میدیدیم اون رفیق همرزممون رفته نیمه شب در حسینیه لشکر رو باز کرده یه گوشه رو کرده به خدا و دائما داره پیش خدا استغفار میکنه:)
که خدایا منو ببخش...
خدایا جان ناقابل منو در راه خودت و اهل بیتت قبول کن...
همه که خواب بودن میرفتن لباس های کثیف
همرزماشون رو گل آلود شده ی همرزماشون رو میشستن..
صبح میومدن میدیدن سرویس بهداشتی ها تمیزه کی داره این کارا رو میکنه؟
مشخص نبود...
کجا میفهمیدیم کی داره این کارا رو میکنه؟
زمانی که توی عملیات رفیقامون شهید میشدن میدیدیم دیگه روز بعد سرویس ها تمیز نیست فهمیدیم کی بوده که سرویس ها رو تمیز میکرده:)
برای خدا کار کردن یعنی این...
یعنی اینکه قرار نیست کسی تورو ببینه
که داری این کارو میکنی فقط قراره خدا ببینه...:)
آره من اونجا فهمیدم شدنیه میشه مثل شهدا بود چجوری؟! همونجوری که حاج قاسم گفت:
شرط شهید شدن شهید بودنه:)
من خودمو دارم میگم هرچی دارم نگاه میکنم میبینم خیلی فاصله دارم خیلی دورم:)
اما خیلی دوست دارم به این جهان برسم:)
خیلی...
اما یه چیزی رو خوب میدونم میشه شدنیه:)
فقط باید به همدیگه کمک کنیم باید بخوایم
باید از همدیگه بگذریم...
باید همدیگه رو تحمل کنیم...
مگه ما کیو داریم به غیر از خودمون:)
همین جمع دعا ندبه خون ها:)
بخش زیادی از اونها تو شهر به این عظمت
همینا هستن که دل بیقرار دارن واسه امام زمان...از خوابشون میزنن و سر صبح میره واسه دعای ندبه:)
و یک وجه دیگه ای که گوشه ای از شهر نشستن و دلتنگ امام زمانن:)
من خودم رو میگم
کی من سحر و صبح بلند شدم با این استرس و دلهره که وای آقام بازم نیومد:)
داریم پیر میشیم...
نکنه که نباشیم...
نکنه که جا بمونیم:)
انشاءالله که این اتفاق نمیوفته...
حاج مصطفی نجفی از رزمنده های قزوینی میگفت: از ناحیه پا به شدت مجروح شدم
پای من رو بستن با یک چفیه داخل آمبولانس گذاشتن توی امبولانس بر اثر حرکت های زیاد آمبولانس این چیه و باند های پای من باز شد و خونریزی شدت گرفت و من شهید شدم:)
در لحظه دیدم که دو تا ملائکه کنار من هستن و منو دارن میبرن به سمت آسمون رفقای شهیدم رو و خیلی از شهدای دیگه رو توی مسیر دیدم تا اینکه رسیدیم به یک باغ...
میگفت یه دفعه ای دیدم...
برش گردونین...
گفت فقط یه نکته رو به من گفت
چهار نکته به من گفت اینها رو گوش کن و بعد برو برسون به بقیه...
گفت اولیش این بود...
گفت به همه بگو خمینی بر حقه:)
بگو خمینی نائب ماست...
سوم اینه که بگو شماها پیروزید شک نکنید...
و هرچه خمینی گفت حرف ماست...آره آقامون امام خمینی هرچی گفته شده:)
یکی یه نکته بیاره امام گفته نشده هیچکس جواب من رو نمیده...
امام هرچه گفته شده...
آقای ما(سیدعلی) هرچه گفته شده...
هرچی هم که داره میگه داره محقق میشه...
انشاءالله فرج نزدیکه...
فلسطین آزادی قدس کلید رمز آلود فرجه:)
ما باید آماده باشیم...
چجوری؟! من میگم حیفه اسم مارو ننویسن تو این مسیر آزادی و رهایی قدس...
چه کنیم نمیذارن که بریم...
نه نمیذارن بریم ولی یه مرگ بر اسرائیل از ته دل که میتونیم بگیم:)
قدمی که شماها برداشتین
توی این راهپیمایی ها در حمایت
از مردم غزه اسم شماها رو هم نوشتن
شک تو این قضیه نکنین...
انشاءالله به برکت خون پاک شهدا
شهدای گمنام که ماموریتشون هنوز تموم نشده و بعداز سی و خورده ای سال گمنامی و گوشه نشینی و با خاک های بیابون و مادری کردن حضرت زهرا دومرتبه برمیگردن برای مأموریت دیگه:)
تموم شهدای گمنام اسم تک تک شماها رو میدونه و از حال و احوال دل همه هم آگاهن و میدونن که دلها چی میگذره...
یه قولی بدیم عهدی بدیم پیمانی بدیم
دیگه ولی خدا رو تنها نذاریم
که مجدد توی کوچه ها سیلی نخوره:)
تاریخ دو مرتبه تکرار نشه:)💔
در پناه شهدا باشیم...
در پناه اهل بیت باشیم...
انشاءالله به برکت خون تموم شهدا
شهدای گمنام به زودی زود شاهد فرج امام زمانمون باشیم🙂💔
حلالکنیدزیادحرفزدیم...
وقتتون گرفتیم...
انشاءالله که موثر باشیم...
التماس دعا🌱
نظرات ناشناس🌱
https://harfeto.timefriend.net/17002145405446