eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
34 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 خداوند پایدارترین است و عملی که برای او باشد پایدار است چون غیر خدا ناپایدار است. 🌹بیشتر از هرچیز توصیه می کنم قبل از اینکه وقت رفتن آید برای خانه ابدی توشه بریزید باید دل از دنیا کند و دل به خدا بست آنوقت زندگی لذتبخش می شود. "شهید مجتبی اکبرزاده" @Sedaye_Enghelab
🌹وقتی تاریخ مراسم عروسی قطعی شد، از فردای ماه رمضان افتادیم دنبال مقدمات مراسم. قرار بود از جهیزیه چهار وسیله یخچال، تلویزیون، فرش و ماشین لباس شویی را حمید بخرد. بقیه جهیزیه را تا حد امکان همراهیم می کرد تا بخریم. 🌹در همان روز اول خرید حمید گفت: وقتی حضرت آقا گفته اند از کالای ایرانی حمایت کنید، ما هم باید گوش کنیم و جنس ایرانی بخریم. هر فروشگاهی که می رفتیم دنبال جنس ایرانی بودیم. نظر هر دوی ما هم همین بود تا حد امکان جنس ایرانی. "شهید حمید سیاهکالی مرادی" ✍کتاب یادت باشد @Sedaye_Enghelab
🌹پدر شهیدم نسبت به اموال بیت المال خیلی حساس بود و همیشه در حفظ و نگهداری آن ها به اطرافیان و نیروها سفارش می کرد و دخل وتصرف و سوءاستفاده از آن ها را گناهی نا بخشودنی می دانست. در طول سال های خدمتش با آنکه می توانست از جدیدترین وسایل بیت المال استفاده کند .این کار را نمی کرد و از کهنه ترین و ارزان ترین آن ها استفاده می کرد. 🌹یک ماه آخر قبل از شهادت پدر ،افتخار داشتم که راننده ی ایشان باشم ؛یک روز صبح در راه پادگان لاستیک ماشین به داخل چاله ی کم عمقی فرو رفت و ماشین تکان کوچکی خورد، پدر با دلسوزی و جدیت خاصی با من برخورد کرد و گفت: عمار حواست را جمع کن،این ماشین بیت المال است. "شهید علی علویان" @Sedaye_Enghelab
🌹خداوند نورانیتی نصیب آقا رجب کرده بود. معنویت و صفایی داشت که وقتی در جلسات ما بود،احساس خستگی نمی کردیم.خود به خود بچه ها را جذب خودش می کرد. وقتی کسی از بیرون وارد می شدبه هیچ وجه نمی توانست تشخیص دهد که ایشان فرمانده است. 🌹بارها ایشان را دیده بودم که شب ها وقتی بچه ها خواب بودند، می آمد اطراف چادرها و اگر آشغالی بود جمع می کرد. بعد هم می رفت آسایشگاه سربازها. پتو را می کشید روی آن هایی که پتو از رویشان کنار رفته بود وبا آن ها هم که بیدار بودند، می نشست و درد دل می کرد... "شهید رجبعلی محمدزاده"🌹 @Sedaye_Enghelab
🌹خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیافروز تا سرمای بی خبری نمانیم 🌹خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم 🌹خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید و دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود "شهید علی اکبر عربی" @Sedaye_Enghelab
🌹جانباز یعنی نقطه اوج شکفتن جانباز یعنی حرفی از خود وانگفتن جانباز یعنی یک نگاه صادقانه تا وسعت سبز بهشتی جاودانه ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید برار جان عسگری" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: إنَّ اللّه َیُحِبُّ أن یَرى عَبدَهُ تَعِبا فی طَلَبِ الحَلالِ؛ خداوند دوست دارد که بنده اش را در جست و جوى روزىِ حلال خسته ببیند. 📚کنزالعمال، ح ۹۲۰۰ @Sedaye_Enghelab
🌹مجید ۱۵ ساله بود که آقا مهدی او را با خودش برد جبهه. ما از فعالیتهای آقا مهدی زیاد می شنیدیم اما از مجید نه. انگار که در ابرها زندگی می کرده که هیچ اسمی از او نیست. هیچ وقت حاضر نشده از او فیلمی و مصاحبه ای بگیرند. با اینکه در اطلاعات عملیات لشکر هم بوده و مدام هم چه بود. 🌹از این پنج سال جبهه مجید جز رنگین کمانی کمرنگ چیزی باقی نمانده. مجید دلش میخواست بی نام و خالصانه باشد که همین طور هم شد. "شهید مجید زین الدین" @Sedaye_Enghelab
🔴نصیحت‌های ابراهیم به مردی که همسرش برایش مهم نبود! ♥️دوست عزیز! همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران! می‌دانی؛ چقدر از جوانان با دیدن همسر بی‌حجاب شما به گناه می افتند؟! "شهید ابراهیم هادی" @Sedaye_Enghelab
🌹سال ۶۳ بود، رفت پیش امام و عکسش را داد به امام گفت: اگر میشه محض تبرک یه جمله بنویسید تا از شما پیر جماران یادگار داشته باشم. امام گوشه عکس نوشتند: خداوند این شهید مسعود را رحمت فرماید. روح الله موسوی الخمینی   🌹حیرت زده مانده بودیم که چه سری در کار است!؟ و اکنون پس از ۲۶ سال همه از این سر مرید و مراد با خبر شدیم که، امام خود شهدایش را انتخاب می کند. شهید حسین اسدی پس از سالها تلاش و فعالیت برای زنده نگه داشتن یاد شهدا و سر و سامان دادن به گلزار شهدای شهر خانوک و برپایی مراسم شهدا در حادثه تروریستی در منطقه سیستان و بلوچستان به خیل دوستان شهیدش پیوست. "شهید حسین اسدی" @Sedaye_Enghelab
🌹می گفت: آرزو دارم امام زمان (عج) ظهور کند و در خدمت شان باشم. بعد انگار بداند به زودی شهید می شود، گفت: اگر من نبودم و آقا ظهور کرد، سلام مرا به او برسانید و بگوئید مهدی آرزوی ظهور و دیدار شما را داشت. 🌹بگوئید مهدی عاشق عدالت بود و از فساد و تباهی و کار ناصواب دلتنگ و آماده خدمت در رکاب شما بود. "شهید عبد المهدی مغفوری." ✍کتاب کوچه پروانه ها @Sedaye_Enghelab
مردی که از خودسفرکرد ورفت ز مرز شهادت گذرکرد ورفت ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید حسین جمالی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم:  اَحَبُّكُمْ اِلَى اللّه ِ اَحْسَنُكُمْ اَخْلاقا؛ محبوب ترين شما در نزد خدا، خوش اخلاق ترين شماست.  📚مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۸۷ @Sedaye_Enghelab
🌹رسته اصلی پژمان تک تیرانداز بود، اما بعد ازشهادت پژمان متوجه شدم، که در سوریه هم، بین دوستانش به آچار فرانسه معروف بوده است. 🌹دوستانش می‌گفتند: از پست که برمی‌گشت می‌گفت: خُب، بگید چکارهست من انجام بدهم. می‌گفتیم: بابا پست بودی خسته‌ای برو استراحت کن. می‌گفت: نه، وقت برای استراحت زیاده، فعلاً وقت کار است. هر روز مشکلات فنی قرارگاه را درست می‌کرد و کار بچه‌ها را راه می‌انداخت، شب دستانش را به‌ هم میزد و با خوشحالی می‌گفت: خوب خدا را شکر امروز مفید بودم. "شهید پژمان توفیقی" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 سیلی سرباز بر صورت بروجردی در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره". فرمانده گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری". یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه". بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:"ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است. می گم سه روز برات مرخصی بنویسند". سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی را از دستش گرفت و گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟برای من؟نمی خواد. من لیاقتش را ندارم". بعد هم با گریه بیرون رفت. بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ بروجردی شده؛ یازده ماه بعد هم به شهادت رسید. آخرش هم به مرخصی نرفت. "شهید محمد بروجردی "🌷 @Sedaye_Enghelab
🌹شاگرد ممتاز و باهوش دوران تحصیل، تحصیلات آکادمیک خود را در رشته تربیت بدنی در زاهدان طی می کند و همزمان با تحصیل، به کسب فنون ورزش های رزمی در رشته کونگ فو پرتوآ می‌پردازد که توانست تا رده های بالای این ورزش را پیش برود. 🌹تواضع و فروتنی او زبانزد بود. صبر و تحمل زیاد داشت و این را در کلاس‌های آموزشی هنرهای رزمی اثبات کرد. به مطالعه کتب دینی علاقه زیادی داشت و به مطالعه نهج البلاغه، نهج الفصاحه و ... می‌پرداخت. بسیار به حلال بودن حقوق اهمیت می داد و به بیت المال حساس بود. 🌹با حضور سردار شوشتری در استان سیستان و بلوچستان و تلاش برای رفع محرومیت زدایی در این استان، علی در این مسیر قرار گرفت و سرانجام در صبحدم ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ مزد این دعا را که همیشه در جیب خود داشتند گرفتند که خدایا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان. 🌹در حادثه و در جریان انفجار مجروح شدند و در تاریخ ۱ آبان ماه ۸۸ و بعد از یک هفته بستری شدن در بیمارستان چابهار به خیل عظیم شهدا پیوستند. "شهید علی مطهری نژاد" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠در عملیات کربلای چهار قرار بود بچه ها از نهر خین عبور کنند و به جزیره بوارین بزنند. اما عراق گویا قسم خورده بود که نگذارد هیچ نیروی ایرانی از این نهر عبور کند. با آر پی جی هر چه را که روی نهر می آمد می زد. 🔰مجتبی با گروهی از رزمندگان وقتی از نهر عبور می کنند، تیرباری بدون وقفه روی بچه ها آتش می ریخت. خودش داوطلب شد که تیربار را خاموش کند. این جا بود که دعاهای قنوتش اینجا به اجابت رسید. "شهید مجتبی اکبرزاده" 🌷 ✍کتاب مربع های قرمز @Sedaye_Enghelab
🌹کلی ازش تعریف کرده بودم. اون ها هم پاهای شان را کردند توی یک کفش که باید یک بار ببینیمش ! بردمشان گردان نصرالله. وقتی رسیدیم ، بچه ها داشتند سوار کامیون می شدند. آقارجب را بهشان نشان دادم. یکی از دیده بان ها بهم نگاهی کرد و گفت: آدم فوق العاده ایه. مطمئناً امشب موفق می شوند. پرسیدم: از کجا فهمیدی؟ گفت: نگاه کن، خودت می فهمی. 🌹رفته بود بالا، دست بچه ها را می گرفت تا سوار کامیون بشوند. سوار که می شدند، دستشان را هم می بوسید و برای شان دعا می کرد. گفتم: همیشه با نیروهاش این طور رفتار می کنه. به همین خاطر هم هست که همه دوست دارند کنار آقارجب بجنگند. 🌹گفت: رزمنده ای که با فرمانده اش این قدر صمیمی باشه، اطاعتش هم از روی عشق و محبته و قطعاً چنین گردانی همیشه پیروزه... "شهید رجبعلی محمدزاده" @Sedaye_Enghelab
🌹شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید اسماعیل زاهد پور" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab