نمیدانم چرا ولی با مسجد سهله بیشتر صفا میکنم. شاید چون منزل امام زمان است. به من باشد دوستدارم به محضر امام زمانم در منزلشان برسم تا در مرکز حکومتشان. انگار که صمیمت آقا و پذیرایی آقا در منزلشان دلچسبتر باشد تا مرکز حکومتشان. وقتی عکس سید حسن نصرالله را با آقا در منزلشان دیدم دلم رفت. در مسجد سهله بعد از نماز تحیت و نماز امام زمان زیارت آل یاسینی خواندم. در روایت است مسجد سهله محل دعا کردن است. خدای متعال از ما خواسته تا در این مکان دعا کنیم و او استجابت کند. یکی از دعاهایی که کردم با یک مقدمه بود. گفتم آقا فدات بشم شما هنوز نیومدی منزلتون معلومه کجاس. این رواس نوکر شما هنوز خونه نداره. اینجا هم واسه مکان موسسه دعا کردم هم منزل شخصی. تا یار چه را خواهد و میلش به چه باشد
صبح به سمت مسجد کوفه راهی شدیم. برای بچه ها مقداری از مسجد کوفه گفتم وارد مسجد شدیم. دو رکعت نماز تحیت خوندم و وارد شبستان مسجد کوفه شدم. هر رکعت نماز در مسجد کوفه معادل هزار رکعت نماز است فرصت را غنیمت شمردم و چند رکعت نماز واجب خواندم و مناجات مولا در مسجد کوفه را زمزمه کردم. عجب مسجدی است این مسجد. خدا برایش برنامه ها دارد. تمام وقایعی که در این هزار سال دیده یک طرف. از سخنرانی های مولا و نامردی مردمان زمانش تا عبیدالله ها و .... جریان ظهور مهدی فاطمه یک طرف. من مطمئنم مسجد کوفه برای آنروز لحظه شماری میکند. همان روزی که بانک انا المهدی عالم را فرا بگیرد و کوفه بشود مرکز حکومت جهان. و ما بشویم سربازان آن حکومت. انشاءالله
حقیقت
@Amirebayan313
قبل حرکت به سمت حرم مولا یک سخنرانی برای رفقا داشتم. بحثم ادب زیارت بود. یک روضه هم خواندیم و .... راهی حرم مولا شدیم. راه رو عمدا طولانی کردیم با خستگی زیاد رسیدیم حرم آقا و مولایم. قصد داشتم ارائه گزارشی محضر مولا داشته باشم. پیرمردی که یکی از همراهان بود کنارم بود و انتظار داشت معنویت زیارتش مثلا با من تامین بشود. خیلی نیاز به خلوت با مولا داشتم و پیرمرد شانه به شانه ام حرکت میکرد. یک مقدار مثلا در حرم راه رفتم دیدم نه ول کن نیس. با زبان بی زبانی درخواست میکرد همراهیش کنم. تسلیم شدم با پیرمرد گوشه ای از حرم نشستیم و به نیابت از تمام امیربیانی ها امین الله خواندم. پیرمرد هم همراهی کرد. یک زیارت دیگر و باز هم همراهی کرد. اصلا نمیتوانستم خلوت کنم. چندباری تلاش کردم نشد. خیلی با مولا کار داشتم. خصوصا بخاطر کارهای موسسه. بعد از خواندن زیارتنامه سوم گفتم وارد خود حرم بشویم. به امید اینکه در حرم بتوانم خلوت کنم. وارد درب اصلی ایوان طلا شدیم که فشار جمعیت ما را داخل برد. اصلا فضایی برای خلوت نبود. همهمه بود و صلوات و شلوغی و .... چند دقیقه ای بیشتر داخل حرم نبودم با پیرمرد که دستم را گرفته بود وارد صحن شدیم که رفقا را دیدم و اصلا خلوت یادم رفت. دم در خروج ایستادم برای خداحافظی با مولا. کنار قبر شیخ انصاری گفتم یه کم حرف دل با مولا بزنم پیرزن اصفهانی شروع کرد درددل کردن که منزلش روضه خوانی دارد و پسرانش مخالف. انتهای حرفهای پیرزن بود که دختری جوان از جریان عشقش به پسری گفت و بزم حرم مارا کامل کرد. یادم نیس با مولا خداحافظی کردم یانه. از حرم خارج شدم. با رفقا شارع باب قبله دم دفتر آیت الله سیستانی وعده کرده بودیم همانجا روی دیگی که قبلا برای زائران حسینی درونش غذا طبخ شده بود نشستم به گنبد مولا خیره شدم تا حرفهای دلم رو بزنم که سید گفت اگه میشه شما زودتر برید کسی راه رو گم نکنه من همینجا میمونم تا با چند نفر که هنوز نیومدن بیام. گفتم سید شما برید من منتظر میمونم قبول نکرد و ما راهی شدیم. انگار مولا حوصله شنیدن حرفهایم را نداشت😔. و از آنجا که ما بچه حرف گوش کنی هستیم دیگر حرفی نزدیم و راهی شدیم
نماز ظهر را مسجد سهله به جماعت خواندیم. از مسجد سهله مستقیم راهی کربلا شدم. البته نه پیاده که فکر کنم با یه تویوتا. حدود یکساعت بعد کربلا بودم. به سمت حرم راهی شدم تو حال خودم بودم یهو سرم رو آوردم بالا دیدم مقابل حرم حضرت عباس هستم. اصلا باورم نمیشد به این زودی به حرم برسم. خود به خود این شعر رو زمزمه کردم. یاعباس جی بالمای لسکینه. مطمئمن بودم ساقی العطاشی نگاهم میکند. با همین ذکر هوای دلم بارانی شد. خواستم به حرم علمدار بروم چون کوله داشتم و امانات کوله تحویل نمیگرفت منصرف شدم. به سمت بین الحرمین رفتم و راهی حرم ارباب. چون داخل حرم نمیتوانستم بشوم به سمت موکب حضرت زهرا راه افتادم. بعد از حدود نیم ساعت به موکب رسیدم که با سدی به اسم دربان موکب مواجه شدم. طبیعتا بنده برای ورود کارت نداشتم. صف گرفتن کارت ورود هم یک صف نسبتا طولانی بود. بنده هم اصلا آدم صفی نیستم. یعنی اصلا حوصله صف ایستادن ندارم. اگر بهترین غذاهای دنیا را هم بنا باشد به شرط در صف ایستادن بگیرم طبیعتا از خیرش میگذرم. خدا رحم کرده زائران امام حسین علیه السلام را بدون صف وارد بهشت میکنند وگرنه احتمالا از خیر آنهم میگذشتم😉
ظاهرا کربلاییها هیأتی وارد بهشت میشوند. خودم روایتش را دیده ام و بارها برای دیگران خوانده ام. خلاصه در کش و قوس ایستادن یا نایستادن صف بودیم که مسئول فرهنگی موکب مرا دید و با آغوش باز به استقبالم آمد و من را تا اتاق فرهنگی که در طبقه دوم یک هتل چند ستاره بود مشایعت کرد. موکب حضرت زهرا چند سال است که در کربلا یک هتلی که شاید در آینده دور چند ستاره بگیرد گرفته اند. این هتل هفت طبقه دارای امکاناتی مثل ستون با بتون و دیوارهای آجر چینی شده میباشد. پنجره ها کاملا طبیعی است و از باد طبیعی برای خنک کردن و پلاستیک برای گرم کردن استفاده میکنند. در طبقه دوم اتاق فرهنگی دوستان خوبم برادر خانی و عسکری مستقر بودند که تا مرا دیدند برق از سه فاز کلشون پرید و آغوش و بوس و ......
حقیقت
@Amirebayan313
دوشب سخنرانی بعد از نماز مغرب و عشا و اقامه نماز های سه وقت کار تبلیغی ما در موکب حضرت زهرا سلام الله علیها بود. دوشب سخنرانی بازخورد خوبی داشت. خصوصا سخنرانی شب جمعه. مردم خیلی تشکر کردند. بعد از سخنرانی و یه مقدار استراحت راهی حرم شدم. حرم امام حسین علیه السلام در شب جمعه غوغایی است. آنقدر غوغا که خداوند هم به زیارت می آید انبیا و اولیا جای خودش. اتفاقا موضوع سخنرانی هم همین بود که خدا به زیارت حسین میرود به چه معناست؟؟ بیتوته ای در حرم حسین داشتیم. هوای کربلا گرم و هوای حرم خنک. چشمان ما هم بدنبال بهانه جویی برای خوابیدن. اتفاقا اصلا مقاومت نکردم. در زیرزمین حرم جای دنجی پیدا کردم و یکساعتی خواب دلچسبی رفتم. خوابیدن در دل ارباب صفایی دارد. بعد از خواب یک وضوی محکم گرفتم و تا اذان صبح حرم بودم. شب جمعه حرم ارباب سحر خوب میچسبد. خوب. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی.
آن شب قدر که آن تازه براتم دادند
نماز صبح را باید در موکب میخواندم. بعد از نماز مقداری استراحت راهی نجف شدم. برای پیوستن به رفقای موکب سیار
در این مسیر هم تبلیغ چهره به چهره داشته ام هم تبلیغ نهج البلاغه هم سخنرانی برای کاروانها هم سخنرانی بین نماز هم سخنرانی در هتل هفت طبقه که صدایت در کل فضا پخش میشود ولی موکب سیار را بیشتر دوست دارم. معتقدم این نیسان مسیر پیاده روی اربعین را یک معنویت خاصی میبخشد. هم مناجات است هم روایتگری است هم عهد است هم حماسه است هم روضه است هم استکبارستیزی است هم سینه زنی است. معجونی است که همه را سیراب میکند. این را از تشکرها و پیگیریهای و همراهی مردم فهمیدم. وقتی استراحت میکنیم سراغ میگیرند و ساعت حرکت میپرسند. نیسان است دیگر و فکر ایرانی که چه ها که نمیکند
وقتی میگویم اربعین و ما ادراک اربعین تو دیگر خودت حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!
اربعین یعنی زهرایی که کلا یک کلمه بلد است. آنهم آقا. به عشق امام رضا علیه السلام همین یک کلمه را هم بلد است. و سه بار تا حالا از بروجرد به کربلا آمده. میفهمی؟؟!! میتوانی تصور کنی؟؟!!! یک دختر کامل فلج که باید با چرخ آورده شود سه بار اربعین به عشق امام حسین علیه السلام به همراه پدرش به کربلا آمده!!!! امروز از صبح همراه کاروان ما شده بود. خسته شده بودند ولی آمده بودند به عشق حسین علیه السلام. شب که برای استراحت کنار زدیم پدرش سوال کرد فردا کی حرکت میکنید؟؟ گفتم فردا صبح و بنا شد در موکب امام رضا منتظر ما بایستد تا برسیم و با ما راهی کربلا بشود. اینکه اصرار داشتند موکب امام رضا بخوابند درخواست زهرا بود. گقته بود آقا و پدرش تا تهه خط را گرفته بود که باید برود امام رضا. از کاروان جدا شد و رفت و دل ما را هم برد
حقیقت
@Amirebayan313
راستش را بخواهید موکب سیار را خیلی دوست دارم. کبوتر جلد نیسان شده ام. به حاج ممد بادفرم گفتم. وقتی که عصر جمعه به رفقای موکب سیار رسیدم و حاج ممد رو بغل کردم گفتم حاجی ما کبوتر جلد نیسانیم. حاج ممد بادفر از رفقای باخلاص بچه تهرون و شاگردای خودم تو امیربیان تهران بوده. علاقه قلبیم بهش زیاده. چند ساله اربعین با نیسان با همدیگه روایتگری میکنیم. بعد از یه جلسه و هماهنگی فهمیدم حرکت نیسان از شنبه صبحه لذا راهی عمود ۶۰۰ شدم. جایی که بچه های سابقون هیات داشتن و سخنرانشون من بودم. منزل لیث. تا رسیدم بچه ها نه درخانه که در بیرون از خانه به خاطر گرما جمع بودند و منتظر من. رسیده و نرسیده صحبتم را شروع کردم. اربعین و رابطه اش با امام زمان. بعد هم روضه و اسم عباس. موضوع سخنرانیت امام زمان باشد و روضه ات عباس نباشد نمیشود. بعد از سینه زنی لیث شام آورد. البته بچه ها خورده بودند. نفهمیدم غذا چی بود ولی خوشمزه بود. خیلی دلم یک حمام میخواست که شکر خدا منزل لیث محقق شد. انصافا چسبید. خوب هم چسبید. صبح رفقای سابقون راهی ادامه مسیر شدند و من منتظر نیسان که علی الظاهر بخاطر مشکلات مجوز نتوانستند از نجف خارج شوند
تا ظهر منتظر موکب سیار شدم تا اینکه در فضای مجازی پیامی دیدم آنهم تبلیغ دوستان نهج البلاغه ای. قبل از حرکت بهشان قول تبلیغ داده بودم ولی اصلا خبری از گروهشان نبود و من هم بیخیال شده بودم. ظاهرا دوستان نهج البلاغه ای هم با مشکلاتی مواجه شده بودند. وعده شان عمود ۱۸۸ بود. از عمود ۶۱۰ راهی عمود ۱۸۸ شدم و از اتفاق آقای ارفع را دیدم که با رفقا عزم حرکت به سمت عمود ۲۰۸ را داشتند. همراهشان شدیم و عصر و شب از منبر نهج البلاغه ایشان استفاده کردیم. مقداری هم در مورد مسائل مختلف به گپ وگفت پرداختیم. از جمله چیزهایی که برایم در این چند سال تازگی داشت و به برکت همراهی با آقای ارفع نصیبم شد فالوده شیرازی بود. حاج آقا در موکب شیرازی ها منبر داشت و آنها هم قبل منبر مهمان نوازی کردند و برایمان در آن هوای گرم فالوده شیرازی با آبلیموی تازه آوردند. خیلی چسبید. یک چسبیدن میگویم و یکی تو میشنوی آنقدر چسبید که بنده خجالت و حیا رو کنار گذاشتم و دو عدد فالوده نوش جان کردم. اگر سومی هم بود باز هم نوش جان میکردم. شب به اتفاق حاج آقا به مکان اسکان برگشتم و بنا شد به صورت سیار تبلیغ نهضت و نهج البلاغه را هم داشته باشم. شب یک بحث ناخوشایندی با یک جوانک عرب فارسی بلد پیش آمد که اینقدر مکدرم کرد اصلا نمینویسمش. خیلی صبر کردم و چیزی بهش نگفتم. هم به حرمت حاج آقا هم بیشترش از آداب سفر ترک مجادله است وگرنه ....
حقیقت
@Amirebayan313
ایرانی و ما ادراک ایرانی!!.
امروز سه شنبه دم مرز مهران هستم. عجب قومی تربیت کرده سلمان. این قوم سلمان به وعده پیامبرش تا ظهور را محقق نکند بیخیال نمیشود. بی جهت نبوده که مولای ما علی علیه السلام ما سرخ رویان را اینقدر دوست داشته و اگر کسی به ما بی احترامی میکرده با تذکر مولا مواجه میشده. بی جهت نبوده قیام مختار بعد از ایرانیان محکوم به شکست شد و تا بودند مردانه تا پای جان برایش جنگیدند و اعراب پشتش را خالی کردند. ایرانی ثابت کرده رهبر و مقتدایش الهی باشد ملت پیشرو است. مرز مهران شور خاصی دارد. زواری که با سر و روی غبار گرفته از زیارت حسین علیه السلام وارد ایران میشوند و بعضی هنوز برنگشته دلتنگ حرم کرببلا هستند. این را از حرف نوجوانی که همراهم بود فهمیدم و از اشک چشم پیرزنی که داشت راهیان کربلا را میدید. و زواری که نو نوار راهی کرببلا هستند. ملت ایران از زمانی که عاشق حسین شدند پیشرو هستند. فقط کافیست رهبر و لیدرشان الهی باشد. تاریخ این حرف را ثابت کرده است.
ایرانی جماعت دنیا را امام زمانی خواهد کرد. مگرنه اینکه لبنان و فلسطین و سوریه و عراق و یمن و شاخ آفریقا و کشمیر را مهدوی کرده. ایرانی جماعت امتی پیشرو و با فرهنگ است. یک فرهنگ حسینی. مرز مهران همه چیزش بر اساس حساب است. از اسفند خوش آمدگویی تا هندوانه خنک و شیرینی که در گرما تعارفت میکنند و از آب و شیرینی و بادکنک بچه ها.
اما از همه دلچسبتر ماساژی است که رفقای نیرو انتظامی میدهند. چقدر چسبید. فکر کنم بیس قولنجی از کمرم شکست. آنقدر چسبید که مثل فالوده شیرازی دوبار طالبش شدم. مرز مهران همه چیزش روی حساب است الا اتوبوس هایش. آنهم بخاطر دولت نیمه محترم کشورمان است. البته آن نیمه احترامی هم که برای دولت قائلیم بخاطر حکم تنفیذ آقایمان است وگرنه این دولت اصلا قابل احترام نیس. خصوصا بعد از کنفرانس خبری اخیر که حضور محترم رییسشان فرموده ما اگر مطمئن بودیم آمریکا برای مذاکره واقعی می آید نه تبلیغات انتخاباتی مذاکره میکردیم. عقل هم خوب چیزی است که انگار بعضی اجاره داده اند. هنوز معتقدند برجام نه تنها خسارت محض نبود بلکه افتخاریست برای ملتمان و هنوز منتظر چیدن گلابی هایش هستند. بیچاره ها نمیدانند برجام درخت نبود بلکه دسته چوبی بود که در آستینمان کردند. خدا عقل را از کسی نگیرد. منتظر اتوبوسیم برای حرکت به سمت کارهای بر زمین مانده ای که در اصفهان به انتظارمان نشسته. یاعلی
حقیقت
@Amirebayan313
سختترین جای مسافرت لحظه وداعش است. وداع با حرم. و برای ما یک وداع دیگر هم دارد، آنهم وداع با رفقای عزیزم. دیشب با رفقای نیسان یا به اصطلاح موکب سیار خداحافظی کردم. خیلی هم برای خودم هم رفقایم سخت بود. ناراحتی از سرو روی رفقا مشهود بود. حاج ممد میگفت حاجی تازه نزدیک کربلا شدیم میخوایم با هم روایتگری کنیم. با هم تازه میخوایم روضه بخونیم. مسئول موکب سیار تا متوجه شد اصلا بهم ریخت و کلی خواهش که نروم. مسئول صوت گفت اصلا به عشق شما من صوت ماشین رو تنظیم میکردم. خیلی بهم ریختم. توی این دو روز انس زیادی با هم گرفتیم. از داداش نداشتم نسبت به بچه ها محبتم بیشتر بود. انگار که دوساله باهمیم. همش دو روز. تازه بعضی از رفقا را بار اول بود میدیدم. یاد بچه های جنگ بخیر همینطور عاشقانه به هم محبت داشتند. صدام بدجور گرفته بود و اصلا درنمیومد که بخوام بمونم. اصفهان هم برای کار موسسه وعده کرده بودم. با سختی از رفیقام جدا شدم. رفقایی که آرزو میکنم بهشت هم سنگرشان باشم. مرز مهران که بودم حاج ممد بادفر بهم پیام داد که چقدر حاجی جات خالیه اینجا. به یادت تو این مسیر دخیل یا ابالفضل گفتم و به یادت سلام شروع حرکت را دادم. برای هم در فضای مجازی آرزوی شهادت کردیم و سفره کربلای امسالمان جمع شد. خدا را شاکرم که امسال هم رزقمان زیارت و نوکری اربعین و اربعینیان شد.
والسلام
اربعین ۱۳۹۸
حقیقت
@Amirebayan313
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
❇️ اگر #طلبه یا #مربی یا #معلم هستید و در #مساجد و #مدارس کار فرهنگی میکنید این کانال را ازدست ندید👌
🗂 ارائه رایگان #هزاران_پاورپوینت #مهدویت #قرآنی #سیاسی #روانشناسی #احکام #ادیان #اعتقادی #تبلیغی #مسابقه #اقتصادی #ویژه_مدارس_ومساجد #ویژه_کودکان #مهدویت #جنگ_نرم
#پاورپوینت_سخنرانی #مناسبتی
✅پایگاه جامع تولید ونشر ناب ترین محتوای #پاورپوینت اینجاست👇
http://eitaa.com/joinchat/3575250945Ceb151b8a9d
▫️پاورپوینت ویژه مناسبات ومسابقات
▫️پاورپوینت ویژه سواد رسانه
◽️پاورپوینت دروس حوزه ودانشگاه ومدارس
هدایت شده از پایگاه فرهنگیتبلیغی بلاغ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعینت تمام شد اما هنوز درمشاممان بوی حرمت می آید حسین ع جان.😢
از موکب حضرت زهرا س مستقر در مسیر پیاده روی اربعین برایمان
خبر رسیده.📢
خواهرای عزیزم،خ کیانپور وخ نوری از هیچ کمکی دریغ نکردن
ودرکنار کمکاشون حلقه های معرفتی واجرای پاور هم داشتن.
خداقوت دلاورا اباعبدالله ازتون راضی باشن.
خ طهماسبی وخ شهیدی هم با منبرای زیباشون خستگی رو از تن زائرای کربلا درمی آوردن.
یا فاطمه الزهرا س!مادر مهربانم🌷
از همه کسانی که خیمه ات را رونق بخشیدن راضی باش.🙏
ازخواهر بزرگوارم خ مظاهری هم برای رساندن گزارش کاردوستان
به گوش ما سپاسگذاریم.
ومن الله توفیق........
معاونت اعزام واحد خواهران.
💠@Amirebayan313💠
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
🔴 ذکری برای از بین رفتن غم از دل!
🔸اگر عمیقاً اعتقادات خود را پیش خودت یادآوری و مرور کنی، اندوه از دلت زدوده میشود و سرور جای آن ایجاد میشود! امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: کسی که به خدا اعتماد کند، خدا به او سرور میدهد و هر کسی به خدا توکل کند، خدا اُمورش را کفایت و اصلاح میکند. (کشفالغمه/۲/۳۴۶)
🔸امام رضا(ع) میفرماید: بهخاطر برخی مسائل غمگین شده بودم، پدرم به من فرمود: خدا را صدا بزن تا غم از دلت برود، و ذکر «یَا رَءُوفُ یَا رَحِیم» را زیاد بگو!( دعوات راوندی/۴۵)
🔸ذکر «یارئوف» اثر ویژهای در از بین بردن غم دارد! یک عارف بزرگوار میفرمود: وقتی دلتان گرفت و گرفتار شدید ذکر «یارئوف» را زیاد بگویید و با این ذکر به امام رضا(ع) متوسل شوید. گویا خدا وقتی بخواهد برای این ذکر شما اثری بگذارد کارتان را به امام رضا(ع) میسپارد!
🔸دربارۀ اثر اذکار در رفع مشکلات مختلف زندگی، کتاب انیس الصادقین نوشتۀ آیتالله یعقوبی، کتاب خوب و معتبری است. ذکرهایی هست که گرههای ما را باز میکند، دل را قرص میکند و ترس و نگرانی و اندوهِ بد را از دل میبرد، و بعد، تازه آدم شروع میکند به حال خوش معنوی پیدا کردن.
👤علیرضا پناهیان
👈متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/40
@Amirebayan313
✅ صبح پنج شنبه ۹آبان
🖼 امیر بیانیهای با حال دوره ۴
امروز دوره پرورش احساس را با انرژی و احساس گذراندند❤️
💠@Amirebayan313💠
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
✅ البته جلسات همیشه پشت صحنه هایی هم دارد
🌸 از خدمات خالصانه سربازان گمنام امیرالمومنین (ع)
تا آخرین هماهنگیهای استادیاران محترم
💠@Amirebayan313💠
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
🔹برگزاری ادامه طرح سلمان 🔹
عصر چهارشنبه ۸آبان
فاز جدید طرح
تقسیم اعضا به دو گروه تخصصی:
۱ گروه طرح کلی اندیشه در قرآن
۲ گروه مباحث زنان
💠@Amirebayan313💠
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
یه سلام با عطر گل محمدی تقدیم به دوستان باوفای طرح عمار.
به زودی خبری براتون داریم‼️🤔
💠@Amirebayan313💠
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
⭕️ پوستر جدید فیلم سینمایی "منطقه پرواز ممنوع" رونمایی شد
▫️این فیلم به کارگردانی امیر داسارگر و تهیه کنندگی حامد بامروت نژاد روایتگر داستان سه نوجوان است که در حین آماده شدن برای مسابقه ساخت پهپاد، با پیدا شدن یک یوزپلنگ در حوالی محل زندگیشان، وارد مسائل و درگیریهای مختلف و مهیجی میشوند.
▫️هادی حجازی فر، محمد فیلی، متین پاکزاد، متین کرمانی، علیرضا اکبری، علی زکریایی، زینالعابدین تقیپور و بهار نوحیان از جمله بازیگران این فیلم هستند.
🚫 @mparvazmamnooeisf
اکران اختصاصی فیلم منطقه پرواز ممنوع در مقر کتاب
امروز ساعت ۳:۳۰
مبلغین امیر بیانی عزیز که مایل به شرکت هستند با این شماره تماس بگیرند
09132652073
هدایت شده از فتح الفتوح
1.pdf
2.78M
🔴پیرو تاکید رهبر معظم انقلاب در دیدار روز ۱۲ آبان سال ۹۶ با دانشآموزان و دانشجویان بر مطالعه درس آموز اسناد لانه جاسوسی آمریکا، دانلود رایگان همه این اسناد از لینکهای زیر امکان پذیر است:
♦️دانلود مجموعۀ ۱۱ جلدی اسناد لانه جاسوسی
📂 | جلد اول:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/1.pdf
📂 | جلد دوم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/2.pdf
📂 | جلد سوم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/3.pdf
📂 | جلد چهارم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/4.pdf
📂 | جلد پنجم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/5.pdf
📂 | جلد ششم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/6.pdf
📂 | جلد هفتم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/7.pdf
📂 | جلد هشتم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/8.pdf
📂 | جلد نهم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/9.pdf
📂 | جلد دهم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/10.pdf
📂 | جلد یازدهم:
basij.aut.ac.ir/usemb/farsi/11.pdf
🆔 @fatholfotooh_313