eitaa logo
❤سَـبک زنـدگی❤
7.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
13 فایل
لطفا کانال را به عزیزانتان معرفی کنید. نظرات و پیشنهادات👈 @RedFish6 تبلیغ بصورت محدود و قیمت مناسب هم داریم 👇 @RedFish6 ادمین تبادل: @SSbb_rr
مشاهده در ایتا
دانلود
❤سَـبک زنـدگی❤
💚 #قسمت_بیست_و_هشتم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ بچه ها همچنان محو دیدن کارتون مهارتهای زندگی بو
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ اتفاقا قرعه به نام محمد افتاد و قرار شد بچه ها با مامان و بابا والیبال بادکنکی بازی کنند. خانه مریم و سعید حدود ٩٠ متره و دو تا اتاق خواب داره. یکی از اتاقها برای بچه ها و یکیش هم اتاق مامان و باباست. در پذیرایی دوتا فرش ٩ متری قرار میگیره و هروقت بچه ها میخوان والیبال بادکنکی بازی کنند، پشتی ها رو از کنار دیوار میارن و بین این دو تا فررش ٩ متری میذارن و این پشتی ها میشه تور والیبال شون. بچه ها خیلی به این بازی علاقه نشون میدن چون از همون اول هم مامان و بابا در طول بازی خیلی هیجان بهشون تزریق میکنن. قوانین این بازی مثل بازی والیبال هست. تفاوتش اینه که بجای توپ از بادکنک استفاده میشه و اگر بادکنک به دیوار بخوره یا بیرون از زمین (فرش ٩ متری) بخوره یک امتیاز به تیم حریف اضافه میشه. ضمن اینکه مثل بازی والیبال در این بازی هم هر تیم فقط ٣ ضربه میتونه به بادکنک بزنه تا بتونه اون رو به زمین حریف بندازه و اگر کسی دو ضرب پشت سر هم بزنه، خطای دو ضرب میشه. نوبت تیم کشی شده و بچه ها خودشون دارن میگن که ترکیب تیم‌ها چطوری باشه. محمد معمولا اصرار داره که یار بابا باشه اما سعید نمیخواد این اتفاق همیشگی باشه چون دوست داره محمد تجریه بازی با بچه های دیگه رو هم داشته باشه و طعم برد و باخت رو با هم تجربه کنه اما محمد دائم دوست داره برنده بشه. سعید و مریم از همان ابتدا وقتی با بچه ها بازی می‌کردند اجازه نمی‌دادند که تو بازی ها همیشه برنده بشن. بعضی وقتها بازنده می‌شدند و در عین حال بعضی اوقات برنده. سعید هر وقت با بچه ها کشتی میگیره هم اونا رو زمین میزنه و هم ازشون زمین میخوره و اصلا اجازه نمیده که همیشه بچه ها برنده بشن چون این کار رو باعث کمال گرا شدن بچه ها میدونه و اعتقاد داره در آینده ظرفیت و تحمل شکست رو نخواهند داشت. یکی از دغدغه های جدید مریم و سعید این روزا تبدیل شده به خریدن هدیه جشن تکلیف علی و فاطمه. آخه میخوان براشون جشن تکلیف بگیرن. سعید همینطور که با هیجانِ بالا داشت با بچه ها والیبال بادکنکی بازی می‌کرد، صدای زنگ تلفن همراهش نگاهش رو سوق داد به صفحه گوشی و تا دید مامانش پشت خطه بدون تامل به بچه ها گفت بچه ها مامانی زنگ زده... شما بازی رو ادامه بدید تا من جواب مامانی رو بدم. گوشی رو برداشت و مثل همیشه با کمال احترام به مادر سلام کرد اما بر خلاف انتظار مثل همیشه جواب نشنید یعنی صدای گریه مامان رو شنید. با شنیدن صدای گریه مامان، سعید رو همانجا که بود میخکوب کرد. اولین چیزی که به ذهنش رسید این بود که شاید برای عزيز اتفاقی افتاده. احساس کرد ضربان قلبش آنقدر تند شده که قفسه های سینه ش گنجایش و تحملش رو نداره و میخواد از قفسه سینه بزنه بیرون. سریع بلند شد و رفت داخل اتاق خواب تا بقیه نگران نشن اما مریم که کاملا متوجه نگرانی سعید شده بود فهمید که یک اتفاقی افتاده که سعید اینطوری شوکه شده. مریم هم گفت بچه ها منم میخوام یه کم استراحت کنم شما بازی رو ادامه بدید تا چند دقیقه دیگه منم بیام. بعد هم پا شد و دنبال سعید اومد تو اتاق خواب. دید سعید بغض کرده و چشماش قرمز شده حالا دیگه مریم موضوع عارفه رو کلا فراموش کرده و همه نگرانیش شده سعید و خانوادش. اینکه نمیدونه موضوع چیه داره کلافش میکنه و با همان بهت و تعجب میره کنار سعید و همینطور که دست سعید رو میگیره که بهش آرامش بده یواش میگه چی شده؟!! اما سعید همه حواسش به صحبت‌های غم انگیزه مادره که داره با گریه میگه: _مامان جان، عزیز حالش بد شده و آوردیم بیمارستان امام رضا [ع] اصلا به هوش نیست... خیلی دعا کنید به مریم هم بگو خیلی دعا کنه. سعید حالا سعی میکنه خودش رو کنترل کنه و به مادر دلداری بده... _ ان شاءالله بهتر میشه حالا بستری شده فردا بهتر میشه میاد خونه. منم الان راه میفتم میام مشهد. نگران نباش مامان جان. ان شاءالله بهتر میشه. منم میام که اگر کاری چیزی بود اونجا باشم و انجام بدم. اما سعید تو دلش خیلی نگران بود و حالا یاد روز حرکت مامان و بابا و عزیز و آقابزرگ به سمت مشهد افتاد که عزیز به مامان‌ِ سعید گفته بود: این کفنِ من رو هم با خودتون بیارید مشهد و مادر سعید هم به عزیز گفته بود مامان جان این چه حرفیه که میزنی و ان شاءالله صحیح و سالم میری مشهد و برمیگردی. _ نه مامان جان اومدن شما الان فایده ای نداره چون عزیز تو بخش مراقبت‌های ویژه هست و اصلا اجازه نمیدن کسی بره کنارش. اصلا عزیز به هوش نیست که بخواد متوجه بشه بعد دوباره با گریه گفت فقط برای مامان جانم دعا کنید و و با همون حال بدش خداحافظی کرد... ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 💠 پروانه به خرس گفت: دوستت دارم... خرس گفت: الان ميخوام بخوابم،باشه بيدار شم حرف ميزنيم. خرس به خواب زمستاني رفت و هيچوقت نفهميد که عمر پروانه فقط ۳ روز است. 💠"همديگر را دوست داشته باشيم؛ شايد فردايي نباشد" آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن و مرده ها به فاتحه! ولي ما گاهي برعکس عمل مي‌کنيم! به مرده ها سر ميزنيم و گل مي‌بريم براشون، ولي راحت فاتحه زندگي بعضيارو مي‌خونيم! گاهي فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست! بيائيم ساده ترين چيز را از هم دريغ نکنيم:👇 🍃❤️@SabkeZendegi6
✅ باغبانی یا نجاری؟! اگر بتونید پنجاه صفحه اول کتاب «باغبان و نجار» نوشته آلیسون گوپنیک رو بخونید لطف خیلی بزرگی به خودتون کردید. این چند گزاره رو بخونیم؛ 👈 در دنیای کار، تخصص به موفقیت ختم می‌شود. وعده‌ی هم این است که یک سری روش‌ها و تخصص‌های مشخصی وجود دارند که والدین با کسب آن‌ها می‌توانند فرزندشان را سر و سامان دهند. 👈 مراقبت از بچه‌ها مانند نگهداری از یک باغ است، و والد بودن مانند بودن است. ... اما [متأسفانه] در الگوهای تربیتی [رایج] والد بودن مانند بودن است. 👈 [وقتی نجار هستید] وظیفه‌ی شما این است که آن ماده‌ی اولیه را به شکل محصول نهایی در آورید که در آغاز کار در ذهن‌تان بوده است. 👈 بی‌نظمی و از این شاخه به آن شاخه پریدن دشمنان کار یک نجار هستند، دقت و کنترل دوستان اساسی او هستند. دو بار اندازه بگیر، یک بار بِبُر. 👈 وظیفه‌ی ما به عنوان والدین ساختن یک نیست، بلکه وظیفه‌ی ما این است که مکانی سرشار از عشق، امنیت و ثبات فراهم کنیم، به طوری که هر بچه‌ای یا شخصیت غیر قابل پیش‌بینی بتواند در آن محیط شکوفا شود. 👈 ما نمی‌توانیم بچه‌ها را مجبور به یاد گرفتن کنیم ولی می‌توانیم به آن‌ها اجازه بدهیم که یاد بگیرند. [ایجاد محیط امن برای کشف و تجربه] 👈 برای والدین ... تلاش برای تبدیل کردن فرزندان به افرادی مهم و با ارزش، منشأ اصلی نگرانی و احساس گناهِ توأم با یأس است و برای بچه‌هایشان، تربیت به معنای ابری از انتظارات بی‌پایان است که همیشه روی سرشان سنگینی می‌کند. 👈 کودکی زمان کاویدن است ... روی این جملات فکر کنیم ... اکثر ما در پس ذهن‌مون یک نجار هستیم و می‌خوایم به بچه‌هامون فرم بدیم ... درست و غلطش هم خیلی مهم نیست!!! و در این فضا هر کسی به ما فرم می‌فروشه، ما دوستش داریم زیاده عرضی نیست ... 🍃❤️@SabkeZendegi6
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واکنش حجت‌الاسلام حسینی قمی خطاب به توهین کنندگان به ساحت امام رضا«ع»: بازگردید، توبه کنید و به ملت ایران زحمت ندهید/ امام رئوف، علی ابن موسی الرضا«ع» مظهر وحدت ملی است. 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔺در باغ ولایت گل خوشبوست رضا 🔺سروچمن گلشن مینوست رضا 🔺نومید مشو زدرگه احسانش 🔺زیرا به جهان ضامن اهوست رضا 🔺میلاد هشتمن نور ولایت، تبریک و تهنیت باد. 🍃❤️@SabkeZendegi6
10.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مهمترین مشکل خانواده در ایران 💠 مواظب دین سکولار در خانواده باشیم! 🔴 🍃❤️@SabkeZendegi6
پدر خوب.... 🔻پدر خوب کسی است که بتواند بچه‌اش را امیدوار کند. جوان می‌‌خواهد داماد شود؛ می‌خواهی داماد شوی؟ دهانت بوی شیر می‌دهد، برو گمشو! حیا کن، بچه‌ها چه پررو شدند! نان از کجا می‌آوری؟ چه شغلی داری؟ چقدر پس انداز داری؟ 🔻چنان این بچه را می‌کوبد که این بچه می‌رود دیگر پشت گوشش را نبیند. بابا امیدوارش کن، بگو: آقا می‌خواهی داماد شوی؟... انشاءالله اقدام می‌کنم. تو هم انشاءالله برو یک کار پیدا کن. از کار عارت نشود. لازم هم نیست کار میز باشد. هرکاری شد، شد. 🔻خدا هم که رزق تو را می‌دهد، رزق بچه تو هم می‌دهد. اصلاً تو زن بگیری، جای خانم عوض شده است. دختر خانه پدرش بوده، خانه شوهرش می‌‌رود. عروس جایش عوض می‌شود، رزقش که قطع نمی‌شود. 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 💠 دکتری که بالاسر یک بیمار یا می‌رسد ابتدا علائم حیات بیمار را و چک می‌کند اگر قلب یا مغز مصدوم آسیب جدّی دیده باشد برای دکتر رسیدگی به این اعضاء از شکستگی انگشت و یا پارگی برخی اعضا دارد. قرار نیست دغدغه پزشک در این وضعیت، تمیز کردن صورت یا لباس بیمار از و آلودگی باشد. 💠 گلایه بسیاری از همسران در مشاوره‌ها این است چرا با اینکه به همسرم می‌کنم باز اختلاف زیاد و جنگ اعصاب داریم و شاهد همسرم می‌باشم. 💠 یکی از دلایل مهم این قضیه، عدم رعایت در رسیدگی به نیازهای همسر است. بطور مثال بچّه‌ای که زیاد است اگر ابتدا به فکر گرفتن ناخن او و یا پوشاندن لباس تمیز به او باشید با اینکه دارید به او رسیدگی می‌کنید ولی فقط از او می‌بینید! 💠 هنر شما باید این باشد که نیازهای و فوری همسرتان را در شرایط عادی و غیر عادی تشخیص دهید. مثلاً اگر شوهرتان نیاز شدید به دارد طبق روایات باید بدون درنگ ابتدا به این نیاز رسیدگی کنید و یا اگر خانم شما نیاز به گفتگو و دارد خرید نان و میوه و یا شستشوی ظروف قرار نیست او را آرام کند. 💠 راه نیازهای فوری و اصلی همسر، مطالعه پیرامون روان‌شناسی زن و مرد، گرفتن، سوال از همسر و توجّه به گلایه‌ها و توقّعات پرتکرار و منطقی اوست. 🍃❤️@SabkeZendegi6
كودكان قلدر معمولا به سراغ كودكان ساكت، مضطرب و خجالتي با عزت نفس پايين ميروند. بچه هاي با عزت نفس، رفتار و گفتار و حركات خاصي دارند كه قلدر ها معمولا آنها را انتخاب نميكنند. پس اولين قدم براي آماده سازي كودكتان بالا بردن حرمت نفس اوست. كودكتان بهتر است بداند ميتواند از حق خود دفاع كند، دست طرف مقابل را بگیرد و بگويد حق ندارد او را بزند و بادست خود او را متوقف كند. اگر كار به درگيري فيزيكي كشيد محيط را ترك كند و اين اصلا نشانه ترسويي نيست بلكه نشانه داناييست. اگر مورد آزار ديگري قرار ميگيرد وظيفه والدين است اقدام كنند. 🍃❤️@SabkeZendegi6
✅مراقب تازه مادرها باشید ✍اطرافیان تازه مادرها باید بدونن که مادرها به اندازه کافی نگران سلامتی فرزندشون هستن پس با جمله‌های «چقد لاغره»، «غذا خوب بهش نمیدی»، «شیرت چرب نیست»، «بمیرم که انقدر ضعیفه» و ... هیچ کمکی به اون مادر نمی‌کنن!انتخاب مدت شیر دادن به کودک فقط به والدین کودک مربوطه پس به خاطر شیر خشک دادن یا مدت زیاد شیر دادن به مادرها حس بد ندین! بدون اجازه والدین به بچه‌شون موبایل، شکلات یا هله هوله ندین. بهم خوردن روتین بچه‌ها باعث زحمت بیشتر والدین می‌شه.اگه سرزده خونه کسی که بچه کوچیک داره، میرید به تمیزی و مرتبی خونه اهمیت ندین، خونه بچه‌دار نمی‌تونه همیشه مرتب و تمیز باشه مگه یا مادر به خودش آسیب بزنه یا به فرزندش! 🍃❤️@SabkeZendegi6