🕊| شهید محمدرضا دهقان :
💢کنترل نگاه!!
🔹مادر شهید :
هیچ گاه مستقیم به نامحرم نگاه نمی کرد و به شدت مقید وچشم پاک بود.
اوقاتی که در مهمانی های خانوادگی بود، اگر بانوان حضور داشتند
حریم شرعی را رعایت می کرد.
اگر جمع بابت موضوعی می خندیدند سرش را پایین می انداخت و می خندید.
#مدافعان_حرم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم🥀
یـاد شهدا با ذکر #صلوات
@Sangar_eshghe
•[🌱]•
•[ #پابوس ]•
.
.
🌱امـام زمـان (ع) :
فَـلا ظُـهُورَ إِلاّ بَعْـدَ إِذْنِ اللّهِ تَعـالی ذِکْـرُهُ وَ ذلِکَ بَعْـدَ طُولِ الاَْمَـدِ وَ قَسْـوَةِ الْقُـلُوبِ وَ امْـتِلاءِ الاَْرْضِ جَـوْرًا .
ظهوری نیست ، مگر به اجازه خداوندمتعال و آن هم پس از زمان طولانی و قساوت دلها و فراگیر شدن زمین از جور و ستم .
#جمــــعـہهــاے_مـهـــدوے❤️
@Sangar_eshghe
#شهیدانه...🕊
🌹شهــید احـــمد ڪاظمی:
🔅دلتون❤️ رو گــرفتار این #پیچ و خم
#دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا
انــــسان رو به باتـــلاق می برد و
#گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات
هـــم نمیــشه پیدا کرد
@Sangar_eshghe
#شہیدانہ
جشن نیمه شعبان بود. علے در حال رساندن دو نفر از شاگردانش بود. صداے کشیده شدن لاستیک هاے موتور هنگام ایستادن جلب توجه کرد. علے پیاده شد؛ یکے از مردها گارد گرفت و علے را تهدید کرد؛ اما علے همچنان لبخند روے لبش بود.
-چیه؟ چیکار دارے؟
-برادر من شما چیکار دارے؟ بزار برن غیرتت کجا رفته؟ ناموس من و تو هستن…
دستے زمخت، علے را به روے زمین پرتاب کرد. اما با شتاب بلند شد و گفت: نا سلامتے امشب شب نیمه شعبانه! حرمت آقا رو نگهدار برادر من!
مردک نیشخند زد و به سرعت یکے از دو خانم را به طرف در ماشین کشاند.
مثل اینکه حرف حساب حالیت نمے شه! می گم اینا ناموس ماهان. لحظه اے نگذشت که انگار مشتِ خون روے صورت مرد پاشیده شد. علے از رمق افتاد… از گردنش، خون مثل شیر آبے که با فشار باز شده باشد، فواره می زد…
آرے! علے با دستان خالے رفته بود تا از ناموس دفاع کند…:)🌱🔗
@Sangar_eshghe
#به_وقت_حدیث 🌙🌹
پیامبر مهربون (ص)☺️
هرکی در حالی که میتونه خشمش رو عملی کنه😤😠😠 اون رو فرو ببره، خدا سرشار از آرامش و ایمانش می کند
@Sangar_eshghe
محکومیتاهانتبهپیامبر👊🏻
✨وقتش بھ هدࢪ ࢪفتھ و عمࢪش تلف اسٺ
✨گمࢪاھ و حࢪام-لقمھ و ناخلف اسٺ
#من_محمد_را_دوست_دارم
@Sangar_eshghe