سلام و عرض ادب محضر همه ی مخاطبین بزرگوار
تعدادی از اعضای محترم کانال درخواست معرفی آثار سرکار خانم دکتر حسینی را داشتند که به شرح زیر معرفی می گردد:
1⃣ منظومه ی آینه داران آفتاب (چهار جلد)
با موضوع شهدای قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام
- دفتر اول: معرفی شهدای قبل از عاشورا
- دفتر دوم: شهدای تیرباران صبح عاشورا
- دفتر سوم: شهدای نبرد تن به تن
- دفتر چهارم: شهدای بنی هاشم در روز عاشورا
2⃣ کتاب کم حجم پیوستگان و گسستگان از قیام امام حسین علیه السلام
3⃣ کتاب زنان عاشورایی
معرفی زنان موثر در قیام اباعبدالله علیه السلام پرداخته است.
#آثار
____________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
🇮🇷🇵🇸....وعده ی صادق....
....به مردانی که غیرت را زندگی می کنند...
______________________
شبی بلند شبیه صدای شب شکنان
شهاب های شبیخون، مدام دیوْ زنان۱
رجز که از نفَس "ذوالفقار" بیرون ریخت۲
کپک زدند نفس های هار در دَهَنان
بگو همیشه هم اینقدر نیست صبر خدا
-که کوه طور نیفتد به روی اهرمنان۳
نگو که در پی "معبد" کلنگ در دستند
که بر جنازه ی شوم خودند،گورکَنان
بگو به سنگ، خودش راه خویش باز کند!
که نیست هیچ امیدی به راٰیِ انجمنان
تبر که بشکند، از گاهواره می رویند
کنار شاخه ی زیتون، دوباره یاسمنان
قسم به ردّ قدم های سرخِ همواره
که چاوشانِ بهارند، سبزپیرهنان....
------------------------------------------
۱- فَاتبَعَه شِهابٌ ثاقِب...
صافات/ ۱۰
۲- اشاره به فرمان رهبر عزیز برای انتقام
۳- و اذ اخَذنا میثاقهم و رَفَعنا فوقهم الطور....
بقره/ ۶۳
#وعده_صادق
#فلسطین
________________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تا محمد ز حسین است
بخشی از شعر خوانی سیده اعظم حسینی
شب شعر عاشورا ،۱۴۰۳ شیراز
#شب_شعر_عاشورا
@SayyedeAzamHoseini1
🇸🇩 تقدیم به شهید اسماعیل هنیه و همه ی اسماعیل های ذبح شده در راه آزادی قدس...
امروز صبح در لابلای خبرها چشمم خورد به جمله ای از شهید اسماعیل هنیه در روز قبل از شهادتشان:" اذا غاب سیّدٌ قام سیّدٌ آخر"...
گفته اند مصرعی است از شاعری کهن در عصر جاهلیت و اصل مصرع این است:" نحن قومٌ اذا خلا منّا/ سیّدٌ قامَ سیّدٌ آخر"...
مصرع،الهام بخش بداهه ای شد از زبان خود شهید...
________________________
میزبان! سفره ات عزیز، ولی،جمع کن! میهمان نخواهد خورد!
آن که از سمت غزه می آید،آب بی کودکان نخواهد خورد!
گذر تیز داس ها وقتی،که به باغ انار می افتد
غیر خون جگر وَ خون جگر،جرعه ای باغبان نخواهد خورد!
دیرگاهی ست خوب می داند سرزمینم،که روی دامانش
هر شکوفه به بار بنشیند،غیر تیر از کمان نخواهد خورد!
مادری دفن کرد گوشه ی خاک،کودکی های بچه هایش را
گفت:" دیگر میان این خانه،چشم من بر جوان نخواهد خورد"!
بگذارید کشته برگردم! پُرم از شرم کودکی که به من
گفت:" آنجا که می روی امن است؟ موشکِ ناگهان نخواهد خورد؟"
بگذارید کشته برگردم! شاخه ی ما کجا و خاک کجا؟
"فَرعُها فی السّماء"، یعنی رزق،جز که از آسمان نخواهد خورد!
"نحن قوم اذا خلا منّا سیّدٌ قام سیّدٌ آخر"...
با تبر شاخه ای اگر افتاد،ریشه اصلاً تکان نخواهد خورد....
الَم تر کیف ضَربَ اللهُ مثلاً کلمةً طیّبةً کشجرةٍ طیبةٍ اصلُها ثابتٌ و فرعُها فی السّماء.....
۲۴/ ابراهیم
#اسماعیل_هنیه
#فلسطین
__________________________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
87.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️شعرخوانی دکتر سیده اعظم حسینی
🌙سی وهفتمین دورهٔ شب شعر عاشورای شیراز
▪️با موضوع حواریون حسین
سال ۱۴۰۱
#شب_شعر_عاشورا
#حواریون_حسین
#دیر_راهب
#امام_حسین
________________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
2️⃣ از6️⃣
برای معرفی خانم حسینی بخشی از جلد دوم کتاب #نشا:_نقد_شعر_آیینی را میآورم:
سیده اعظم حسینی(1359 ) دکترای ادبیات فارسی دارد و در مراکز آموزشی و فرهنگی شیراز فعالیت میکند. نه برگزیدۀ جشنوارۀ فجر شده؛ نه سمت مهمی دارد؛ نه تألیفاتش متعدد است؛ ...
علت انتخاب او برای حضور در این کتاب سه نکته است: الف) شب شعر عاشورایی شیراز. ب) منظومهسرایی. ج) شعر زنانه.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
@fahhaam
کانال منتقد ادبی دکتر رضا بیات
سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی،
شماره ی همراه 09179148588جهت طرح انتقادات و پیشنهادات شما بزرگواران در پیام رسان ایتا می باشد،از انتقادات و پیشنهادهای سازنده تان استقبال می کنیم.
......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
◾️سلام بر رقیه سلام الله علیها...
دختر باشد و سه ساله و روز دهم به بعد...
به روضه نیاز نیست...یک عمر بی روضه می توان گریست
-------------------------------------------
با تکه های پارچه و تکه های چوب
عمه درست کرد برایش عروسکی
بابا که گفت:"بار سفر،جمع"! آمد و
در دست او عروسک زیبای کوچکی
دختر نگاه کرد،عروسک نگاه کرد
هر کس برای بستن باری شتاب داشت
"به به! سفر! سوار کجاوه!چقدر خوب!"
اما چرا صدای پدر،اضطراب داشت؟
انگار عمو نمی شد از او ساده بگذرد
حتی در آن شتابِ نفس گیرِ ناگهان
مثل همیشه سر به سر او نهاد و گفت:
"به به! وسایلِ سفرِ نازدانه مان!
خاتون! مسیر بادیه سخت است و پر خطر
اصلا چطور می شود او را نیاوری..."
حالا عمو تمام تمنا و خنده بود
دختر، دوباره قهر پر از ناز و دلبری..
شب...چند زن؛-چراغ به دستانِ هاشمی-
با کاسه های دلهره و اشک و برگ و آب
آن سو نشسته دخترکی با عروسکش
در یک کجاوه، پیش علی اصغر و رباب
مادربزرگ"امِّ بنین"،دید دخترک
آنسوی کوچه دست تکان می دهد هنوز
او را به هم کجاوه ی تازه-عروسکش-
با هر تکان دست،نشان می دهد هنوز..
همبازی مداوم او،در سکوت خویش
در چشم های پارچه ای برق خاص داشت
حتی برای حضرت بابا عزیز بود
از تکه های چادر عمه،لباس داشت
صورت گرفت پشت عروسک،سلام کرد
خندید طفل و دست به هم زد،دوباره را
گهگاه می گرفت به این شیوه دخترک
در بین راه،خستگی شیرخواره را
قصه از انتهای مدینه شروع شد
هر بادیه کلامی و هر واحه صحبتی
می گفت کودکانه برای عروسکش
هر روز حرف تازه و هر شب،حکایتی
می گفت از مدینه و آن خانه ی بزرگ
با گِل درست کردنِ اسباب بازی اش
از نخل های باغ عمو در کنار کوه
از تاب بستنِ عمو و تاب بازی اش...
هر منزلی فرشته ی زیبای قصه را
با شوق می نشاند عمو روی شانه اش
می خواست نام بادیه را بشنود از او
با آن تلفظِ غلطِ کودکانه اش...
در بین راه،ـچند مسافر که با پدر
حرفی زدند،قصه عوض شد قدم قدم
گاهی -میان دلهره- می گفت دخترک:
"گریه نکن! نترس! لالا لا عروسکم!
آن صبح،صبحِ چندمِ پاییزِ دشت بود؟
صبحی در آستانه ی " بی آب،برنگرد"!
دختر به شیوه ای دگر از خواب پا شد و
آن روز با عروسک خود،صحبتی نکرد...
بی سر به سر نهادن و بی خنده می گذشت
حالا تمام روز،عموجان سرش شلوغ
در التهاب خیمه،عروسک کنار مشک
در گوشه ای نشسته و دور و برش شلوغ..
وقتی که مشک رفت،عروسک نگاه کرد
خیمه،نگاهِ خیسِ هراسان زیاد داشت
بی حال،تشنه،رنگ پریده،در انتظار
تصویر آخری که ز دختر به یاد داشت..
بیهوده رفت خیمه به خیمه به روی دست
با شیرخواره ای که صدایش گرفته بود
از این و آن شنید عروسک،که آخرش
او را پدر به زیر عبایش گرفته بود..
تنگ غروب،دور و بر خیمه تنگ شد
تنگ غروب،حرمت و بغض و صدا شکست
صحرا سیاهه کرد:" عروسک،فقط یکی"
در خیل آنچه زیر سمِ اسب ها شکست..
فردای قصه،قابل حدس است کاملاً
هر چند کم نوشته و کامل نگفته اند
گهگاه از عروسک خود،دخترک سراغ
حتماً گرفته است و ....مقاتل نگفته اند..
دیری ست تا به رسم توسل،نشسته است
بر این ضریح ساده،عروسک یکی یکی
اما ز بیشمار عروسک در این حرم
هرگز نشد عروسک او....هیچ عروسکی!
#حضرت_رقیه
#محرم
____________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
◾️توسل به حضرت قاسم
که هنگام شهادت پدر کودکی سه یا چهارساله بودند...
-------------------------------
گفت: "دفن پدرم عمه چرا طول کشید؟
دفن سخت است مگر؟ کار شما طول کشید
قبر جدم که همین جاست؛ همین نزدیکی
پدرم را عمویم برد کجا؟ طول کشید
اول انگار صدای زنی آمد، بعدش
مردها همهمه کردند... صدا طول کشید"...
عمه بغضی شد و در حنجره ی خویش نشست
عمه بغضی شد و تا کرب و بلا طول کشید
دست "عباس" قوی بود ولی آن همه تیر
تا شود از تن و تابوت جدا، طول کشید
رفت و.... یکبار دگر هم عمویش دیر آمد
تا شود جمع "علی" روی عبا طول کشید...
#امام_حسن
#حضرت_قاسم
____________________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
◾️به مناسبت اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام....
(این شعر در سال1396سروده شده است)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوباره هر که عزیز است دستچین شده است
مسافر سفر عشق اربعین شده است
دوباره هر که دلش سوخت انتخاب شده
ملازم قدم حضرت رباب شده
فرشتگان خدا هر که را جدا کردند
برات داده و راهی کربلا کردند
هر آنکه در حرمش سر بر آستان دارد
به روی پا ز ملک بوسه ای نشان دارد
خوشا کسی که گرفته برات با دل شاد
زدست معجزه آسای پنجره فولاد
هر آنکسی که برات از امام هشتم داشت
نه یک پیاله، جواز تمامی خم داشت
خوشا کسی که رضا کرده صاحب نظرش
دعای حضرت معصومه توشه ی سفرش
مسیر عشق پر از پیچ وتاب و باریک است
سواره نه که به پای پیاده نزدیک است
در این سفر که سلوکی به مقصد نور است
بحکم "فاخلع نعلیک" وادی طور است
تواضع و ادب اینجا به کار می آید
پیاده زودتر از هر سوار می آید
پیادگان حریمی که محترم شده اید!
شما که همسفر بانوی حرم شده اید!
"معاشران ز حریف شبانه یاد آرید"!۱
ز ماندگان سفر در میانه یاد آرید
به جای ما دلتان چون شکست گریه کنید
به پای کودکی تاول نشست گریه کنید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
دوباره نوبت روضه به اربعین افتاد
سلام ما به زنی که ز دور می آید
شکسته است ولی با غرور می آید
دوباره پرچم سرخ قیام در دستش
می آید و سند فتح شام در دستش
سلام کشته ی لب تشنه خواهر آمده است
نه زینب است که زخمی مکرر آمده است...
اگر چه سخت ولی با شکوه آمده ام
شبیه صاعقه رفتم چو کوه آمده ام
تمام راه به عشق سر تو آمده ام
فقط ببخش که بی دختر تو آمده ام
رقیه ماند که در شام انقلاب کند
که خواب شب زدگان را پر اضطراب کند
اگر چه با جگر پاره پاره آمده ام
هزار سال پس از تو دوباره آمده ام
به پاست تا به ابد خطبه خوانی زینب
لهیب شعله ی جنگ جهانی زینب
ببین چقدر برای تو لشکر آوردم
چقدر عاشق عباس و اکبر آوردم
پیادگان حریمت ز خاک هر وطنند
مدافعان قسم خورده ی حریم منند
چقدر دور ضریح تو جابر آمده است
به پیشواز بیا خیل زائر آمده است
۱- از حافظ
#اربعین
#حضرت_زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیتی از شعر معروف مادرانه های حضرت رباب برای علی اصغرش....شاعر سیده اعظم حسینی
#حضرت_علی_اصغر
.......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
به مناسبت هفته ی دولت
تقدیم به رییس جمهور شهیدی که مظلومانه زیست و مظلومانه رفت....
________________
در قید و بند "میکروفون و دوربین" نبود!
گر دیگران چنینند...او این چنین نبود!
او دوره گرد بود و به دنبال دردها
عمری دویده بود، که مسند نشین نبود!
آن جا که پُست، لقمه ی چربِ خواص بود
او اهل سهم خواهی و اهل کمین نبود
پیشانی یی که بوسه ی "سردار" را گرفت
جز ردّ درد و صبر، بر او هیچ چین نبود!
در این مسیر اگر که غباری بر او نشست
جز از ضریح آینه ی هشتمین نبود...
خادم زیاد داشت امامِ رئوفِ عشق
هر خادمی ولی که چنین دستچین نبود!
سوگند خورده بود به وقف وجود خویش ۱
گر "سوختن" نبود، قسم راستین نبود!
باران و آتش و مه و جنگل گواه بود
در آسمان شهید شد،اهل زمین نبود..
خواهد سرود "قلّه" به گوش رسیدگان:۲
"او مرد بود، مرد...ولی آخرین نبود"....
۱-قسمتی از سوگندنامه ریاست جمهوری...
۲- اشاره به فرمایش رهبر عزیز که"به قله نزدیک شده ایم"...
#شهید_جمهور
________________
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1