eitaa logo
📝 مرثیه
37 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
269 فایل
🗒 متن ذکر مصیبت، روضه، اشعار مداحی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث
4_5974290721232914948.mp3
9.7M
🔊 | سبک 📝 منو دریاب نفسم... 👤 حاج‌امیر ▪️ویژه شهادت علیه السلام ☑️ @AhleBeytMedia 🌐 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
💠 رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم: 🍃🌸 «ستُدفن بَضعةٌ مِنّى بخراسان ما زارها مكروبٌ إلا نفّسَ اللهُ كُربتَه و لا مُذنب إلا غَفَر اللهُ ذُنوبَه» پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏كارى او را نكند جز این كه خداوند گرفتارى او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید. 📚 عیون اخبار الرضا/ مجلد 2، ص‏فحه 257 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستام خالیه دستامو بگیر ایهاالرئوف یا ایها الامیر😔 علیه السلام 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 «رضای من، رضای عشق» ◾ منتشر شده به مناسبت روزهای پایانی ماه صفر علیه السلام 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
مداحی آنلاین - مهمان امام رضا - حجت الاسلام عالی.mp3
6.23M
🏴 (علیه السلام) ♨️ مهمان (علیه السلام) 🎤 حجت الاسلام مسعود عجل الله فرجه 🏴 🤲 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @Mabaheeth ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید.‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
حریمت قبله ی جانم بود حب تو ایمانم هر لحظه می خوانم رضا جانم، رضا جانم منم مست ولای تو گدایم من گدای تو نهادم سر به پای تو رضا جانم، رضا جانم (ع)🍂🖤 🥀 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
8 - نورافشانی ضریح حضرت امیر (علیه السلام) و باز شدن دروازه نجف و نیز نقل فرمودند از جناب شیخ محمد حسین مزبور که فرموده بود شبی، دوساعت از شب گذشته به قصد خرید ترشی از خانه بیرون آمدم و دکان ترشی فروشی نزدیک سور شهر بود( سابقا شهر نجف اشرف حصار و دروازه داشته و دروازه آن متصل به بازار بزرگ و بازار بزرگ متصل به درب صحن مقدس و درب صحن، محاذی ایوان طلا و درب رواق بوده است به طوری که اگر تمام درها باز بود، شخص از دروازه، ضریح مطهر را می دید) و شیخ مزبور هنگام عبور می شنود عده ای پشت دروازه در را می کوبند و می گویند: یا عَلی! اَنْتَ فُکَّ اْلبابَ ؛ یعنی یاعلی! خودت در را باز کن و مأمورین به آنها اعتنایی نمی کنند، چون اول شب که در را می بستند تا صبح باز کردنش ممنوع بود. آقای شیخ می رود ترشی می خرد و برمی گردد چون به دروازه می رسد این دفعه عده زُوّاری که پشت در بودند شدیدتر ناله کرده و عرض می کنند یا علی! در را باز کن و پاها را سخت به زمین می کوبند. آقای شیخ پشت خود را به دیوار می زند که از طرف راست چشمش به سمت مرقد مبارک و از طرف چپ دروازه را می بیند، ناگاه می بیند از طرف قبر مبارک، نوری به اندازه نارنج آبی رنگ خارج شد و دارای دو حرکت بود، یکی به دور خود و دیگری رو به صحن و بازار بزرگ و با کمال آرامی می آید. آقای شیخ نیز کاملا چشم به آن دوخته است با نهایت آرامش از جلو روی شیخ می گذرد و به دروازه می خورد ناگاه در و چهارچوب آن از دیوار کنده می شود و بر زمین می افتد. عرب‌ها با نهایت مسرت و بهجت، به شهر وارد می شوند. داستان ششم و هفتم و هشتم را غالب نجفی ها خصوصا اهل علم باخبرند و هنوز بعضی از رجال علم که مرحوم محمد حسین را دیده و این مطالب را بلاواسطه از او شنیده اند، در قید حیاتند و اگر اسامی نقل کنندگان را ثبت کنیم طولانی می شود و لزومی هم ندارد. 🌐 @Mabaheeth