدر این معنی قوی است که بعضی پدرها متوجه نیستند. با بچهها، پسر و زن، سر و کله میزنند. دختر آنجا نشسته است و او را نگاه میکند. مواظب باشید از دستتان در نرود. دختر اینطور است. یک وقت مسافرتی بروی تا بفهمی که او گریه افتاده است. و اِلّا تا در خانه هستی چیزی نمیگوید که او را در عدد بشماری. مواظب باش از دستت نرود. ...
💕 ببینید که خداوند وقتی دختر میدهد چه به مخلوقش داده است. پیامبر صلی الله علیه و آله چقدر شرافت برای زنها نشان داد! دختر رحمت است که بر خلق میبارد. رحمت، انسان را حفظ میکند، لازم نیست شما او را حفظ کنید. نمیخواهد شما دخترتان را روزهگیر و نمازخوان کنید. او خودش میخواند. همینکه مادر چادر سرش کرد او هم رفت و اهل نماز شد.
📚 طوبای محبت ۳
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وظایف مشترک بین زن و مرد با محوریت اصل تجمّل
🔰 #استاد_رفیعی
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمایش دو صحنه از فضای زندگی دربارهی محبّت
🔴 #استاد_عباسی
🍃❤️@SabkeZendegi6
از تشویق کردن کار خوب فرزندتان نترسید،
از احترام گذاشتن به فرزندتان و از بخشیدن خطاهای فرزندتان نترسید،
از بی اعتنایی به کار بد اما بی خطر او واز اشتباهاتش نترسید،
از بهانه گیری های گاه و بیگاه فرزندتان، از دادن عشق بی قید و شرط به او نترسید،
از آزادی دادن معقول به فرزندتان نترسید، زیرا فرزندتان لوس نخواهد شد.
اگر به فرزندتان اجازه ندهید به حق کسی تجاوز کند یا به خود و دیگران صدمه بزند، با دادن احترام، عشق، محبت، بخشش، گذشت و تشویق فرزندتان ضعیف و لوس نخواهد شد بلکه فرزندتان خواهد شکفت و حرمت نفس و اعتماد به نفس در او نهادینه خواهد شد.
🍃❤️@SabkeZendegi6
#حجت_الاسلام_زیبایی_نژاد
در جامعهای که مصرف، هویتنمایی و هویتسازی میکند و مصرف، سرمایه اجتماعی میشود و خانواده با الگوی مصرف خود، پز میدهد و تشخّص برای خود میخرد، فرزندآوری به دلیل اینکه تا حدود ۳۰ سالگی فرزند شما نانخور است و شما تا ۳۰ سالگی باید برای شکم، تحصیل، فراغت، کار و ازدواج او هزینه کنید، به تعویق میافتد؛
آن وقت شما نمیتوانید دو دو تا چهار تای جامعه دینی را بپذیرید که «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ الله کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَالله یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ واللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»
«مثل آنان که مال خود را در راه خدا انفاق میکنند، مثل دانهای است که هفت خوشه برآورد و در هر خوشهای صد دانه باشد. خدا پاداش هر که را بخواهد، چند برابر میکند خدا گشایشدهنده و داناست.»
قرآن به ما میگوید از یک دانه میتوان به ۷۰۰ دانه رسید. اما این حرف متعلق به فرهنگ دینی است، نه آن فرهنگ مدرن... نمیشود که شما شئون فرهنگی و اقتصادی جامعه را با ادبیات مدرن اداره کنید و آن وقت به بحث فرزندآوری که میرسید در برابر آن موجی که راه انداختهاید مقاومت کنید. مشکل ما اینجاست که برخی ارزشهای جامعه ما جابهجا شده است.
#سبک_زندگی
#مصرف_گرایی
🍃❤️@SabkeZendegi6
❤سَـبک زنـدگی❤
💚 #قسمت_بیست_و_هفتم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ همین که مريم صحبتش تمام شد، یک نفس عمیقی کشید و
💚 #قسمت_بیست_و_هشتم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
بچه ها همچنان محو دیدن کارتون مهارتهای زندگی بودند و انگار یکی در فاصله دو متری تلویزیون اونها رو روی زمین چسبونده بود و اصلا حرکتی نمیکردند. سعید صاف تر نشست و جا رو بازتر کرد که مریم راحت تر بشینه کنارش و بعد دستش رو گذاشت روی موهای مریم و به آرامی و چاشنی مهربونی کش موی او رو باز کرد و شروع کرد به بازی کردن با موهای مریم. مریم از این نوع نوازش های سعید خیلی آرامش میگیره و این کار رو خیلی دوست داره؛ درست مثل خانمهای دیگه. بعد هم یواش در گوش مریم گفت:
چی شده بود؟ کی زنگ زده بود که اینقدر طول کشید و رنگ و روت پریده بود؟ اما مریم تمایلی نداشت که سعید از موضوع عارفه مطلع بشه و خیلی آرام گفت: چیز خاصی نبود. یکی از دوستام نیاز به مشورت داشت؛ بهش گفتم بهانه خوبیه که همدیگر رو ببینیم. قرار شد اگه بتونه فردا صبح بیاد اینجا صحبت کنیم. سعید که کنجکاویش گل کرده بود گفت: مشکلش چی بود؟! مریم که میدونست اگه بخواد موضوع رو باز کنه سعید تا ته موضوع رو در نیاره ول کن نیست، لبخندی زد و گفت: مشکلش شخصی بود شاید راضی نباشه که به کسی بگم؛ بعد هم برای اینکه سعید دیگه ادامه نده بلافاصله گفت: خب چه خبر از خمس؟ چه کردی؟ حساب کردی خمسمون رو؟
_ من حساب و کتاب های خودم رو انجام دادم منتظر شمام که بگی تو خونه چی داریم که حساب کنیم. مریم بلند شد و یک کاغذ و قلم برداشت و ایندفعه که نشست، بازوهاش رو بیشتر فشار داد به بازوی سعید و شروع کرد به نوشتن چیزهایی که در منزل داشتند و همینطور که مینوشت بلند بلند هم میخوند...
حدود ٢ کیلو برنج داریم
۴ تا کره ۵٠ گرمی
یک شیشه مربای بالنگ
گوشت و مرغ که نداریم
مقداری هم حبوبات داریم
٣ تا کتاب هم خریدم که هنوز فرصت نکردم شروع کنم به خوندنشون.
کتاب من زنده ام، آب هرگز نمیمیرد و مربع های قرمز...
سعید گفت حالا هزینه اینا چقدر میشه؟ ۵٠٠ هزار تومان میشه؟
خوراکی ها و کتابها رو اگه دست بالا بخوایم بگیریم و خرد و ریزای دیگه ای هم که ممکنه یادمون رفته باشه رو لحاظ کنیم، فکر کنم حدود یک میلیون تومن بشه که خمس اون میشه ٢٠٠ هزار تومن.
سعید گفت باشه، یه مقدار هم پول تو حساب داریم؛ راستی از نظر آقا، به یارانه هم خمس تعلق میگیره؟ مریم که از سعید به رساله توضیح المسائل مسلط تر هست گفت: نه عزیزم؛ آقای خامنه ای یارانه رو جزو اموالی که بهش خمس تعلق میگیره نمیدونن. ولی برای اطمینان بیشتر الان از سایت خامنه ای دات آی آر یا سایت لیدر دات آی آر مجددا میبینم. بعد هم گوشی رو برداشت و در گوگل کلمه سایت مقام معظم رهبری رو جستجو کرد وارد سایت شد و روی قسمت استفتائات کلیک کرد و شروع کرد به مرور استفتائات مربوط به خمس.
سعید که چاییش رو نوشیده بود، یواش پهلوی مریم رو قلقلک داد و گفت چاییت دیگه فکر کنم یخ شد حالا اول چاییت رو بخور بعدا دنبالش بگرد. بعد هم بلندتر به بچه ها گفت: بچه ها چاییتون داره یخ میشه ها... پاشید تا یخ نشده بخورید.
ناخواسته ذهن مریم درگیر مشکل عارفه شده و خیلی نگران حالش هست. این نگرانی اینقدر در چهره اش مشهوده که سعید هم به روش آورد. مریم همینطور که داشت چای مینوشید یاد اون روزی افتاد که عارفه داشت تعریف میکرد از رفتارهاش با شوهرش و میگفت تا شوهرش نگه برام چای یا شربت بیار خودش هیچوقت پیش قدم نمیشه. با اینکه مریم بهش گفته بود که موقعی که شوهرت وارد خونه میشه سعی کن دقایق اولیه رو مثل مهمون تحویلش بگیری و ازش پذیرایی کنی اما عارفه قائل به این حرفا نبود و این کارها رو لوس بازی تلقی میکرد. عارفه اعتقاد داشت که مردها رو نباید زیاد تحویل گرفت و حتی خیلی وقتها که شوهرش بهش نیاز غریزی داشت بهانه های مختلفی میآورد که با شوهرش همراه نشه...
مریم دوست داشت زودتر با عارفه صحبت کنه و عارفه آروم بشه و با کمک خدا و تلاشش بتونه مشکلش رو حل کنه.
وقت یکساعته بچه ها تموم شد. فاطمه کنترل رو برداشت. یه کمی هم میخواست لج داداش هاش رو دربیاره و سریع تلویزیون رو خاموش کرد... محمد و میثم صداشون بلند شد و گفتند مامان ما میخوایم کارتون ببینیم و فاطمه تلویزیون رو خاموش کرد! مامان هم گفت خب مامان جان یکساعت تون رو دیدید حالا پاشید با هم بازی کنیم. امروز بابا خونست بیایید یه بازی دسته جمعی کنیم... کی میگه چی بازی کنیم؟ محمد که از همه بچه ها جنب و جوشش بیشتره پرید تو بغل مامان و گفت والیبال بادکنکی بازی کنیم. مامان با لبخند و نشاط مادرانه ش گفت: نوبت کیه که بگه چی بازی کنیم؟ فاطمه گفت نوبت کسی نیست و باید تک بیاریم. سعید و مامان گفتند باشه عادلانه اینه که قرعه کشی کنیم ببینیم کی باید بگه چی بازی کنیم...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #کوک_کردن_زندگی
💠 یک اسباب بازی کوکی زمانی #تحرّک دارد که او را کوک کنند. به هر اندازه که کوک شود حرکت میکند. و جالب این است تا وقتی این اسباب بازی #کوک نیست کسی به او توجه و اعتنایی ندارد چون راکد و بیتحرّک است اما وقتی کوک میشود، خودِ کوککننده به آن خیره شده و از حرکت آن لذّت میبرد.
💠 زن و مرد برای تحرّک و #نشاط در خانه باید ساز یکدیگر را کوک کنند. وقتی سازتان کوک باشد مورد توجه و #محبّت بیشتر همسر قرار میگیرید. در واقع عامل لذّت بردن از زندگی و همسرتان به دست خودتان است.
💠 راه خوب کوک کردنِ همسر، #محبّت ویژه و احترام خاص به همسر با در نظر گرفتن قلقها، نیازها و توقّعات منطقی اوست.
💠 نگذارید همسرتان #سرد و بیتحرّک شود دوباره او را کوک کنید تا زندگی واقعی جریان داشته باشد و به زندگی شما ریتم #زیبا دهد.
🍃❤️@SabkeZendegi6
🏴 فرا رسیدن سالگرد ارتحال جانسوز و ملکوتی امامخمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و سالروز قیام خونین ۱۵ خرداد بر عموم آزادگان جهان تسلیت و تعزیت باد.
#امام_خمینی
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #قدر_یکدیگر_را_دانستن
💠 آیت الله احمدی میانجی ميفرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی میکرد. آدم فوقالعادهای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت میکرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب میکشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب میبیند نه از آفتابهی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را میگردد و دلو ریسمان را پیدا میکند. دلو را در چاه مياندازد و میبیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. بهسختی دلو آب را از چاه بالا میکشد ولی از دستش ميافتد. زار زار شروع میکند گریه کردن. خانم دلش به حالش ميسوزد میگوید اینکه گریه ندارد من برایت آب میکشم. میگوید من برای آب گریه نمیکنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نميدانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.
📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجتالاسلام فرحزاد،ص ۹۲
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره رهبرانقلاب به سرود سلام فرمانده
رهبر انقلاب: ببینید اقشار مختلف مردم چه همراهی با سرود مربوط به حضرت ولیعصر (عج) کردند، این نشانه روگردانی مردم از دین است؟
🍃❤️@SabkeZendegi6
🍀 #امام_خمینی(ره):
تربیت فرزند از همهی شغلها بالاتر است.
اگر شما بانوان یک فرزند خوب به جامعه تحویل دهید، برای شما بهتر است از همه عالم. 👌🌸
تأثیر مادر در تربیت بچهها، بالاتر از پدر، معلم، استاد و جامعه است.
زیرا علاقهای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد.
از این جهت بچههایتان را در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید.
📚 صحیفه امام، ج۸، ص۹۰
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ | #استاد_شجاعی
💠 با این اوضاع داغون، با این همه فقــر، با این همه فساد چجوری شماها روتون میشه حرف از "تمدن الهی جهانی" میزنید؟
⭕️ حتماً با این وضع، ماجرای ظهور به تأخیر میفته❗️
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #گوشت_و_مرغِ_لحظهها
💠 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ! ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ! ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ!
💠 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽدهیم به ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ #ﻫﻤﯿﻦ_ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ!
💠 همین الان، از بودن در کنار همسر و فرزندان لذت ببر! فردایی که بدون مشکلات باشد در کار نیست..
🍃❤️@SabkeZendegi6
AUD-20220605-WA0002.mp3
2.13M
🎙 خانه محل تربیت است!
💠 خانه محل خودشناسی است!
⭕️ #استاد_عالی
🍃❤️@SabkeZendegi6
#استاد_پناهیان
✅ اولین تکلیف مادر...
⚠️اولین خواستۀ غریزی و طبیعی انسان راحتطلبی است. اگر کسی بتواند تکلیف خودش را-بهویژه در نوجوانی- با راحتی و راحتطلبی مشخص کند، تکلیف او با انواع شهوات هم مشخص خواهد شد.
📌مادر باید بداند که اولین تکلیفش، مدیریت راحتطلبیِ کودک است. گاهی مادران محترم، از سرِ مهربانی و دلسوزی، به راحتطلبی بچهها میدان میدهند و وقتی بچه، راحتطلب بار بیاید دیگر نمیتوانند او را جمع کنند.
⚠️بسیاری از گنهکارها مشکل اعتقادی ندارند؛ مشکلشان راحتطلبی است! اگر راحتطلبی خودت را مدیریت کنی، شهوترانیِ تو هم مدیریت خواهد شد. کسی که اسیر شهوت میشود، قبلاً در برابر راحتطلبی خود تسلیم شده یا موضعِ درستی نسبت به آن نگرفته است.
#تربیت_فرزند
#فرزندپروری
🍃❤️@SabkeZendegi6
داد نزن!
یه سری لحظات هستن
که یا فرزندمون و یا خود ما در شرایط مطلوبی نیستیم. عصبانیایم، خستهایم، کلافهایم و...
و این باعث میشه بیشتر عصبانی بشیم و بیشتر داد و فریاد کنیم. در نتیجه به رابطهی والد فرزندیمون آسیب زیادی بزنیم.
معمولا توی این زمانها که دعوا پیش میاد، بعدش بهش فکر میکنیم و خیلی پشیمون میشیم؛ چون درک میکنیم که شاید اونقدر عصبانیت هم لازم نبود! و اون حجم از ناراحتی و عصبانیت تحت تاثیر چیزهای دیگه مثل خستگی و... هم بوده...
«برای آرامش همدیگه تلاش کنیم.»
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نکاتی زیبا دربارهی رفتار امام خمینی (ره) با خانواده
🍃❤️@SabkeZendegi6
اصرار بر كنترل کودک براي اينكه دقیقاً
“همانی بشود كه ما می خواهيم”
دو نتيجه در پی خواهد داشت:
🔸يا يك رُبات حرف گوش کن و همیشه تسلیم خواهیم داشت
🔸و یا یک آشوبگر و یاغی که هر مرزی را در می شکند.
نتیجه وسواسها و اصرارهای بی مورد والدین بر آنچه الگوی از پیش ساخته تربیتی خود ساخته اند، این دو مورد است و حد وسطی هم ندارد!
پس اولاً هیچگاه لباس از پیش بریده ای را برای تربیت کودکمان قواره نکنیم...
و ثانیاً روی نسخه های تربیتی خود و دیگران اصرار بیش از اندازه نداشته باشیم...شاید این نسخه متناسب با کودک ما نباشد!
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #آقایان_بدانند!
💠 آقایان محترم این نکته را فراموش نکنید هیچ وقت نگید من دارم کار میکنم و خانمم داره اینو میبینه و باید بفهمه این یعنی دوست داشتنش!
💠 خانم شما به شنیدن واژههای دوست داشتن و #ابراز علاقه و محبت کلامی نیز نیاز دارد و این مساله همچون نیاز به آب خوردن نیازی همیشگی است.
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قهر زن و شوهر ممنوع ⛔️
♻️ #استاد_پناهیان
🍃❤️@SabkeZendegi6
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
✅ چقدر زیباست...
امام رضا فرمودند: " کودک را امر کن تا با دست خود صدقه بدهد، اگر چه مقدار آن کم باشد."
انجام اعمال نیک را به صورت گفتاری به فرزندان خود آموزش داده و او را به انجام آن عمل عادت دهید. بگذار صدقه را او به شخص مستمند بدهد. تو داری صدقه می دهی؛ اما به دست فرزندت صدقه بده. چقدر زیبا است! اثر تربیتی این نوع برخورد بسیار عمیق تر است. اگر این دو مطلب با هم تلفیق شوند اثر گذاری بیشتری خواهند داشت. معصوم (ع) نیز در روایت مورد بحث به ضرورت توام بودن گفتار و رفتار والدین در امر تربیت فرزندان اشاره فرمودند.
#تربیت_فرزند
🍃❤️@SabkeZendegi6
❤سَـبک زنـدگی❤
💚 #قسمت_بیست_و_هشتم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ بچه ها همچنان محو دیدن کارتون مهارتهای زندگی بو
💚 #قسمت_بیست_و_نهم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
اتفاقا قرعه به نام محمد افتاد و قرار شد بچه ها با مامان و بابا والیبال بادکنکی بازی کنند. خانه مریم و سعید حدود ٩٠ متره و دو تا اتاق خواب داره. یکی از اتاقها برای بچه ها و یکیش هم اتاق مامان و باباست. در پذیرایی دوتا فرش ٩ متری قرار میگیره و هروقت بچه ها میخوان والیبال بادکنکی بازی کنند، پشتی ها رو از کنار دیوار میارن و بین این دو تا فررش ٩ متری میذارن و این پشتی ها میشه تور والیبال شون. بچه ها خیلی به این بازی علاقه نشون میدن چون از همون اول هم مامان و بابا در طول بازی خیلی هیجان بهشون تزریق میکنن. قوانین این بازی مثل بازی والیبال هست. تفاوتش اینه که بجای توپ از بادکنک استفاده میشه و اگر بادکنک به دیوار بخوره یا بیرون از زمین (فرش ٩ متری) بخوره یک امتیاز به تیم حریف اضافه میشه. ضمن اینکه مثل بازی والیبال در این بازی هم هر تیم فقط ٣ ضربه میتونه به بادکنک بزنه تا بتونه اون رو به زمین حریف بندازه و اگر کسی دو ضرب پشت سر هم بزنه، خطای دو ضرب میشه.
نوبت تیم کشی شده و بچه ها خودشون دارن میگن که ترکیب تیمها چطوری باشه. محمد معمولا اصرار داره که یار بابا باشه اما سعید نمیخواد این اتفاق همیشگی باشه چون دوست داره محمد تجریه بازی با بچه های دیگه رو هم داشته باشه و طعم برد و باخت رو با هم تجربه کنه اما محمد دائم دوست داره برنده بشه. سعید و مریم از همان ابتدا وقتی با بچه ها بازی میکردند اجازه نمیدادند که تو بازی ها همیشه برنده بشن. بعضی وقتها بازنده میشدند و در عین حال بعضی اوقات برنده. سعید هر وقت با بچه ها کشتی میگیره هم اونا رو زمین میزنه و هم ازشون زمین میخوره و اصلا اجازه نمیده که همیشه بچه ها برنده بشن چون این کار رو باعث کمال گرا شدن بچه ها میدونه و اعتقاد داره در آینده ظرفیت و تحمل شکست رو نخواهند داشت.
یکی از دغدغه های جدید مریم و سعید این روزا تبدیل شده به خریدن هدیه جشن تکلیف علی و فاطمه. آخه میخوان براشون جشن تکلیف بگیرن.
سعید همینطور که با هیجانِ بالا داشت با بچه ها والیبال بادکنکی بازی میکرد، صدای زنگ تلفن همراهش نگاهش رو سوق داد به صفحه گوشی و تا دید مامانش پشت خطه بدون تامل به بچه ها گفت بچه ها مامانی زنگ زده... شما بازی رو ادامه بدید تا من جواب مامانی رو بدم. گوشی رو برداشت و مثل همیشه با کمال احترام به مادر سلام کرد اما بر خلاف انتظار مثل همیشه جواب نشنید یعنی صدای گریه مامان رو شنید. با شنیدن صدای گریه مامان، سعید رو همانجا که بود میخکوب کرد. اولین چیزی که به ذهنش رسید این بود که شاید برای عزيز اتفاقی افتاده. احساس کرد ضربان قلبش آنقدر تند شده که قفسه های سینه ش گنجایش و تحملش رو نداره و میخواد از قفسه سینه بزنه بیرون. سریع بلند شد و رفت داخل اتاق خواب تا بقیه نگران نشن اما مریم که کاملا متوجه نگرانی سعید شده بود فهمید که یک اتفاقی افتاده که سعید اینطوری شوکه شده. مریم هم گفت بچه ها منم میخوام یه کم استراحت کنم شما بازی رو ادامه بدید تا چند دقیقه دیگه منم بیام. بعد هم پا شد و دنبال سعید اومد تو اتاق خواب. دید سعید بغض کرده و چشماش قرمز شده حالا دیگه مریم موضوع عارفه رو کلا فراموش کرده و همه نگرانیش شده سعید و خانوادش. اینکه نمیدونه موضوع چیه داره کلافش میکنه و با همان بهت و تعجب میره کنار سعید و همینطور که دست سعید رو میگیره که بهش آرامش بده یواش میگه چی شده؟!! اما سعید همه حواسش به صحبتهای غم انگیزه مادره که داره با گریه میگه:
_مامان جان، عزیز حالش بد شده و آوردیم بیمارستان امام رضا [ع] اصلا به هوش نیست... خیلی دعا کنید به مریم هم بگو خیلی دعا کنه.
سعید حالا سعی میکنه خودش رو کنترل کنه و به مادر دلداری بده...
_ ان شاءالله بهتر میشه حالا بستری شده فردا بهتر میشه میاد خونه. منم الان راه میفتم میام مشهد. نگران نباش مامان جان. ان شاءالله بهتر میشه. منم میام که اگر کاری چیزی بود اونجا باشم و انجام بدم. اما سعید تو دلش خیلی نگران بود و حالا یاد روز حرکت مامان و بابا و عزیز و آقابزرگ به سمت مشهد افتاد که عزیز به مامانِ سعید گفته بود: این کفنِ من رو هم با خودتون بیارید مشهد و مادر سعید هم به عزیز گفته بود مامان جان این چه حرفیه که میزنی و ان شاءالله صحیح و سالم میری مشهد و برمیگردی.
_ نه مامان جان اومدن شما الان فایده ای نداره چون عزیز تو بخش مراقبتهای ویژه هست و اصلا اجازه نمیدن کسی بره کنارش. اصلا عزیز به هوش نیست که بخواد متوجه بشه بعد دوباره با گریه گفت فقط برای مامان جانم دعا کنید و و با همون حال بدش خداحافظی کرد...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #محبّت_خرسی_ممنوع
💠 پروانه به خرس گفت: دوستت دارم...
خرس گفت: الان ميخوام بخوابم،باشه بيدار شم حرف ميزنيم. خرس به خواب زمستاني رفت و هيچوقت نفهميد که عمر پروانه فقط ۳ روز است.
💠"همديگر را دوست داشته باشيم؛ شايد فردايي نباشد" آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن و مرده ها به فاتحه! ولي ما گاهي برعکس عمل ميکنيم! به مرده ها سر ميزنيم و گل ميبريم براشون، ولي راحت فاتحه زندگي بعضيارو ميخونيم! گاهي فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!
بيائيم ساده ترين چيز را از هم دريغ نکنيم:👇
#محبت
🍃❤️@SabkeZendegi6