eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم امام على عليه السلام: القُدرَةُ تُظهِرُ مَحمودَ الخِصالِ ومَذمومَها قدرت، ويژگى هاى ستوده و ناستوده را آشكار مى سازد 📚غررالحكم حدیث ۱۱۵۳ @Sedaye_Enghelab
🌹می خواستیم توی عملیات کربلای ۱۰ شرکت کنیم، علی اکبر رو دیدم که داشت به بچه ها می گفت: با وضو باشید ! هر لحظه مرگ در کمینه ... قبل از عملیات اومد تدارکات و گفت: یه پیراهن میخواهم،امانت می برم و بعد از عملیات پس میدم چند ساعت بعد دیدم پیراهن رو برگردوند، گفت: من توی این عملیات شهید میشم، اگه این امانت رو پس ندم و از دنیا برم ، فردای قیامت چیکار کنم؟ 🌹پیراهن رو تحویل داد و رفت، همونطور که می گفت توی همون عملیات هم شهید شد... "شهید علی اکبر پرک" @Sedaye_Enghelab
به سلامتی فرمانده .... دستور بود هیچ کس بالای ۸۰ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جاده، دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شد، گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می‌راندم و با هم حرف می‌زديم! گفت: می‌گن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید! راست می‌گن؟! گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند!! پرسيدم: کی هستی تو مگه؟! گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار... "شهید مهدی باکری"🌷 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید طیب حاج رضایی: سلام منو به خمینی برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند، ما ندیده شما رو خریدیم! ۱۱ آبان سالروز شهادت حر انقلاب، پهلوان پایتخت گرامی باد! "مُحَمّد نُصوحی" @Sedaye_Enghelab
🌹 لحظـــه شهــــادت ســر بر دامــان حضـــرت امیــــــر در معراج شهدا ڪنار تابوت همسرم نشسته و چشم به او دوخته بودم. با این ڪه پیڪرش چند روز در آفتاب مانده بود ولی بـــوی خوشـــی از او به مشام می رسید. نور خیره ڪننده ای در چهره اش بود. تصور ڪردم این نــور بر اثر روشنایی نورافڪن هااست ولی وقتی به اطراف نگاه ڪردم حتی یڪ چراغ روشن ندیدم. شب ها با یاد پیڪــر غرقه به خونش می خوابیدم، تا این ڪه شبی علی به خوابم آمد، با تبسم همیشگی اش. با ناراحتی گفتم: با آن همه ترڪشی ڪه به شما اصابت ڪرده، حتما خیلی درد ڪشیده اید؟ گفت: من اصلا دردی احساس نڪردم. وقتی ترڪش به بدنم اصابت ڪرد، ســرم بر دامـــان حضرت امیـــر- علیه السلام- بود و حضرت رسول- صلی الله علیه و آله- در ڪنارم بودند، ظرف آبی همراه داشتند. از آن به صورتم پاشیدند. عطــری در فضا پراڪنده بود ڪه با استشمام آن به خواب عمیقـی فرو رفتم. نــوری ڪه دیدی از چهره ام می تابید، اثر آبــی بود ڪه رســول الله- صلی الله علیه و آله- به صورتم ریخته بودند. 📚 «روایت عشق، سیمین وهاب زاده مرتضوی، ص117، ( راوی همسر شهید ) "شهید غلامعلی ترڪ جوڪار "🌷 @Sedaye_Enghelab
🌹مهدی از کودکی اش توی مغازه بود و دخل در زیر دستش؛ اما خودم به زور پول توی جیبش می‌گذاشتم. همین پول را هم تا چند وقت می‌دیدی ته جبیش مانده. یک بار پرسیدم:  بابا! مگر تو چیزی نمی خوری؟ چرا پول هایت خرج نمی شود؟ 🌹گفت: من که خرجی ندارم. نان و غذا می خواهم که در خانه‌ هست. بیرون هم نیازی ندارم. "شهید مهدی زین الدین" @Sedaye_Enghelab
🌹ای کاش در هر محفل اُنسی که داریم از هیچ‌کس غیر از شما صحبت نمی‌شد ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید مهرزاد خیری" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم : إنّ صاحِبَ الخُلقِ الحَسنِ لَهُ مِثلُ أجْرِ الصّائمِ القائمِ .   همانا انسان خوشخو را پاداشى همانند پاداش روزه گير شب زنده دار است. 📚 میزان الحکمه، ج ۳، ص ۴۷۵ @Sedaye_Enghelab
🌹علی از همان کودکی کارهای بزرگی انجام می داد. در دوران دبستان توی سینی زولبیا و بامیه می‌گذاشت و می فروخت؛ حتی آب خنک هم می فروخت.  روزی یک تومان در می آورد تا برای خانه کمک خرج باشد. 🌹۱۴ ساله که بود پول تو جیبی هایش و پول‌های کار کردنش را جمع می‌کرد، وقتی می دید سفره مان خالی شده و پولی در خانه نیست، به من می داد تا نان تهیه کنم؛ حتی یادم هست که مسافت طولانی بین خانه تا مدرسه را پیاده می‌رفت تا پولش را پس انداز کند. "شهید علی هاشمی" ✍کتاب هوری @Sedaye_Enghelab
🔰 نزدیک ظهر، مجید و مهدی به بانه می رسند. مسئول سپاه بانه، هرچه اصرار می کند که « جاده امن نیست و نروید.» از پسشان برنمی آید. آقا مهدی می گوید «اگرماندنی بودیم، می ماندیم.» وقتی می روند، مسئول سپاه، زنگ می زند به دژبانی، که «نگذارید بروند جلو.» به دژبان ها گفته بودند «همین روستای بغلی کار داریم. زود برمی گردیم.» بچه های سپاه، جسدهایشان را، کنار هم، لب شیار پیدا کردند. وقتی گروهکی ها، ماشین را به گلوله می بندند، مجید در دم شهید می شود، و مهدی را که می پرد بیرون، با آرپی جی می زنند. "شهیدمجیدو شهیدمهدی زین الدین" @Sedaye_Enghelab
‏اقتدار ایران در دریای عمان، مدیون شهید حاج محمد ناظری هاست... روحت شاد قهرمان🇮🇷 "حاج حیدر" @Sedaye_Enghelab