°°°
• از اینجـــا شـــــــروع شـــــــد ↓
| فراموش نمیکنم یڪبار زمستـون
خیلے سردی بود و در حـال برگشت
بــه سمــــت خـــــونه بــودیــــــــم.
پیـرمــردی مشغول گــــدایی بود و
از سرما مےلرزید. تـا دیدش فـــورا
کــاپشـــن گـــرون قیمتشـو درآورد
و بــــــه اون پیـــــــرمـــــــرد داد !
بعدم یه دسته اسڪناس بهش داد!
پیرمرد که از خوشحالےنمیدونست
چـــــــی بگه ، مرتب میگفـــــــت ؛
« جوون خدا عاقبت رو بخیر کنه»
#شهید_شاهرخ_ضرغام🍃
#حر_انقلاب_اسلامی