eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
43 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 دست و پایش را گم نمی کرد و تصمیم عجولانه نمی گرفت. یادمه در روزهای قبل از پیروزی انقلاب ضمن شرکت در راهپیمایی مورد تعقیب مأموران رژیم قرار گرفتیم. به مسجد پناه بردیم و به پشت بام رفتیم. از آنجا دیدیم که نیروهای چماق به دست رژیم وارد مسجد شدند و راه پشت بام را در پیش گرفتند. 🌹آن قدر وحشت زده شده بودیم که یکی دو نفرمان تصمیم گرفتیم از بالای پشت بام خودمان را به خیابان پرت کنیم. کاظم با خونسردی ما را دعوت به آرامش کرد و گفت هر کدام تکه آجری برداریم و منتظر شویم. 🌹این حالت تهاجمی ما نیروهای رژیم را ترساند و آنها را مجبور به ترک مسجد نمود. " شهید کاظم خائف" ✍راوی: همرزم شهید @Sedaye_Enghelab
🌹پدر و مادر عزیزم اگر شما را اذیت نمودم مرا ببخشید و از خواهران و برادرانم می خواهم که به پدر و مادرم احترام بگذارند ، رفتن من دست خداست اگر شهید شدم برایم همیشه دعا کنید ، زیرا شهادت راه سعادت و خوشبختی است ، من تقاضا دارم راه شهیدان را ادامه دهید چون راه حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است . "شهید سعيد عامريان" @Sedaye_Enghelab
🌹 به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی خدا را شاهدى تنها گرفتند چه شد اى دل، که در این راه رفته‏ جواز وصل را بى ما گرفتند ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید مرتضی عطایی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم امام علی علیه السلام 🌹مَن وَضعَ نَفسَهُ مَواضِعَ التُّهمَةِ فلا يَلومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظَّنَّ . هر كس خود را در جايگاه هاى تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمانِ بد مى برد سرزنش كند. 📚نهج البلاغة : حكمت ۱۵۹ @Sedaye_Enghelab
🌹به یاد حسین مراسم دعای کمیل در منزل برگزار کردیم. بعد از مراسم یادمان رفت چراغ هایی که در کوچه افروخته بودیم، خاموش کنیم 🌹صبح، زن همسایه به سراغمان آمد. -چرا دیشب لامپ ها رو جمع نکرده بودین؟! نگران شدم. -چطور؟ مگه اتفاقی افتاده؟ 🌹مکثی کرد و پس از لختی سکوت گفت: «دیشب خواب دیدم حسین لابه لای چراغا میچرخه. منو که دید، دسته گل قشنگی که دستش بود، داد بهم و گفت، اینو بدین به مادرم. بعد هم غنچه ای از لابه لای گل ها بیرون کشید و گفت، اینو بدین به پسر خواهرم و بگین اسم منو روش بذارن. به مادرم بگین وقتی اون به دنیا اومد، شونه ی راستشو ببوسه. آخه اونم مثل من خالی روی شونه راستش داره». 🌹ماتم برد. دختر من که هنوز فرزندی نداشت. به توصیه ی من رفت آزمایش بله! او باردار بود. 🌹نوه‌ام حسین، خال سیاهی بر کتف راست دارد که بوسه‌گاه من است. "شهید حسین کوکبی" ✍راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فصل۵.mp3
13.17M
📚کتاب صوتی « » 🌹حاوی صدوهفتادو هشت خاطره درباره ویژگیهای قرآنی شهید ابراهیم هادی 💠 فصل پنچم @Sedaye_Enghelab
🌹به خدایی که به نهان و آشکار آگاه است، توکل کنید و رشته ی الفت خود را با خدا محکم بسازید و بدانید که همه چیز جز الله، فانی است و همه به سوی او باز می گردیم.. سفری پر مخاطره در انتظار است و سرمایه ای کم، همچون عمر، و دشمنی مکار همچون شیطان در کمین است...پس خدا را فراموش نکنید و تقوای الهی را پیشه خود کنید. 🌹عزیزانم بدانید دل به این دنیای فانی که فریبنده ی اهل آن است، نبندید و خود را آماده کنید تا به کمال برسید. این دنیا هیچ ارزشی ندارد، همه را باید بگذاریم و برویم.... من در خانه ای زندگی می کردم که شاید کسی آن را برای زندگی بر نمیگزید، اما من آن را کاخ می دانستم و حاضر نبودم آن را با دنیای دنیا پرستان عوض کنم.. دلم پر از دلزدگی از دنیاست ولی قلبی آکنده از عشق به ائمه و جدم دارم و حاضر به سفر می باشم. "شهید مدافع حرم سیدحسین رییسی" @Sedaye_Engelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹کودکم بیمار بود. پریشان حال او را بغل زدم و رو به سوی خانه‌ی برادر گذاشتم. 🌹در حال ساختن بنای نیمه تمام منزلش بود. محل سکونتش آن قدر نمناک بود که کف اتاق را با پلاستیک پوشانده بود. ناگهان باران سیل آسایی باریدن گرفت. آب از سقف اتاق می چکید. محمدباقر پلاستیکی را که کف اتاق پهن کرده بود، جمع کرد و رفت تا پشت بام را با آن بپوشاند. وقتی آمد، سراپا خیس بود. 🌹کودکم لحظه به لحظه تبش بیشتر می شد. شب هم در راه بود. وحشت و نگرانی سرتاپای وجودم را فراگرفت. 🌹محمدباقر آرام نگاهم کرد و گفت: «دل واپس نباش. الآن با هم بچه رو می بریم درمونگاه». 🌹به سرعت لباس پوشید و کودک بیمارم را زیر پالتویش جای داد تا گرمای وجودش او را از گزند سرما حفظ کند. در بازگشت گفت: «خواهر! خونه ی سرد و نمناک من برای فرزند بیمارت مناسب نیس. تو رو به خونه‌ت میرسونم. 🌹پا به پای من مسافتی طولانی را پیاده طی کرد، در حالی که فرزندم همچنان از گرمای وجودش بهره می‌گرفت. "شهید محمدباقر حصاری" ✍راوی: خواهر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹ملت شریف ایران اکنون که به لطف خداوند متعال توانسته‌ایم انقلاب کنیم و در مقابل ابرقدرت‌ها علم کنیم و روی پای خود بایستیم بر ماست که از این انقلاب با تمام وجود دفاع کنیم و سنگر مبارزه را خالی نگذاریم و سرسختانه مبارزه کنیم. 🌹به خدا تکیه کنید و از او یاری بخواهید تا با یاری خداوند بزرگ انقلاب شکوهمندمان را به جهانیان صادر کنیم. به سخنان رهبر کبیر انقلاب امام خمینی گوش فرا دهید و مطیع امر و فرمان او باشید. "شهیدمحمدمهدی زارعی" @Sedaye_Engelab
🌹 ظلم یعنی: برای شهید شدن آفریده شده‌ایم، ولی می‌میریم! ⭐️🌙 شادی روح شهدا والا مقام " شهید هاشم علیکاهی" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab