🌹در جریان تظاهرات ۱۹ محرم ۱۳۵۷ تیر خلاصی را بر پیکر رژیم شاهنشاهی شلیک کرد. اجرای طرح انقلابی او، آنقدر محیط را برای شاه ناامن کرد که رفتن را بر ماندن ترجیح داد. گارد شاهنشاهی که کار حفاظت از جان شاه را به عهده داشت، دیگر قابل اعتماد نبود و جا پای عناصر انقلابی در آن به چشم میخورد.
🌹ساعت ۲۰:۱۳ بعد از ظهر، ناهارخوری پادگان لویزان، مملو از افسرانی بود که مشغول صرف ناهار بودند، و همه انتظار میکشیدند ارتشبد اذهاری از راه رسیده و دستور حمله به مردم را صادر کند. کلاهدوز هم آرام و با اطمینان، مشغول صرف غذا بود. او تنها کسی بود که میدانست چند دقیقه بعد، این سالن شاهد چه اتفاقی خواهد بود. جلالالدین امیرعابد سرباز اسلحه خانه، با مسلسل وارد شد و اسماعیل سلامتبخش از در مقابل و حسنزاده هم از پلههای سالن پایین آمدند. همه با این تصور که اذهاری آمده، به پا خاستند. دستها بر روی ماشه رفت و در عرض چند دقیقه، ۷۰ نفر از افسران گارد شاهنشاهی به هلاکت رسیدند.
🌹کلاهدوز خود را پشت میز پنهان کرد و بعد از پایان شلیکها به محوطه رفت، خود را به تانکی رسانید و مانور داد. همه او را دیدند و در نتیجه کسی به او مظنون نشد. ۳ سرباز فداکار به شهادت رسیدند؛ اما مبارزه همچنان ادامه داشت.
"شهید یوسف کلاهدوز"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹از زمانی که دوست صمیمی سید حمید، قدیر عابدی در منطقه حمیدیه شهید شد و نتوانست پیکرش را برگرداند، خیلی متأثر بود. چندین بار گروه های تجسس را روانه منطقه کرد، خودش هم می آمد، اما پیکر شهید پیدا نشد که نشد.از آن به بعد هر جا شهیدی می دید و امکانش بود، به عقب منتقل می کرد.
🌹می گفت: اگر کسی شهید شد، باید پیکرش را به دست خانواده اش برسانند. به جدم قسم! این خانواده ها دلشان فقط به همین پیکرها خوش است!
"شهید سیدحمید میرافضلی"
✍پا برهنه در وادی مقدس
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌹🕊🌹🕊
🌹ِخواب جالب
استاد پناهیان
در مورد یک شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹حسن كلاس هشتم بود. سال چهل و هشت، چهل و نه. فاميل دورشان با چند تا بچهي قد و نيمقد از عراق آواره شده بود. هيچي نداشتند؛ نهجايي، نه پولي. هفت هشت ماه پی صندوقدار مسجد لُرزاده شده بود.
می گفت:بابا يه وام بدين به اين بندهی خدا. هيچي نداره. لااقليه سرپناهي پيدا كنه. گناه داره.
حاجی هم می گفت: پسر جون! وام می خوايی، بايد يه مقدار پول بذاری صندوق. همين.
🌹 آنقدر گفت تا فاميل پول گذاشتند صندوق و آن بنده خدا خانه دار شد.
"شهید حسن باقری"
✍ کتاب یادگاران، ج۴؛
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹این نه خون است اى برادر بر لب خشكیده اش
بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید
گرچه در گرداب خون، خوابیده آرام و خموش
با نواى بینوایى، بس نوا دارد شهید
⭐️🌙
شادی روح شهید والا مقام
" شهید مهدی خندان"
فاتحه و صلواتی هدیه کنیم.
#شبتون_شهدایی
عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت
ان شاءالله.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم
#حدیث_روز
امام علی علیه السلام:
مِنَ السَّعادَةِ ، التَّوفيقُ لِصالِحِ الأعمالِ .
توفيق داشتن براى انجام كارهاى نيک،
از خوشبختى است
📚غرر الحکم و دررالکلم ص۶۷۳
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹حسن یک قاچاقچی بود و البته مسلط به منطقه. حسین تصمیمش را گرفته بود می خواست به هر قیمتی شده جذبش کند.
شب رفتیم در خانه اش. هم ترسیده بود و هم تعجب کرده بود.
حسین گفت: میخواهیم کمکی به ما کنید. کمک به لشکر اسلام.
حسن گفت: من یک قاچاقچی هستم؛ دشمن شما!
حسین گفت به خودت دروغ نبند و اسلحه کلاش خود را از دوشش برداشت و به حسن داد و گفت فردا بیا مقرر سپاه.
گفت من خودم اسلحه دارم.
حسین گفت: می دانم این هدیهای باشد از طرف من.
فردا عصر که شد و و حسن را کلاش به دوش در سپاه هویزه دیدم. از تعجب خشکم زد.
به حسین گفت: دام بدی برای من پهن کردی کردی. تسلیم! من اسیرت شدم.
🌹حسین گفت: تو اسیر نیستی آزاده ای. من اگر آزادگی را از نگاهت نخوانده بودم، هرگز سراغت نمی آمدم.
حسین معجزه کرده بود. حسن طوری دلبسته حسین شده بود که حتی یک روز هم نمیتوانست نبیندش.
🌹بعد از شهادت حسین، یک سال نشده، در عملیات آزاد سازی بستان به حسین پیوست.
"شهید سیدحسین علم الهدی"
✍کتاب سه روایت از یک مرد
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹در محرم عشق و علاقه به رهبری موج میزد و پیرو رهبری بود. همه صحبتهای ایشان را دنبال میکردند. حتی یکی از اهدافش برای دفاع از حرمین صحبتهای حضرت آقا بود. به نظر من که این عشق و علاقه دو طرفه بوده و این برداشت را از این جمله رهبر معظم انقلاب دارم، که فرمودند شهدای مدافع حرم هم مجاهد هستند و هم مهاجر و این ارجحیت را به شهدای حرمین دادند که نشان از عشق دو طرفه رهبر انقلاب به شهدا و شهدا به رهبر معظم انقلاب است.
🌹وقتی حضرت آقا جملهای میگفتند برای محرم هدف بود و حجت را تمام میکرد. چه در عرصه داخلی و چه در عرصههای خارجی. یکی از بهترین و شیرینترین لحظات طول عمر محرم این لحظاتی بود که می گفت: در یکی از ملاقاتهایی که با حضرت آقا داشتم و در صفهای جلو بودم من به ایشان احترام گذاشتم و ایشان برای من دست تکان دادند. همیشه این لحظات تا آخرین روزهای زندگی جلوی چشمشان بود.
"شهید محرم ترک"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab