امام رضا(ع) میفرمایند:
لَیسَ شَیءٌ اَحبُّ اِلَی اللهِ مِن مُؤْمِنٍ تائِبٍ أَو مؤْمِنَهٍ تائِبَهٍ؛
چیزی در نزد خدا محبوبتر از یک مرد یا یک زن توبهکننده نیست.
سفینه، ج ١، ص ١٢۶
#حدیث_روز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
خدا امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند
زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند
گذشته من اینقدر خراب بود که روزهای اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر میکردند که من نفوذی ساواکیها هستم.
"شهید شاهرخ ضرغام"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
شب عروسیمان باران شدید می بارید من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش را به من یادآوری می کرد که همسرت گل سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست…
در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم.
یادم میآید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد ولی آقا مرتضی گفت: نماز اول وقت
مهم تره تا فیلمبرداری!
وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.
"شهید مرتضی زارع"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
چگونه بگذرم ...
از سیم خاردارهای نَفْسی ؛
که شما را از من گرفته است
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
با شهدا گم نمی شویم
#برشی_از_کتاب #رفیق_مثل_رسول فکر می کنم حدود ساعت ۲ صبح بود که اعلام کردند بالای آسمان دمشق هستی
#برشی_از_کتاب
#رفیق_مثل_رسول
بعد از سه راهی ما از تل شغیب گذشتیم.
زمین های مزروعی حاصلخیزی دو طرف جاده بود.
جلیل برایم گفته بود که دولت تمام زمین های این منطقه را سنگ چین های منظمی کرده و به کشاورزهای محلی سپرده است.
به ترکان که رسیدیم یحیی خاطراتی از امیر علیزاده و علی کنعانی تعریف کرد و گفت: یک صوت از امیر علیزاده دارم که بعد معرفی خودش می گوید: من از خدا می خواهم من رو از یاران مخلص و حقیقی امام زمانم قرار بده.
امیر خیلی روحیات خاصی داشت. آخرین روز به من گفت: این کلید اتاق منه، هرچی دارم جمع کن بفرست تهران.
من هم به شوخی گفتم: به من چه ربطی داره، خودت کارتو بکن.
امیر لبخندی زد و گفت: کارِ دیگه.
برای باز کردن راه زمینی در منطقه ریف عملیاتی را طراحی کردیم و با تمام توانی که داشتیم، به مسلحین زدیم.
بچه های حزب الله به ما دست داده بودند و کار به حساس ترین زمان خودش رسیده بود
عملیات شروع شده بود و ما درگیر بودیم که همان موقع یحیی به من گفت: ابوادهم که سابقه بیماری قلبی هم دارد، از هوش رفته، بیا با آتش تهیه منو حمایت کن تا بتونم این رو ببرم عقب.
قبول کردم. وسط جاده نشستم و شروع کردم به تیراندازی، یحیی سریع ماشین را آورد و ابوادهم را سوار کرد.
حجم آتش دشمن خیلی سنگین بود؛ اما من باید در همان نقطه کار پوشش را انجام می دادم.
یک لحظه سلاحم قفل کرد، هیچ کاری از دستم برنمی آمد، دور زدن ماشین یحیی را دیدیم. اگرچند ثانیه تعلل می کردم هرسه مان را درجا می زدند. فقط توانستم به یحیی که مشغول سوار کردن ابوادهم به داخل ماشین بود، بگویم که سلاحم خراب شده.
یحیی سلاح خودش را از روی دوشش برداشت و به سمت من پرتاب کرد.
به محض مسلح شدن، دوباره شروع کردم به تیراندازی.
حفظ جان یحیی برایم مهم بود.
عملیات خیلی خوب پیش رفته بود و تا باز شدن راه، فقط چند قدم فاصله بیشتر نداشتیم.
اطرافم را نگاه کردم، دیدم متاسفانه نیروهای بومی شروع کردند به عقب کشیدن.
یکی از تلخ ترین صحنه ها جلوی چشمم داشت اتفاق می افتاد، با اینکه فرماندهی با ما بود؛ اما وقتی نیرو از ترس سر بریدن و اسارت توسط مسلحین ازجنگیدن فرار می کرد؛ کاری نمی شد کرد.
#ادامه_دارد
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فریاد، "یا لَلمُسلمین" فریاد فریاد
یاران غیرتمند دین، فریاد فریاد
هم قبّه و هم قبرشان در هم فرو ریخت
گویی به فرق مسلمین، عالم فرو ریخت
گلدسته ها و گنبد آئینه ها شکست
باور نمی کنم که خداوند هم گریست
سالروز بمب گذاری حرمین عسکرین
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فرازی از وصیتنامه
...و امروز بر هر كسي كه نسبت به اسلام و انقلاب احساس مسئوليت ميكند واجب است كه با تمام وجود خويش به اين نظام اسلامي در تمام ابعاد خدمت كند و به مقابله با دشمنان اسلام برخيزد كه فردا دير است و اگر خداي ناكرده بر اثر سستي و سهل انگاري، انقلاب شكست بخورد، خيانت به آرمان شهيدان است و هر كس در انجام وظيفه خود كوتاهي كند، فردا در محكمه عدل الهي بايد جوابگو باشد. تا وقتي كه موضع ما در قبال دنيا حق باشد، ابرقدرت ها ما را راحت نخواهند گذاشت چون كه خود را در خطر ميبينند و ميدانند كه اين مكتب براي بقاي شان مضر است، بدانيد كه پيروزي نهايي با كساني است كه خدا با آنهاست و آنها با خدا هستند.
و ... مشكلات زندگي و انقلاب را تحمل كنيد و فرزندانتان را براي اسلام تربيت كنيد.
"شهید قدرت اله مهدی زاده"
#سالروز_شهادت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
ای برادرانم! ... چنان دشمنان خدا را به خاک ذلّت بیفکنید که دیگر هیچ دشمنی جرأت مبارزه با اسلام عزیز را در سر نپروراند تا این درسی برای آیندگان باشد.
"شهید مهدی نجفی دوست"
#انتقام_سخت
#سردار_سلیماني
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
پیامبرگرامی(ص) میفرمایند:
خیرُ الناسِ مَن حَبَسَ نَفْسه فی سبیلِ الله، یُجاهِدُ اَعداءَهُ وَ یَلتَمِسُ الـموتَ فی مَصافِّه.
بهترین مردم کسی است که خود را وقف در راه خدا کند، با دشمنان خدا جهاد نماید و خواهان مرگ و شهادت در صحنههای نبرد است.
مستدرک، ج١١، ص١٧
#حدیث_روز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
یکی از روزهایی که نزدیک عملیات سرنوشتساز حلب بود حاج قاسم رزمندگان را جمع کرده بود و برایشان صحبت میکرد.
به آنها میگفت سعی کنید روی پای خودتان باشید، تلاش کنید خَلَف صالحی برای پیشینیانتان باشید و...
بین صحبتهای حاج قاسم یکی از برادران مدافع حرم که ظاهراً حاج قاسم را نمیشناخت از انتهای جمعیت بلند شد و فریاد زد: حاج آقا تو که این قدر ما را موعظه میکنی خودت گروه چندی؟
ما همه مات مانده بودیم. از شدت تعجب و ناراحتی زبانمان بند آمده بود. تا آمدیم خودمان را جمع و جور کنیم و حرفی بزنیم دیدیم حاج قاسم شروع کرد به جواب دادن: من گروه صفر هستم.
گریه میکرد و میگفت: من هنوز لیاقت پیدا نکردم...
"شهید قاسم سلیمانی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
لحظات نزدیک به عملیات بود
یکی از بچه های جمع ما، پشت سرهم لطیفه تعریف می کرد و خودش هم با صدای بلند می خندید.
شهید محمدرضا تورجی زاده به او گفت: "عوض این حرف ها، ذکری یا تسبیحی بگو.
شاید این آخرین غروب زندگی ما باشد."
و او جواب داد: "اتفاقا من خیلی کم اهل این حرف ها هستم، اما نمیدانم چرا امشب این قدر می خواهم بخندم."
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab