🌿هوالمحبوب
🌿 #داستان_غروب_شلمچه
🌿به روایت #شهیدطاهاایمانی
🌿 #قسمت_پنجم
🌿مرگ یا غرور
غرورم له شده بود...
همه از این ماجرا خبردار شده بودن،سوژه مسخره کردن بقیه شده بودم!
بدتر از همه زمانی بود که خواستگار سابقم اومد سراغم و بهم گفت: اگر اینقدر بدبخت شدی که دنبال این مدل پسرها راه افتادی، حاضرم قبولت کنم برگردی پیشم!!
تا مرز جنون عصبانی بودم حالا دیگه حتی آدمی که خودم ولش کرده بودم برام ژست می گرفت!
رفتم دانشگاه سراغش
هیچ جا نبود
بالاخره یکی ازش خبر داشت
گفت: به خاطر تب بالا بیمارستانه و احتمالا چند روز دیگه هم نگهش دارن...
رفتم خونه
تمام شب رو توی حیاط راه می رفتم
مرگ یا غرور؟...
زندگی با همچین آدمی زیر یک سقف و تحملش به عنوان شوهر، از مرگ بدتر بود!
اما غرورم خورد شده بود ...
پسرهایی که جرأت نگاه کردن بهم رو هم نداشتن حالا مسخره ام می کردن و تیکه می انداختن .!!
عین همیشه لباس پوشیدم ... بلوز و شلوار...
بدون گل و دست خالی رفتم بیمارستان
در رو باز کردم و بدون هیچ مقدمه ای گفتم:
باهات ازدواج می کنم...
🌿ادامه دارد...
🌿هوالمحبوب
🌿 #داستان_غروب_شلمچه
🌿به روایت #شهیدطاهاایمانی
🌿 #قسمت_ششم
🌿معامله
خیلی تعجب کرده بود!
ولی ساکت گوش می کرد... منم ادامه دادم:
بدجور غرورم شکسته و مسخره همه شدم،
تو می خوای تا تموم شدن دَرسِت اینجا بمونی
من هم می خوام غرورم برگرده...
اینو که گفتم سرش رو انداخت پایین
ناراحتی رو به وضوح می شد توی چهره اش دید، برام مهم نبود...
تمام شرط هات هم قبول ... لباس پوشیده می پوشم ... هیچ چیز بدی نمیخورم و با هیچ مردی هم حتی دست نمیدم...
فقط یه شرط دارم، بعد از تموم شدن دَرسِت، این منم که باهات بهم میزنم
تو هم که قصد موندن نداری بهم که زدم برو...
سرش پایین بود...
نمی دونم چه مدت سکوت کرد
همون طور که سرش پایین بود ازم عذرخواهی کرد: تقصیر من بود که نسنجیده به شما پیشنهاد ازدواج دادم.
اگر این کار رو نکرده بودم کار به اینجا نمی کشید، من توی کافه دانشگاه از شما خواستگاری می کنم.
شما هم جلوی همه بزن توی گوشم...
برای اولین بار بود که دلم برای چند لحظه برای یه پسر سوخت! اما فایده ای نداشت
ماجرای کتابخونه دهن به دهن چرخیده بود.
چند روز پیش، اون طوری ردم کرده بود حالا اینطوری فایده نداشت
خیلی جدی بهش گفتم: اصلا ایده خوبی نیست!! آبروی من رو بردی
فقط این طوری درست میشه
بعد رفتنت میگم عاشق یه احمق شده بودم که لیاقتم رو نداشت.
منم ولش کردم... یه معامله است که هر دو توش سود می کنیم.
اما من خیال نداشتم تا آخر باهاش بمونم
فقط یه احمق می تونست عاشق این شده باشه!...
🌿ادامه دارد..
آینده مکانی نیست که به آنجا میرویم ، جاییست که به وجود میآوریم ! راههایی که به آینده ختم میشوند یافتنی نیستند بلکه ساختنی هستند...
_استادفاطمینيامیفرمودند:
دلشكستن،يكیازموانعاستجابتدعاست.
اگهدعاهاتمستجابنشدبگردببیندلکی روشکوندی...
#ٺلنگر
💢 فايده حجاب در بُعد اجتماعی
🔷 يكی از فوايد مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استيفای نيروی كار در سطح جامعه است. در مقابل، بیحجابی و بدحجابی باعث كشاندن لذتهای جنسی از محيط و كادر خانواده به اجتماع و در نتيجه، تضعيف نيروی كار افراد جامعه میگردد.
📚 مهدی زاده، حسین، حجاب شناسی، ص۲۴.
#بازگفت
#گوهر_حجاب
هروقتدرزندگۍگرفتارۍپیشامد
بدونڪارخداست
زودبروبااوخلوتڪن
بگوبامنچڪارداشتۍراهموبستۍ؟
#هرڪسگرفتارشددرواقعگرفتاریاراست
#تلنگرانه
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ
اگه به گناهۍ مبتلا شدۍ
نذار قلبت بھش عادت ڪنه
عادت به گناه ،
اضطراب و ترسِ از گناه رو از قلبت میگیره
اونوقتبه جاۍ لذت بردن از خدا،
دیگه از گناه لذت میبرۍ ..!
#تلنگرانه
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ
ترڪ گناه، آسان تر از
درخواستِ توبه است :|
_نھجالبلاغه
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ