🔸خدایا در دورانی که نگه داشتن دین، از نگه داشتن آتش در دست سخت تر است، مارا همچون سرباز رشیدت شهید #قاسم_سليماني ثابت قدم نگه دار. خدایا به حق اباعبدلله الحسین (روحی فداک) مارا پاکیزه بپذیر.
#ما_ملت_امام_حسینیم
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫وداع آخر فرزندان شهدا با سردار دلها
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
🌼حاج قاسم: دو نفر اگر من را ببخشند شهید میشوم
✍برشی از مصاحبه ی مهندس حاج علی مهاجری، رئیس ستاد بازسازی عتبات استان کرمان و از فرماندهان قدیمی سپاه در کرمان و فرمانده قدیمی حاج قاسم، به نقل از فصلنامه نشان ارادت، نشریه ی داخلی ستاد بازسازی عتبات است.
گاهی وقتها ایشان که میآمدند کربلا، یکسر میآمدند و ما خدمتشان بودیم. آن موقع هم با ابومهدی بودند و آقای پورجعفری هم همراهشان بود. خلاصه خیلی حالت خاص و ارادتمندانهای به موضوع داشتند. بحثهای داخلی بود و صحبتهایی با هم داشتیم. دو ماه قبل از عرفه بود.
یک روز ایشان را بالای گنبد برده بودم. دیدم خیلی خلاصه حالت خاصی پیدا کرد. حول و حوش عرفه بود که دوباره آمدند. خیلی حال عجیبی پیدا کردند. یعنی کاملا معلوم بود مثل آن ملائکی که در دور ضریح بودند ایشان هم در آن حالت بود. من پشت سر ایشان ایستاده بودم. برگشت به من خیلی جدی گفت «فلانی دو نفر اگر من را ببخشند من شهید میشوم. یکی این پورجعفری یکی هم خانمم.» گفتم «حالا حتما پورجعفری میبخشد ولی خانمت...» من کاش میتوانستم خانمش را روزی ببینم و بگویم هیچ موقع ایشان را نبخشد
یک شب را هم در کربلا پیش ما بود. از سر کوچهای که الان هتل ماست فهمیده بودند که به قول خودشان حاج قاسم آمده. غلغله ی آدم بود. همین مغازههایی که سلام می کنیم جواب ما را نمیدهند، همه ریخته بودند دور ماشین ایشان. با یک یک اینها حال و احوال میکرد. دست میداد، روبوسی میکرد. ما رسیدیم سر کوچه ای که آشیخ مهدی نگهبانی دارد. دو سه نفر ایستاده بودند و رو کردند به حاجی گفتند «ما وضعمان خوب نیست، میخواهیم برویم به مشهد.» بلافاصله رو کرد به آقای پلارک و گفت «کار اینها را با من هماهنگ کن، بفرستیدشان بروند مشهد.».
مردم دور ماشین را حلقه کرده بودند و محافظانی هم بودند. ابومهدی هم که بود، نگران بودند. یک عراقی آمد، به بچه کوچکش گفت «بیا برو دست حاج قاسم را ببوس.» اما اینها اجازه نمیدادند. من رفتم پهلوی ماشین و گفتم «حاج آقا این بچه.» از ماشین پیاده شد، همین حالتی که در بغل می گیرند، پدرش را بوسید و خلاصه آن سفر رفت. سفر بعدی آمد، باز با ابومهدی آمد. او را از جلوی بابالسلام آوردیم، گفتیم ببریمبالا کسی متوجه نشود. تکتک خادمان می آمدند با اصرار که ایشان را ببینند و روبوسی کنند. کارگرانی که کار میکردند، تعطیل کردند. عراقیها همهشان میآمدند و میایستادند و با ایشان عکس میانداختند.
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
توئیت تأثرانگیز فرزند حاج قاسم سلیمانی
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روضهخوانی محمود کریمی در خانه سپهبد #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
🏴 لوح | دست تو در دستِ اباالفضل(ع)
▫️ تصویرسازی نمادین از دست قطعشده علمدار جبهه مقاومت در دست علمدار کربلا
#ما_ملت_امام_حسینیم
▫️اثر: علیرضا باقری
▫️شاعر: میلاد عرفانپور
▫️خط: مهدی دقیقی
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
#خاطره
✍نشسته بودم بغل دست حاجی، یک دفعه زد روی پایش، از صدای نالهاش ترس برم داشت ! گفتم: حاجی چیزی شده؟ مشکلی پیش اومده؟ گفت: من سه چهار روزه از حال آقا بیخبرم....
پدرش فوت کرده بود ، میان سنگینی غم از دست دادن پدر، قلب و فکرش پیش حضرت آقا بود. فقط سه چهار روز بود جویای حالش نشده بود. آنوقت اینطور آه میکشید. اینطور خودش را سرزنش میکرد...
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️شب تاسوعای حسینی مزار حاج قاسم سلیمانی
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴نخستین #محرم بدون حضور سردار دلها
🎥 سوگواری مردم کرمان در جوار مزار #سردار_سلیمانی
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
⭕️ میخواستند تسبیحش را بگیرند.
خندید..
گفت: آدم که در میدان جنگ تفنگش را به دیگری نمیدهد..!!
چند ساعت بعد، یکنفر از طرف او برای همه انگشتر آورد..
#سردار_دلها❤️
@shahidsoleymani1
#السلام_علیڪ_یاقمربنےهاشم🖤
اے ستون ڪربلا،اے قرص مهتاب حسین
حضرٺ صاحب علم،اے یار نایاب حسین
آن قدَر نزد امامٺ تو ادب ڪردے شدے
ازهمہ محبوب تر دربین اصحاب حسین
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1
2.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| عزاداری تاسوعا در کربلای معلی / هم اکنون
کانال 🌹 حاج قاسم 🌹
@shahidsoleymani1