روایتی از آخرین ماه رمضان فرمانده نیروی قدس سپاه
همه چیز آماده و مهیا بود. مهمانهای بابا حسین یک به یک از راه میرسیدند.
صدای اذان که شنیده شد، سجادهها پهن شد.
#حاج_قاسم ، مهمان ویژه بابا، به نماز ایستادند و دیگران نیز به ایشان اقتدا کردند.
آن شب بعد از افطار، یک به یکمان انگشتری را از حاجی به هدیه گرفتیم.
لبخندهایی که بین حاضرین رد و بدل میشد و دوربینهایی که لحظه به لحظه آن شب را ثبت میکردند!
راوی: فرزند سردار شهید حسین پورجعفری
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹
#وصیتنامهشهید
🌷دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد.
🌷آنجا بر درب اتاقمان می نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.
"شهید نورعلی شوشتری"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قرارعاشقی✨ساعت 22:00
⇜✾دعای فــرج✾⇝
❥﴿بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم﴾❥
«الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️»
#اللّٰهُمَّعَجَّلْلِوَلِیَّکَالْفَرَجُ
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹انگار فرشتگان نشستند به بام
🕊نوری زِافق هبوط می کرد آن شام
🌹پر شد همه جا عطر دل انگیزش،
🕊لیک بر سنگ نوشتند "شهیدگمنام"
⭐️🌙
شادی روح شهید والا مقام
"شهدایگمنام"
فاتحه و صلواتی هدیه کنیم.
#شبتون_شهدایی
عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
امام سجاد (علیهالسلام):
وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّهُ مِنهُم؛
گناهانى که باعث نزول عذاب مى شوند، عبارت اند از: ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.
(معانى الاخبار ص ۲۷۰ و ۲۷۱ ، ح ۲)
#حدیث_روز
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🕊🌹 نماز در اسارت
🌷عراقی ها با خشونت همه چیز مرا با خود بردند. در راه مدام کتک می خوردم و تهدید می شدم. هنگام ظهر، تصمیم گرفتم نماز بخوانم؛ با این امید که خداوند، نماز همراه با ناله و دردم را بپذیرد. اما وقتی سرباز عراقی متوجه حرکت لبهایم شد، مشت محکمی به پشت سرم کوبید. ناچار شدم بقیه نمازم را در دل بخوانم.
🌷پس از آن قضیه تا یک ماه با لباس خونی و آلوده نماز می خواندم، آن هم بدون قطره ای آب و تنها با تیمم.
✍ از کتاب نماز در اسارت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
#بهار_قرآن_با_شهدا
یک روز با لندکروز از ماموریتی به شهر برمیگشتیم. من راننده بودم.
🌷موسی قرآنش را از جیب پیراهنش در آورد و شروع به قرائت قرآن کرد. در میان راه، کسانی را که کنار جاده منتظر بودند، سوارکردیم. یکی از رزمندگان پس از سلام و احوالپرسی کنار موسی نشست. موسی جواب سلامش را نداد.شگفتزده به موسی نگاه کردم؛ او هیچگاه سلام کسی را بیپاسخ نمیگذاشت. وقتی مسافران پیاده شدند، آن رزمنده دوباره گفت: خداحافظ. موسی آهسته پاسخ او را داد. تعجبم دوچندان شد، چشمهای موسی از اشک سرخ شده بود. باورم نمیشد؛ او آن قدر غرق در قرائت قرآن بود که اصلا متوجه سوار شدن مسافر نشده بود تا جواب سلام او را بدهد.
🌷 اسکندری چنان روح و جانش را با قرآن صیقل داده بود که گویی قرآن را در وجودش احیا کرده بود. این قرآن، شاهد عاشقانه ترین نیایشهای موسی، حتی پس از شهادتش بود؛ زیرا پس از ۱۰ سال، تنها نشان شناسایی پیکر مطهر او شد.
"شهید موسی اسکندری"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
عنایت شهید
آخرین نماز در حلب
خانمی من را دید. گفت شما مادر شهید عباس دانشگر هستید؟ گفتم: بله. بعد از احوالپرسی گفت: من اهل سمنان نیستم، ولی در سمنان زندگی می کنم. یکی از آشنایان ما از استان گلستان به من زنگ زد و گفت شنیده ام شهید مدافع حرمي در امامزاده علي اشرف (ع) سمنان مدفون است و يكي از دوستان من به او متوسل شده و حاجت گرفته است. شما از طرف من یک دسته گل و یک جعبه شیرینی بخر و سر مزار این شهید ببر. »
روز پنجشنبه ای من و دخترم به امامزاده علی اشرف(ع) رفتیم و به آن چه گفته بود، عمل کردیم. در همین بین دیدم دخترم لحظاتی سر مزار شهید نشسته و زیر لب با شهید حرف می زد. بعد از زیارت به دخترم گفتم از شهید چه می خواستی؟ گفت خواسته اي از شهيد داشتم. با او عهد کردم که مدت سه ماه به نیتش نماز بخوانم تا حاجتم برآورده شود. دخترم مرتب هر روز به نیت شهید نماز می خواند. هنوز به سه ماه نرسیده بود که به حاجتش رسید.
"مادر شهید"
"شهیدعباس دانشگر"
#سالروزولادت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌷چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران
محسن بعد از معاینه از دکتر پرسید:
آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه .. ؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟
دکتر پرسید : برای چی این سوال رو میپرسی پسر جون .. ؟
🌷محسن گفت : چشمی که برای امام حسین (علیه السلام )گریه نکنه به درد من نمیخوره ...
"شهید محسن درودی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab