『سردِارانبـےادعــٰا』
#او_خواهد_آمد.... به لحظه ای که در آن شعله ها نوا کرده برای آمدنت مادرت دعا کر
در گسترهی بیمرزِ این جهان؛
تو اکنون کجایی؟
#بقیةالله🌱:)
عاشِق شُدیم چون خُدا رو..
تو نِگاههای رویِ زَمین؛
بَعضیا دیدیم!♥️
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
در زندگـــــی ...
دنبالِ ڪسانی حرڪت ڪنید ،
ڪہ هرچه به جنبههای خصوصیترِ
زندگـی ایشـان نزدیڪ شوید
تجلـی ایمـــان را بیشتـر ببینیـد .🍃
روزتون شهدایی
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
«کاری کنید که وقتی کسی شما را
ملاقات می کند احساس کند که
یک شهید را ملاقات کرده است »
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#فرمانده_لشکر۸نجف
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
چه دستی، بَه چه بالینی
چه آرامی ، چه تسکینی
نماد مرد میدانی، نماد #غیرت_دینی...
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
قرار بود تا نهضت زنده است هاشمی هم زنده باشد!
هاشمی زنده خواهد ماند اما نه به عنوان یکی از ستون های نهضت،بلکه به عنوان پدر انحراف ازتفکر انقلاب اسلامی،
پدر «لیبرالیسم»ایران!
کنار امام دفن شد،اما علت مرگش غرق شدن در استخر همان کسی است که سالها علیهش مبارزه کرد!
و زیادند عبرتها!
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین کسی که گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد!
شهید #احمد_کاظمی بود
پس از آنکه امام هم این جمله تاریخی و حکمت آموز را فرمود
او این مسئله را پنهان کرد تا مبادا در ذهنی متبادر شود که احمد کاظمی هم برای خودش کسی است!
او لایق شهادت بود
ای کاش مردم می دانستند چه گنجینه ای را از دست دادیم.
علی اکبر رائفی پور 🇮🇷
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
"قسمت چهارم" 🌱 «#تنهامیانداعش» ندیده بودم. مردی لاغر و قدبلند، با صورتی به شدت سبزه که زیر خط ب
"قسمت پنجم"🌱
«#تنهامیانداعش»
که در سکوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این
دختر ترکمن شیعه، افسار چشمانش را آنهم مقابل
عمویم، اینچنین پاره کرده است. تلخی نگاه تندش تا شب
با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح
زود برای جمع کردن لباسها به حیاط پشتی رفتم، در
وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریباً چشمم را بسته
بود، لباسها را در بغلم گرفتم و به سرعت به سمت
ساختمان برگشتم که مقابم ظاهر شد. لب پله ایوان به
ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی که
نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد. شال کوچکم سر و
صورتم را به درستی نمیپوشاند که من اصلا انتظار دیدن
نامحرمی را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم. دستانی
که پر از لباس بود، بادی که شالم را بیشتر به هم میزد
و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست
نمیداد. با لبخندی زشت سالم کرد و من فقط به دنبال
حفظ حیا و حجابم بودم که با یک دست تلاش میکردم
خودم را پشت لباسهای در آغوشم پنهان کنم و با دست
دیگر شالم را از هر طرف میکشیدم تا سر و صورتم را
بیشتر بپوشاند. آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود تا راهم
را سد کرده و معطلم کند و بی پروا براندازم میکرد. در
خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد اجنبی شده بودم، نه
میتوانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم که صدایم را
بلند کنم. دیگر چاره ای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با
قدمهایی که از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً
دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید! دسته لباسها را روی
طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود
#استوری
دلمبرایتواشڪمیخواهد
گریههایبلندبلند💔 . . .
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
دنیایِ مادر پسری فقط دنیای آنهایی هست
که رفتند زیر آتشِ دشمن و قبل از گلوله خوردن
پلاکشان را دور انداختند و گفتند:
مادر سادات گمنامست، ما نام نمیخواهیم!
حالا بعداز سالها برگشتند
و اسمشان را گذاشتند شهید گمنام:)
#شهیدگمنام
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
| #شیخرجبعلیخیاط |
اگر چشم برای خدا ڪارڪند،
عین الله میشود.
اگر گوش برای خداڪارڪند،
اذن الله میشود.
اگر دست برای خدا ڪارڪند،
ید الله میشود.
تا میرسد به قلب؛
ڪه جای خدامیشود
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂