أینالرّجبیون
ماه رجب فرا رسید،ماهی که
💗اولین روزش باقری
💗سومینش نقوی
💗دهمینش تقوی
💗سیزدهمینش علوی
💗نیمه اش زینبی
💗بیست وپنجمش کاظمی
💗بیست وهفتمش محمدی است
🌹حلول ماه رجب مبارک🌹
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
قسمت شصت و هشتم🌱 «تنها میان داعش» خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله هایی بود که امیدم را برای
قسمت شصت و نهم🌱
«تنها میان داعش»
دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمیکردم نارنجک را از دستش بگیرم که
لبخندی زد و با آرامشی شیرین سوال کرد :»بلدی باهاش
کار کنی؟« من هنوز نمیفهمیدم چه میگوید و او
اضطرابم را حس میکرد که با گلوی خشکش نفس بلندی
کشید و گفت :»نترس خواهرجون! این همیشه باید دم
دستتون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای داعش به شهر
باز شد...« و از فکر نزدیک شدن داعش به ناموسش
صورت رنگ پریده اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه
دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت
:»هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.« با دست
هایی که از تصور تعرض داعش میلرزید، نارنجک را از
دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به
دستم داد، مرد و زنده شد. این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را
یکجا میگرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن
بود که با نگاه شرمنده اش به پای چشمان وحشتزده ام افتاد
:»انشاءالله کار به اونجا نمیرسه...« دیگر نفسش بالا
نیامد تا حرفش را تمام کند، به سختی از جا بلند شد و با
قامتی شکسته از پله های ایوان پایین رفت. او میرفت و
دل من از رفتنش زیر و رو میشد که پشت سرش دویدم
و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد.
عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد،
دیدم زن همسایه، ام جعفر است. کودک شیرخوارش در
آغوشش بیحال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس
کرد :»دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش
درنمیاد، شما شیر دارید؟
Barkhizid.mp3
5.27M
برخیزید برخیزید .....
دهه فجر مبارک🇮🇷🎉🎊
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
امشب گل سرخ باغ دین می آید
فرزند امیرالمومنین می آید
تبریک که ماه برج حکمت باقر
در خانه زین العابدین می آید
🌹 حلول ماه مبارک رجب و
🌹 ولادت امام محمد باقر(ع)مبارک
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدتی است که محمد کاسبی هنرپیشه پیشکسوت بهدلیل عارضه #قلبی در #بیمارستان بستری است.
رئیس #حوزه_هنری که برای احوالپرسی پیش او رفته، گفته: «رهبر انقلاب از احوال شما جویا شدند. چفیهشان را برایتان فرستادند و گفتند که به آقای کاسبی بگویید برایشان دعا میکنم».
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
ما شـــانه خـــالی کــردیم امـــا؛
شهدا هنوز پلاک گردنشان است:)!
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
جانا!
بعدرفتنت
جانماراباخودبردی(:🕊
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛