6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میخواستن عقد کنن ولی به خاطر انفجار پیجرها، داماد، چشم و دستهاشو از دست میده.
زنگ میزنن به پدر عروس که قرار عقد رو لغو کنن، عروس پشت تلفن داد میزنه:
تا قبل این، میخواستم زنش بشم، الان میخوام کنیزش بشم💔
- محمدمهدیمصلحی𓂆 🇮🇷🏴
اَزقَشَنگیهـٰایِحَرفزَدَن
بـٰااِمـٰامزَمـٰاناینِہکِہ . .
لازِمنیستمَنظورِترو
بَراشتوضیحبِدی!(:❤️🩹"
اَلسَّلامُعَلَیْکَیٰااَبٰاصٰالِحالمَهدی‹عج›
فاطمیه رو شلوغش کنید!
فاطمیه سند هویت ما بچه شیعههاست ؛
افسانه نیست، تاریخه
یه پرچم بزنید دم خونهتون
یه سیاهی توی محل کارتون
یه دست لباس مشکی یا هرچیز دیگه ..
هویتتون رو جار بزنید ،
ما بچههای #حضرتزهراییم 🖤
~~~~🖤💔~~----
زهرا دستش رو گرفت، گفت:حسن جان، مراقب خواهرت،برادرت و مخصوصا پدرت باشیا🥺
گفت:چشم مامان اما من حسینم💔
چقدر روضه داره داخلش؟ 😭💔